دیدگاهها و نظرها: تهدید آمیز شدن زبان جنبش سبز
تظاهرات مخالفان دولت ایران در روز 25 بهمن که با فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالفان دولت در حمایت از حرکت های دمکراسی خواهی مردم مصر و تونس که در تهران و چند شهر دیگر ایران برگزار شد، بزرگترین اعتراض خیابانی حامیان جنبش سبز در یک سال گذشته بود.
مشاوران و نزدیکان رهبران مخالف دولت از این روز به عنوان دستاورد مهمی در رسیدن به خواسته های جنبش سبز یاد می کنند و حامیان دولت و مقام های حکومتی آن را در راستای اهداف آمریکا و اسرائیل در منطقه و اقدامی علیه امنیت ملی می دانند.
به همین منظور از چهره های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی خواسته ایم که تحلیل، نظر و دیدگاه های خود را درباره اعتراضات در این روز و پیامدهای آن با خوانندگان ما درمیان بگذارند.
در کنار اظهارات آنها، نظرات و نوشته های دیگر که در شبکه های اجتماعی، وبلاگ ها و وبسایت های گوناگون درباره رویدادهای 25 بهمن منتشر شده، به منظور انعکاس دیدگاه های مختلف و همه جانبه در این صفحه باز چاپ می شود.
این صفحه به تدریج بهروز خواهد شد.
۲۵ بهمن، روز رسوایی اقتدارگرایان
هجوم یکباره حاکمیت پس از ۲۵ بهمن قابل پیش بینی بود، اما رفتار جنبش در قبال حاکمیت قابل پیش بینی نیست. حیات طبیعی جنبش به معادلات سیاسی محصور نمی شود و عواقب رفتار تندروانه حاکمیت بر کسی معلوم نیست. چه بسا دستگیری و محاکمه احتمالی رهبران جنبش و سرکوب شدیدتر فعالان سیاسی، عرصه را برای حضور نسلی جدید فراهم کند که مصلحت سنجی رهبران جنبش را ندارد.
انکار درس ها و دستاوردهای ۲۵ بهمن توسط حاکمیت می تواند زبان جنبش سبز را به تدریج به سمت یک زبان تهدید آمیز تغییر دهد. اصرار جنبش سبز بر الگوی ۲۵ بهمن می تواند جنبش سبز را به سمت شکست حاکمیت سوق دهد؛ اما در آن صورت نه جنبش و نه حاکمیت در تعیین دستاوردهای این پیروزی نقشی نخواهند داشت. آینده از آن مردم است.
کلیک متن کامل را در وب سایت کلمه که بازتاب دهنده دیدگاه رسمی میرحسین موسوی است، بخوانید
نقد درونی، یادداشتی از وبلاگ محمد علی ابطحی
دعوت به راهپیمائی 25 بهمن هم یکی از این اتفاقات پر تناقض بود. که آشنایان به سیاست می توانستند با توجه به تجربه گذشته نتایج تلخ آن را پیش بینی کنند. وقتی چند ماه قبل آقای خاتمی صحبت از شرکت در انتخابات – با شرائطی که اعلام کردند- را می کند و یا تشکل بزرگی مثل مجمع روحانیون مبارز با حضور و ریاست آقای خاتمی در شب بیست و پنجم بهمن تشکیل جلسه می دهد و فقط در مورد حوادث مصر اظهار نظر می کند، نشانه این است که بخش مهمی از این جریان واقعیت های درست یا نا درست حاکمیت و جامعه را درک کرده است.
نقد مسئولان حکومتی بارها در برخورد با این حوادث از سوی طیف های مختلف مطرح شده است. اما اگر ما به نقد درونی جبهه اصلاحات در این حوادثی که اثرات دراز مدت آن برای نسل معاصر بسیار دردناک است نپردازیم، همواره در معرض آسیب و حذف شدن و به دست نیاوردن هیچ دست آوردی محکوم خواهیم بود. در این یادداشت به نکات نقد امیزی از این اتفاقات و تناقضات درحوادث روز 25 بهمن می پردازم. گرچه می دانم در این فضای غبار آلود نوشتن این ها که آن را حقیقت می دانم سخت است و عکس العمل هائی را بر می انگیزد.
