عرب سرخی: برای متوقف کردن روند کنونی در صحنه باشید
چکیده :امروز دلسوزان و علاقمندان و چهره های خدوم و امتحان پس داده در فشار و انزوا و یا در حصر و زندان به سر می برند، عالمان، مطرود و مداحان، صدرنشین گشته اند، عده ای هتاک در لباس دین و قدرت حشمت می فروشند و مرجعیت و روحانیت را مطیع و مقهور می خواهند، مجلسی که قرار بود در رأس نظام باشد بی ارج و مضحکه قدرت شده است و مردم معترض در کوچه و خیابان اوباش نامیده می شوند و اوباش متجاوز و هتاک، امت در صحنه لقب می...
کلمه: فیض الله عرب سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که این روزها حکم ۶ سال حبس خود را در اوین می گذراند در یادداشتی خطاب به مسئولانی که نقشی در این انقلاب داشته و هنوز نگران از دست رفتن این نظام هستند با ابراز نگرانی از فراگیر شدن آتش بحرانی که نتیجه ی آن نابودی دستاوردهای انقلاب و خون شهیدان است گفته است: آتشی که قدرت طلبی عده ای تازه به دوران رسیده در انتخابات ریاست جمهوری دهم به جان این ملت انداخت و در آغاز با تدبیری ساده قابل مهار بود، امروز شعله های بلندش کشور را احاطه کرده است. اعتراضی که در سوال ساده “رأی من کو” خلاصه می شد، براثر عناد و لجاجت و ذهنیت متوهم گروهی جاه طلب امروز درحال تبدیل شدن به مطالباتی است که معلوم نیست تمام ظرفیت های واقعاً موجود نظام هم قادر به پاسخگویی آن باشد.
وی که سال ها در نقش های مدیریتی کشورحاضر شده و در دوران های دفاع مقدس و پس از آن عهده دار مسئولیت بوده است با اشاره به این نکته که در سال های اخیر هرگاه عزیزی دلسوزانه و مشفقانه برای برون رفت کشور از بحران و حاکمیت اعتدال و عقلانیت، طرحی مطرح کرده است، آماج هتاکی ها و پرده دری های این جماعت قدرت پرست خشونت طلب قرار گرفته و ناگزیر از سکوت شده است، می گوید: این تجربه تلخ نباید شما را از ایفای مسؤلیت تاریخی و سرنوشت سازی که امروز دست تقدیر بر دوشتان نهاده است، بازدارد. این هتاکی ها و تهدیدها و عربده کشی ها را هزینه کوچکی بدانید که باید در کنار دردها و مصائب ملت و در راه نجات کشور متحمل شوید، بی شک پایداری، و حضور فعال و مصمم شما برای توقف روند روز افزون خودکامانه کنونی، پایان بخش عصبانیت ها و اعتراضات فزاینده و موجب نجات کشور از دایره بسته و معیوب کینه و لجاجت و منیت های کور خواهد شد.
متن کامل این یادداشت که در اختیار کلمه قرار گرفته است بدین شرح می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
درخواستی از سر درد و عشق به کشور
عالمان، متفکران، دلسوزان و علاقمندان به سرنوشت کشور!
بیش از یک سال است که کشور عزیز ما ایران با بحرانی سخت روبروست. طی این مدت بهترین فرزندان این ملت به گناه ناکرده و به جرم انتقاد و مخالفت با خودکامگی و تلاش برای تحقق آینده ای بهتر برای ایران، در دادگاه های فرمایشی به حبس های طولانی محکوم شده اند، خانواده های بسیاری داغدار عزیزان گشته و تعداد بیشتری محروم از حق دیداری ساده با پدر، مادر، برادر و یا خواهر محبوس خویش به غم نشسته اند و روزی نیست که عده ای به این خیل عظیم اضافه نشوند. در سویی دیگر موج خشم و عصبانیت و نارضایتی هر روز بیش از روز پیش سطوح و لایه های بیشتری از جامعه را فرا می گیرد. توقیف روزنامه ها و فیلتر سایت ها و اعمال شدید ترین و بی سابقه ترین سانسور علیه رسانه ها، محروم ساختن منتقدان حتی از برگزاری مراسم دعای کمیل و ختم بستگان خویش در کنار تبلیغات سهمگین گوبلزی و انبوه اتهام و دروغ شبانه روزی علیه مخالفان و منتقدان نه تنها کمکی به حل مشکل نکرده، بلکه آن چنان که حضور میلیونی روز ۲۵ بهمن نشان داد، بر دامنه اعتراضات و خشم و عصبانیت ها افزوده است.
بداخلاقی، دروغ، تزویر، فحاشی، توهین و تهمت و هتک حیثیت انسان ها و درنوردیدن همه ی حریم های شخصی منتقدان و مخالفان به نام دفاع از دین و ولایت، به بهای گسترش روز افزون دین گریزی و بی اعتقادی جوانان، سکه ی رایج عرصه سیاست و قدرت رسمی در این کشور شده است. خودکامگی و نقض حقوق اساسی ملت به امری بدیهی و مسلم مبدل شده آن چنان که توصیه و پیشنهاد دلسوزانی همچون خاتمی مبنی بر ایجاد فضایی غیر امنیتی و پلیسی و پایان دادن به سانسور و توقیف مطبوعات به عنوان شروط ضروری برای برگزاری انتخاباتی سالم گناهی نابخشودنی تلقی و با فحاشی و هتاکی و عربده کشی پاسخ داده می شود.
