Wednesday, February 9, 2011

چرا وقایع مصر و تونس نشانه ناکامی جمهوری اسلامی است؟

larijani-mubarak400.jpg

رادیو فردا، مهرداد قاسمفر : مصر همچنان در صدر خبرهای دنیاست و برنامه این هفته «نمای دور، نمای نزدیک»، بخش دوم گزارش تحلیلی ما از وقایع این کشورمهم خاورمیانه است، واین هفته مقایسه آن با وقایع ایران.

تداوم اعتراض ها در تونس و مصر و پی گیری بی وقفه خواست های مدنی از سوی مردم این کشورها ، آنهم در شرایطی که این ناآرامی ها با وقایع تابستان ۸۸ ایران مقایسه می شود، پرسش های بسیاری را ایجاد کرده است.

از طرفی تلاش جمهوری اسلامی برای ارائه تفسیری اسلام گرایانه از این وقایع و متقابلا دست ردی که اسلام گرایان بلافاصله به سینه این تفسیرهای یکسویه نهاده اند، به نظر می رسد بر سرنوشت آینده خاورمیانه تاثیرات آشکاری خواهد نهاد.

تابستان ۸۸ و پس از آنکه میلیونها نفر در تهران و شهرهای دیگر به خیابانها آمدند تا نتیجه انتخابات و بازگشت محمود احمدی نژاد به صندلی ریاست جمهوری را مغایر با واقعیت آرای ریخته شده شان به صندوقها اعلام کنند، با چنان حجمی از خشونت رویارو شدند که به گفته ناظران سیاست در ایران، در تاریخ سیاسی معاصر ایران بی سابقه بود.

از قتل و خونریزی و تجاوز گرفته تا زندان های غیر قانونی و شکنجه و دادگاههای جمعی. آیت الله علی خامنه ای رهبر مادام العمرایران، اخیرا از آن اعتراضات مدنی چنین تحلیلی ارائه داد:

«فتنه سال گذشته یک جلوه ای از توطئه دشمنان بود، فتنه بود. هدف از ایجاد فتنه گمراه کردن مردم است، چالشی بود و چالش عظیمی بود.»

یکسال و چند ماه پس از وقایع ایران، ابتدا مردم تونس و سپس مردم مصر به خیابانها ریختند. در تونس رییس جمهور از کشور گریخت و در مصر همچنان مردم در خیابانها تا رسیدن به خواسته هایشان که رفتن حسنی مبارک و تغییر رژیم و قانون اساسی در جهت دموکراسی است، باقی مانده اند.

رهبر ایران که وقایع سال گذشته را فتنه دشمنان خوانده بود حرکت مردم مصر را چنین خواند:

«این حوادثی که در مصر و تونس در حال وقوع است، این حوادث بسیار مهم است، یک زلزله واقعی است، عامل اصلی این حرکت عظیم مردم، اول در تونس و بعد اوج آن در مصر، احساس تحقیری است که مردم از وضعیت سران خود درشان بوجود آمد، مردم تحقیر شدند. احساس کردند به آنها توهین شده است. خوب این مردم یک انگیزه مهم شان اسلام خواهی است.»

اما این ادعای اسلام گرا بودن جنبش های مدنی در کشورهای عربی به سرعت از سوی مهم ترین گروه های اسلام گرا در تونس و مصر رد شد. در تونس، راشد الغنوشی، رهبر بزرگترین گروه اسلامی، هر گونه رابطه با اندیشه آیت الله خمینی و اساسا انقلاب بهمن ۵۷ ایرانیان را رد کرد و در مصر نیز اخوان المسلمین ساعتی پس از سخنرانی آیت الله علی خامنه ای، در موضعی صریح هر گونه اسلامی خواندن جنبش مدنی مصر را نادرست دانست.

اما چرا این گروه ها چنین آشکار و به سرعت از حرف های رهبر جمهوری اسلامی تبری می جویند؟

مهدی خلجی تحلیلگر مسایل ایران و جهان اسلام:

«ایران یک آزمایشگاهی بود برای ایده حکومت اسلامی و ایده ایدئولوژی اسلامی. در این آزمایشگاه سی ساله، متاسفانه با هزینه ملت ایران تمام جهان اسلام و حتی گروه هایی مانند اخوان المسلمین متوجه شدند که ایدئولوژی اسلامی باید یک ادعاهای بسیار فروتنانه ای داشته باشد و نمی تواند پاسخی برای نیازهای اقتصاد مدرن و سیاست مدرن و فرهنگ مدرن که پیش روی انسان امروزی می گذراد، ارائه کند.»

