نگاهی دیگر: تجربه کردستان عراق؛ ضعف ها و قوت ها
فضای سیاسی کردستان عراق در روزهای اخیر متشنج بوده است. در دو هفته گذشته تجمعات و تظاهراتی در اعتراض به فساد اداری و عملکرد مسئولان حکومت منطقهای صورت گرفته است . این تظاهرات در چندین مورد به خشونت هم کشیده شده است.
هفته پیش در واکنش به حمله به دفتر حزب دمکرات کردستان عراق ( یکی از دو حزب حاکم) در شهر سلیمانیه، سه تن از ناراضیان کشته شده و چند تن دیگر زخمی شدند.
اعتراضات با همان شیوه و انگیزه ها به شهرهای قلعهدیزه، دربندیخان، کلار و چند شهر دیگر نیز سرایت کرد.
هرچند این رویدادها با موج تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا همزمان بوده و نوع اعتراضات هم مشابه است، اما این تفاوت هم به چشم میخورد که برخلاف کشورهای دیگر، اعتراضات در کردستان عراق بدون مقدمه یا به صورت خودجوش نبوده، فاقد رهبری و سازماندهی منسجم هم نیست.
از چندین سال پیش، یک جنبش اعتراضی و رفرمیستی به عنوان اپوزیسیون قانونی در درون حکومت فعلی شکل گرفته است که با استقبال نسبی اقشار مختلف جامعه هم مواجه شده است.
این جریان سیاسی - اجتماعی، از سوی حاکمیت به رسمیت شناخته شده و شاخه رسانهای آن، با برخورداری از چند روزنامه و تلویزیون و استفاده از سایت های اینترنتی با مردم در ارتباط است.
فعالین این جنبش در انتخابات پارلمانی دو سال پیش شرکت کردند و 25 تن از نمایندگان آن به مجلس 100 نفری کردستان راه یافتند، اما اخیرا رهبران این جنبش اعلام کردهاند که ادامه فعالیت به عنوان اقلیت سیاسی و فراکسیون پارلمانی را بیفایده میدانند.
آنها برای اصلاحات بنیادی و مبارزه با فساد، خواستار انحلال مجلس و استعفای دولت کنونی شدهاند؛ خواستهای که با واکنش منفی احزاب حاکم مواجه شد هرچند که دیروز پارلمان کردستان با تصویب طرحی 17 مادهای، قول تحقق بخشی از خواستههای مخالفان را داد، اما این طرح هم نتوانست ناراضیان را قانع کند .
این تنشهای سیاسی در پی رویدادهای اخیر خاورمیانه به شکل اعتراضات خیابانی درآمده است. روز جمعه، شهر سلیمانیه شاهد نهمین روز اعتراضات خود بود.
ممکن است اعتراضات به سایر شهرهای عراق در خارج از کردستان هم سرایت کند. بغداد نیز روز جمعه شاهد تظاهرات هزاران معترضی بود که علیرغم تلاش حکومت و بخشی از مراجع دینی و نگرانیهای امنیتی، باز به خیابان ها آمده بودند، همچنین در شهر موصل نیز در هجوم به استانداری این شهر، چندین تن کشته شدند و ساختمان استانداری هم به وسیله مردم خشمگین به آتش کشیده شد .
به نظر می رسد تجربه حکومت کردستان عراق با مشکلاتی جدی مواجه شده است. مشکلاتی که بیشتر ریشه در داخل کردستان دارد و برای اولین بار، عوامل خارجی در آن به حاشیه رانده شده است، هر چند شماری از مسئولان بیمیل نیستند آن را به رویدادها و مسائل خارجی پیوند دهند.
دستاوردهای مثبت یک تجربه
کردها در حکومت خودمختار خود در عراق، تجارب ارزشمندی در برقراری امنیت و ایجاد آزادیهای اجتماعی و سیاسی کسب کردهاند. آنها همچنین در تامین حقوق اقلیت های غیر کرد هم کارنامه قابل دفاعی دارند، اما عدم شفافیت سیاسی و اقتصادی و همچنین فساد گسترده مالی و اداری، ضعفی بزرگ در عملکرد مسئولین حکومت کردستان محسوب میشودکه اکنون و در پی اعتراضات اخیر، کمکم هزینه آن را پس میدهند.