کلیک متن کامل را در وبسایت وب نوشت بخوانید
حمید دباشی، استاد کرسی ایرانشناسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا
تظاهرات روز 25 بهمن نشان ورود جنبش آزادیخواهی مردم ایران به مرحله جدید و رادیکال تری است. جنبش سبز مردم ایران که از خرداد ماه ۱۳۸۸ شروع شد تا بهمن ۱۳۸۸ مراحل مختلف خیابانی خود را طی کرد. در این مرحله این جنبش هنوز در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی آن، و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی صورت گرفت و شعار اولیه "رای من کجاست" هم اشارت به ماهیت مدنی جنبش داشت و هم نشانی از قانونمندی آن بود.
در مرحله بعدی که از بهمن ۱۳۸۸ تا بهمن ۱۳۸۹ طول کشید ما شاهد فروپاشی درونی هر چه بیشتر نظام جمهوری اسلامی و فاصله گرفتن گفتمان جنبش سبز از گفتمان "اصلاح طلبی" از نوع منسوب به محمد خاتمی و جبهه مشارکت بودیم. بیانیه های آقای موسوی که مالا به "منشور جنبش سبز" ایشان منجر شد، فاصله هر چه بیشتر رهبر نمادین جنبش سبز را با گفتمان و عملکرد اصلاح طلبی نشان می دهد.
در این مرحله سوم که از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ شروع شد و تحت تاثیر جنبشهای انقلابی شمال آفریقا و شاید دیگر کشور های عربی است، جنبش سبز را وارد مرحله رادیکال تری کرده است و شعار های روز ۲۵ بهمن شخص رهبر جمهوری اسلامی را همردیف دو رهبر سرنگون شده تونس و مصر اعلام می کند.
شعار های روز ۲۵ بهمن شخص رهبر جمهوری اسلامی را همردیف دو رهبر سرنگون شده تونس و مصر اعلام می کند و در نتیجه کلیت نظام را نشانه می گیرد. معضل رهبری جنبش سبز در این مرحله آن است که آقایان موسوی و کروبی دیگر نمی توانند مردمی را که به خیابانها ریخته اند از آن جنبش سبز بدانند ولی شعارهای آنها را از آن جنبش سبز ندانند.
معضل دوم تبدیل این مرحله رادیکال از خشونت کور و بیحاصل به توانهای نظا م یافته اجتماعی است که در قالب سه جنبش کارگران، زنان، و دانشجویی اهداف جنبش را به صورت ارگانیک به ثمر برساند. این اتفاق ارگانیک هنوز صورت نگرفته است و چالش پیش روی جنبش سبز است. ماهیت مدنی این جنبش به نظر من هنوز به قوت خود باقی است ولی خصلت انقلابی ان از درون وبه صورت ارگانیک و تحت تاثیر اتفاقات تونس و مصر امروز قوی تر شده است.
محمدرضا حیدری، کنسول سابق سفارت ایران در نروژ
حضور خیل عظیم مردم ایران در روز 25 بهمن ماه علی رغم جو رعب و وحشتی که حکومت در طول ماههای اخیر ایجاد کرده بود باعث تعجب حاکمان حکومت اسلامی شد و حال در این مقطع حساس از تاریخ حرکت دمکراسی خواهی ملت ایران، رهبران جنبش سبز باید حرکتهای بعدی را برای حضور مردم در صحنه تعیین کنند.
زیرا عوامل رژیم بر فشار خود به آزادی خواهان در داخل و خارج از کشور افزایش خواهند داد و این رهبران جنبش سبز هستند که باید خود را با خواست مردمی که در روز 25 بهمن به خیابان آمده اند همسو کنند و با ایجاد اتحاد در بین تمام گروه های اپوزیسون تصمیم خود را برای ادامه مبارزه ارائه نمایند.