امروز دلسوزان و علاقمندان و چهره های خدوم و امتحان پس داده در فشار و انزوا و یا در حصر و زندان به سر می برند، عالمان، مطرود و مداحان، صدرنشین گشته اند، عده ای هتاک در لباس دین و قدرت حشمت می فروشند و مرجعیت و روحانیت را مطیع و مقهور می خواهند، مجلسی که قرار بود در رأس نظام باشد بی ارج و مضحکه قدرت شده است و مردم معترض در کوچه و خیابان اوباش نامیده می شوند و اوباش متجاوز و هتاک، امت در صحنه لقب می گیرند.
آتشی که قدرت طلبی عده ای تازه به دوران رسیده در انتخابات ریاست جمهوری دهم به جان این ملت انداخت و در آغاز با تدبیری ساده قابل مهار بود، امروز شعله های بلندش کشور را احاطه کرده است. اعتراضی که در سوال ساده رأی من کو خلاصه می شد، براثر عناد و لجاجت و ذهنیت متوهم گروهی جاه طلب امروز درحال تبدیل شدن به مطالباتی است که معلوم نیست تمام ظرفیت های واقعاً موجود نظام هم قادر به پاسخگویی آن باشد.
این درد را باید به کجا برد کشوری که سال ها پیش از رواج پدیده هایی مثل فیس بوک و تویتر و…، با آفریدن حماسه ای ملی از طریق ساز و کارهای مسالمت آمیز و قانونی، پرچم دار تحقق حقوق شهروندی و جامعه مدنی و حرکت اصلاحی خودجوش و درون زا شد، در اثر عملکرد فرقه ای استبداد طلب و قدرت پرست، امروز باید به جایی برسد که در برابر ملت های منطقه احساس حقارت و سرشکستگی کند.
بزرگان و مردان عرصه علم و عمل!
آن چه عرض شد تصویر هولناک و در عین حال واقعی امروز کشور ماست. برای کسانی همچون من و یارانم که عمر خود را در راه پیروزی انقلاب و تحقق آرمان های آن صرف کرده و در مبارازات قبل از انقلاب و جبهه های جنگ تا تقدیم جان ناقابل پیش رفته ایم، مشاهده این صحنه های دردناک، جانکاه تر از سختی محرومیت و حبسی است که امروز در میانسالی و پیری به ستم بدان گرفتار شده ایم. تردید ندارم هر علاقمند به آیین و ملک و ملت، نیز با مشاهده واقعیات تلخ امروز احساسی جز این نداشته و نخواهد داشت.
اگر چنین است که یقیناً چنین است، سکوت چرا؟ و سپردن سرنوشت کشور به اراده ی عده ای که جز در فضایی لبریز از کینه و خشونت امکان حیات و بقا ندارند، چرا؟ اگر شما در این شرایط حساس گرفتار مصلحت سنجی های کاذب شده و به جای اقدامات و ابتکارات حکیمانه، جمعی و شجاعانه برای نجات کشور سکوت پیشه کنید و به صحنه نیایید، بدون شک فریاد های اعتراض و نارضایتی در کوچه و خیابان بلندتر، سرکوب و خشونت شدیدتر و خشم و کینه فراگیرتر خواهد شد. و این روند نامبارک معلوم نیست به چه فرجام شومی بینجامد. نه عشق و علاقه شما به کشور و ملت کمتر از عطش خودکامگان به قدرت است و نه سهم و نقش شما در این انقلاب از سهم و نقش آنان کمتر.
عزیزان، سروران بزرگوار!
این درست است که در سال های اخیر هرگاه عزیزی از شما دلسوزانه و مشفقانه برای برون رفت کشور از بحران و حاکمیت اعتدال و عقلانیت، طرحی مطرح کرده است، آماج هتاکی ها و پرده دری های این جماعت قدرت پرست خشونت طلب قرار گرفته و ناگزیر از سکوت شده است. اما این تجربه تلخ نباید شما را از ایفای مسؤلیت تاریخی و سرنوشت سازی که امروز دست تقدیر بر دوشتان نهاده است، بازدارد. این هتاکی ها و تهدیدها و عربده کشی ها را هزینه کوچکی بدانید که باید در کنار دردها و مصائب ملت و در راه نجات کشور متحمل شوید، بی شک پایداری، و حضور فعال و مصمم شما برای متوقف کردن روند روز افزون خودکامانه کنونی، پایان بخش عصبانیت ها و اعتراضات فزاینده و موجب نجات کشور از دایره بسته و معیوب کینه و لجاجت و منیت های کور خواهد شد.
فیض الله عرب سرخی
زندان اوین/ اسفند
No comments:
Post a Comment