دستاوردهای مثبت یک تجربه
ناظران کمتر در این نکته تردید می کنند که استقرار حکومت خودمختار کردها، با تجربه های مثبت قابل توجهی همراه بوده است. این دستاوردها را در چند محور می توان خلاصه کرد:
1- برقراری امنیت :
کسانی که خود سالیانی را در جنگ و گریز با حکومت سابق عراق سپری کرده بودند، معلوم بود که از پس امنیت برمیآیند.
رهبران سیاسی و نظامی حکومت کردستان، خود انواع شیوههای مبارزه و تلاش برای براندازی یک حکومت را تجربه کرده بودند، از کمین کردن و کمین شکستن گرفته تا جنگ شهری و روستایی، از نفوذ در میان صفوف دشمنان تا شناسایی نفوذیهای دشمن در صفوف خود. آنها در این اواخر تنها در یک نگاه، درصد خطر یا میزان بیخطری افراد و جریان های مختلف را در می یافتند.
به همین دلیل، در یکی از ناامنترین دوران حیات سیاسی عراق، به خوبی در برقراری امنیتی نسبی در حوزه تحت اختیار خود موفق عمل کردند .
2- ایجاد آزادیهای سیاسی و اجتماعی :
طیف های مخالف صدام حسین چنان متنوع و وسیع بودند که غیر از مطیعان مطلق حکومت، همه کردهای عراقی را شامل میشد.
در دوران مبارزه، آنها از لحاظ جغرافیایی هم مجبور بودند با هم بودن و یا تحمل اجباری همدیگر را تجربه کنند چرا که مناطق آزاد شده که تحت اختیار دولت بغداد نبود، بسیار محدود بود و همه مخالفان، از مسلمان نمازخوان گرفته تا لیبرال سکولار و کمونیست کاپیتالخوان، در این توفیق اجباری، چندین ائتلاف و درگیری و دوستی و دشمنی را تجربه کردند.
در آن سال های مبارزه آنها برای امنیت خود هم که شده، مجبور به تحمل همدیگر و مراعات متقابل بودند. این تجربه باعث شد بعدها که خود به حاکمیت رسیدند- به غیر از مناقشه قدرت - از لحاظ فکری و سیاسی، همزیستی همه اندیشه ها را در سطح جامعه تحمل کنند.
احزاب چپی و اسلامی و دمکرات، همه در مجاورت یکدیگر دفتر و پایگاه دارند و مسجد و میخانه نیز در کنار هم دائرند. تنوع رسانهها و کانال های تلویزیونی، در کنار دسترسی آزاد به کانال های ماهوارهای و اینترنت، به تلطیف فضای جامعه منجر شده است .
3- رعایت حقوق اقلیت ها :
هم اقلیت های قومی و نژادی، هم اقلیت های دینی، در حکومت کردستان عراق به رسمیت شناخته شده اند و از حقوق سیاسی و اجتماعی اقلیت ها برخوردارند. حتی ترکمنها که بخشی از آنها با حکومت کردی سر ناسازگاری داشتند، هم در پارلمان و هیات دولت، کرسی و سهم خود را دارند، هم از حق آزادی احزاب و رسانه ها و تحصیل به زبان مادری، از ابتدایی تا دانشگاه برخوردارند.
آشوری های و سایر اقلیت های مسیحی و ایزدی هم از شرایط مشابهی برخودارند، هرچند انتظاری جز این نیز نمی رفت؛ کسانی که خود سالیانی مدید به عنوان اقلیت علیه دیکتاتوری مبارزه کرده بودند، نمیباید در دوران حکومتداری خود، حقوق سایر اقلیت ها را نادیده بگیرند .