علی علیزاده، مدرس فلسفه سیاسی در دانشگاه میدلسکس
دو نکته تحلیل بیست و پنجم بهمن را به عنوان آغاز فاز جدیدی از جنبش سبز ممکن می سازد. اول خطر پذیری به هنگام رهبران جنبش و دعوت کنشگرانه به راهپیمایی مستقل و برای نخستین بار خارج از مناسبت های رسمی حکومتی. مهم تر، منوط ندانستن حضور خیابانی به صدور مجوز قانونی دولتی که پرسش از عدم مشروعیتش، خود محرّک اولیه جنبش سبز بوده یعنی استعانت مستقیم از قانون اساسی و نادیده گرفتن بوروکراسی دولتی.
دوم، حضور بخش قابل توجهی از مردم به رغم آگاهی ازاحتمال سرکوب شدید. این حضور شجاعانه و به سرعت فعال شدن دوباره شبکه های اجتماعی پس از سکونی یک ساله، موید نارضایتی های عمیق و شکاف پرناشدنی بین حاکمیت و مردم است. به نظر می رسد باز شدن روزنه ای در دیوار امر ناممکن در مصر به واسطه استقامت و پافشاری بر خواسته ها، به رغم همه تفاوت هایش با نظام حاکم بر ایران، انگیزه ای دوباره و نگاهی متفاوت به استراتژی های تا به امروز جنبش ایجاد کرده است.
اما تحقق این فاز جدید مستلزم بازاندیشی جمعی در استراتژی کلی جنبش، نزدیک شدن به اصناف سازمان یافته، تعیین اهداف میان مدت تحقق یافتنی و راهکارهایی است که عبور از بن بست یکطرفه خشونت دولتی را ممکن سازد
فرهمند علیپور، مشاور مطبوعاتی مهدی کروبی در زمان انتخابات
میرحسین موسوی استقلال جنبش سبز را به عنوان "افتخار بزرگ" قلمداد کرده است.
حافظه تاریخ معاصر ایران ذهنیت مثبتی از نقش کشورهای خارجی در پیشبرد اهداف جنبش های آزادیخواهانه ندارند و از همین رو بخش عمده ای از نخبگان همواره با دیده تردید به این اعلام حمایت ها می نگرند و حتی معتقدند زیان این حمایت ها بیش از سود آنهاست.
برخی با اشاره به نقش پررنگ کشورهای غربی در سرنگونی حکومت های مصر و تونس خواستار بهره گرفتن از چنین فرصت هایی از سوی جنبش سبز هستند. اما این مقایسه از آنجا دارای خدشه است که این نظام ها برخلاف نظام ایران وابسته به غرب بوده اند و قطع حمایت کشورهای غربی از این حکومت ها منجر به سقوط آنها شد.
جنبش های مستقل شاید دیرتر به اهداف خود برسند اما پس از توفیق با اعتماد به نفس بیشتری در صحنه های داخلی و بین المللی ظاهر می شوند.
محمد جواد اکبرین؛ روزنامه نگار و پژوهشگر دینی
تیترهای نخست مهمترین رسانه های دنیا نشان داد که جهان دوباره جنبش اعتراضی مردم ایران را جدی گرفته که اوج آن موضعگیری آمریکا و اروپاست.
من برخلاف بسیاری که از سر صدق، نگران هستند که موضعگیری غرب، دخالت در امور داخلی و تهدید استقلال ما محسوب شود، معتقدم که حمایت های جهانی نیاز جدی جنبش سبز است. بدون این حمایت ها نمی توان بر استبداد غلبه کرد، همانطور که اگر حمایت های بین المللی از جنبش مردم مصر و تونس نبود، هرگز رهبران مستبد این کشورها، از قدرت کناره نمی گرفتند.
تنها اعتراض های مردمی کافی نیست و حمایت های بین المللی نیز لازم است. جنبش سبز هم بدون استقبال از این حمایت پیش نخواهد رفت. ضمن اینکه مردم ایران کار سخت تری پیش رو دارند زیرا که مبارزه با یک استبداد دینی بسیار دشوارتر خواهد بود.
شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل
به دو مسئله در مورد اطلاع رسانی در روز 25 بهمن می توان اشاره کرد. اول اینکه دانشجوی جوانی کشته شد و از سوی رسانه های حکومتی قتل او به سازمان مجاهدین خلق نسبت داده شد که این سئوال پیش می آید چگونه زمانی که هنوز کسی به ظن قتل، دستگیر نشده هویت و یا وابستگی سیاسی اش مشخص شده است. ضمن اینکه عکسی از فرد کشته شده (صانع ژاله) منتشر شد که نشان می داد که او از هواداران آیت الله منتظری بوده و دوستانش گفتند که از مخالفان دولت بوده است. این شیوه اطلاع رسانی، دروغگویی به مردم ایران است.