دستاوردهای منفی
اماحکومت منطقهای کردستان عراق، به رغم دستاوردهای مثبت، نقاط ضعفی نیز داشته است:
1- عدم شفافیت سیاسی و اقتصادی :
شرایط دوران مبارزه چنان بود که کردها به عنوان اپوزیسیون غیر قانونی و برانداز، برای تامین احتیاجات مالی و سیاسی خود، از دیگران کمک بطلبند، همان کاری که فلسطینیها و ایرلندیها و سایر جنبشهای چریکی در دوران مبارزه میکردند.
شرط اول همه این کمک ها هم مخفی نگه داشتن آن بود. دولت های منطقه و قدرت های جهانی به ندرت میتوانستند ریسک حمایت آشکار از اپوزیسیون یک کشور دیگر را قبول کنند.
از سوی دیگر نحوه این کمک ها، به شیوهای ضمانتشده نبود که بتوان بر اساس آن برنامهریزی کرد، کمک هایی بودند که به دلایلی گوناگون همواره احتمال پایان یافتن آنها وجود داشت.
مدت دوران مبارزه هم مشخص نبود که آیا طی یک سال حتما صدام سرنگون میشود یا این مبارزه ده سال دیگر هم طول خواهد کشید. همین شرایط دوران مبارزه سبب شده بود که رهبران احزاب سیاسی میزان دارایی خود را از نزدیک ترین افراد خود هم مخفی نگه دارند و روابط سیاسی و منابع مالی خود را هیچ گاه آشکار نکنند، اما آنها با همین شیوه و سیاق، این بار به حکومتداری پرداختند.
آنها این بار، همین مخفیکاری را با مردم خود داشتند؛ با این تفاوت که حجم پول های دریافتی بسیار بیشتر شده بود .
2- فساد گسترده مالی و اداری:
در ادامه همین مخفیکاریها، چون بخش مالی احزاب، میبایست خود با دارایی های حزب سرمایهگذاری و تجارت کنند و تنها به نزدیکان و هوادارن خود اعتماد داشتند، نشانههای فساد مالی بسیار زود آشکار شد.
ساختار جامعه و روابط پیچیده طایفهای هم بر فساد و عدم شفافیت افزوده شد. از دیگر سو، همان چریک ها و مبارزان برانداز سابق، خود به کسوت وزیر و وکیل و سایر مقامات بالای حکومتی درآمده بودند. آنها سال ها به ویران کردن خو کرده بودند، حال بدون تجربهای از ساختن، بر روی ویرانهای، مشغول ساختن بودند.
اکنون سال ها است که عدم اعتماد به تکنوکرات ها و مجبور کردن آنها به کار کردن تحت امر مسئولین حزبی به ناکارآمدی سیستم اداری و فساد گسترده مالی و اداری منجر شده است.
اما در این میان یکی از همان چریک های سابق، راهی دیگر در پیش گرفته است. نوشیروان که برای بیش از 20 سال در دوران مبارزه معاون جلال طالبانی بود، پس از پیروزی، خود را از منازعات دولتداری و فساد دور نگه داشت.
او اکنون با رهبری یک جنبش اجتماعی به نام "گوران" به اپوزیسیون جدی حکومت در راستای رفرم سیاسی و اداری تبدیل شده است؛ جریانی که گفته می شود از پایگاه نسبتا چشمگیری هم برخوردار است.
او اعلام کرده که دیگر اپوزیسیون پارلمانی بودن را بیفایده میداند و خواستار انحلال پارلمان و دولت و انتخابات زودهنگام و مبارزه با فساد است.
رویدادهای منطقه هم به یاری او و جنبش گوران آمده است و اکنون بیش از یک هفته است که اعتراضات خیابانی، شماری از شهرهای کردستان عراق را در بر گرفته است؛ اعتراضاتی که کمکم به سایر بخشهای عراق هم سرایت میکند.
اما به نظر می رسد که منش و فرهنگ سیاسی نوشیروان هم مانند رفقای سابقش چندان تغییری نکرده است. هنوز مشخص نیست که آیا او تفاوتی میان مبارزه با دولت سابق عراق و دولت کنونی کردستان می بیند. او همچنین مشخص نکرده است که اکنون یک اصلاح طلب است یا یک برانداز.
No comments:
Post a Comment