نکته دوم اینکه، حکومت بار دیگر با فرستادن پارازیت مانع از پخش برنامه های تلویزیون های فارسی زبان خارج از کشور شد. این دو نکته از هزاران دلیلی است که نشاندهنده سانسور و ممانعت از اطلاع رسانی از سوی جمهوری اسلامی است.
ناراضی بیش از اندازه مردم ایران باعث می شود که از هر فرصتی برای بیان اعتراضات خود به وسیله شیوه های مسالمت آمیز استفاده کنند.
فردا روز دیگری است - یادداشتی از وبلاگ سیبستان
مهمترین مساله ای که در 25 بهمن روشن شد اهمیت رهبری در جنبش به طور عام و رهبری موسوی و کروبی به طور خاص بود. اگر به زبان عینی تری ترجمه اش کنم می شود قدرت بسیج این دو رهبر. آنها نشان دادند که هنوز سخن شان در دل هواداران جنبش نفوذ قاطع دارد و توانایی دارند دهها هزار نفر را با یک دعوت به خیابان بیاورند. اینکه آنها از این قدرت چگونه استفاده کنند سرنوشت جنبش را تعیین خواهد کرد. اما در اینکه قدرت مردمی دارند تردیدی باقی نمانده است.
تغییر مهم دیگری که ایجاد شد تغییر در دید و روحیه عمومی اهالی جنبش بود. به این معنا که بی عملی یکساله جنبش تصورات بسیاری دامن زده بود که روز 25 بهمن همگی باطل شد.
کلیک متن کامل را در وبلاگ سیبستان بخوانید
گزارشی از تشکیل دولت انتقالی در روز ولنتاین- طنز نوشته ای از امید حسینی
چند ساعتی از پیروزی تاریخی ملت ایران در راهپیمایی روز ولنتاین میگذرد. پیروزی آنقدر سریع اتفاق افتاده که خیلیها هنوز آن را باور نکردهاند. هواپیماها و هلی کوپترهای رژیم همچنان در ارتفاع پایین پرواز میکنند اما هیچ کس به آنها توجه نمیکند. تانکها تسلیم شدهاند و کنترل آنها به دست مردم افتاده است.
جمعیت از میدان امام حسین تا میدان آزادی تهران موج میزند. مردم از سایر شهرها پیاده و سواره به سمت میدان آزادی تهران در حال حرکتند و شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای قاهره سر میدهند. از همان اول صبح معلوم بود که مردم برای ماندن آمدهاند نه رفتن.
از استانها و شهرستان ها هم خبر میرسد که تمام دستگاهها و سازمانهای دولتی به دست مردم افتاده. بسیاری از عناصر و مقامات دولت کودتا هنگام فرار در فرودگاه ها دستگیر شدهاند. ارتش و نیروهای نظامی به مردم سبز پیوستهاند.
کلیک متن کامل را در وبلاگ آهستان بخوانید
حسن شریعتمداری، پژوهشگر دینی
تظاهرکنندگان نهایت ایثار، بزرگواری و مسالمت را در قیام خود علیه دیکتاتوری نشان دادند. باید این اعتراضات تداوم پیدا کند و بخش های دیگری از مردم جذب این تظاهرات شوند و همچنین بخش هایی از نظام هم مانند نیروهای بسیج و سپاه باید بیطرف بمانند تا مردم به خواسته های آزادیخواهانه خود برسند.
به هیچ وجه اعتراضات مردمی در این مطقع باقی نخواهد ماند و باز هم ادامه خواهد داشت. استبداد با توجه به شرایط بین المللی و منطقه ای در مقابل خواسته های مردم تکمین خواهد کرد. هر چند شرایط در ایران بسیار دشوارتر از مصر است و دیکتاتورها در ایران مصمم ترند.
No comments:
Post a Comment