علاوه بر این، این پژوهشگر موسسه مطالعات واشنگتن، اختلافات مذهبی و نیز روحیه ملی گرایانه عربی را نیز بسیار موثر می داند:

«در جهان عرب همواره هراس از نفوذ ایران از طریق ترویج تشیع وجود داشته است، در مصر و به خصوص در تونس در سال های اخیر این مسئله وجود داشته و این واکنش از طرف اسلامی ها بوده است.

به عنوان مثال یکی از مهمترین رهبران معنوی اخوان المسلمین، شیخ یوسف قرضاوی که در قطر زندگی می کند، کسی است که در سال های اخیر به طور منظم علیه تشیع و باورهای شیعی و علیه نفوذ شیعه صحبت کرده و حتی خشم مقامات جمهوری اسلامی و مقامات حوزه علمیه را بر انگیخته است.

این اختلاف شیعه و سنی همچنان نیرومند است . یک مسئله دیگر هم این است که عربها، هویت عربی و ملی گروه های اسلام گرا برایشان اهمیت استراتژیک دارد.

یعنی اگر اخوان المسلمین یا گروه های اسلام گرا در کشورهای دیگر بخواهند آن بخش ملی و عربی خودشان را با نزدیکی به ایران کمرنگ کنند، در سطح داخلی دچار مشکل می شوند. به همین دلیل است که همواره حتی گروه های شیعه در کویت، بحرین و جاهای دیگر، حداقل در سیاست رسمی شان سعی می کنند که هر گونه ارتباط یا تاثیر و تاثر متقابل با ایران را نفی کنند و بر استقلال خودشان تاکید کنند.»

گرایشات ناسیونالیسم عربی و نیز مصلحت گرایی برای تعامل با جهان، نکاتی است که رسول نفیسی تحلیل گر سیاسی و استاد دانشگاه نیز بیان می کند:

«فاصله گرفتن معنا دار جنبش کشورهای عربی از حکومت ایران از چند لحاظ اتفاق افتاده است، یکی از لحاظ ملی است که افراد عرب اصولا از این زیاده خواهی که ایران شیعی به خودش گرفته است ناراضی هستند.

دوم اینکه می خواهند بگویند که ما نیروهای معقولی هستیم و می توانیم مذاکره کنیم ، می توانیم در سیستم حکومتی و دولت شریک باشیم، به شکل یک شریک معمولی و سیاسی.

و سوم این است که از لحاظ بین المللی اینها اگر حتی تمایلاتی داشته باشند که با جمهوری اسلامی ایران روابط برقرار کنند ولی به لحاظ انعطاف پذیری فوق العاده و کتمان اهداف واقعی که تبدیل شده است به نه تنها تاکتیک، بلکه استراتژی این نیروهای مذهبی و سیاسی، اینها خودشان را از ایران دور می کنند که در واقع از لحاظ امریکا و اروپا خطر جدی به حساب نیایند و مانع جدی برایشان ایجاد نشود تا به حکومت برسند و آن وقت شاید ببینیم که اهداف واقعی شان چه خواهد بود؟»

با این حال چرا جمهوری اسلامی در یکی دو هفته اخیر با تمام توان تبلیغی اش از صدا و سیما گرفته تا روزنامه های صبح و عصر تهران و نیز منابر و مساجد تلاش دارد تا وقایع کشورهای عرب را به مردم ایران، به عنوان حرکت هایی با اهداف اسلامی بشناساند؟

مهدی خلجی تحلیلگرسیاسی در این مورد می گوید:

«تقریبا می شود گفت که ایدئولوژی اسلامی در دنیا و بویژه در ایران در چند دهه گذشته همواره ادعایش این بوده است که بدیل استبداد، اسلام است. جمهوری اسلامی هم همیشه تاکید بر این تاکید می کرده که انقلاب اسلامی، سرانجام در کشورهای مختلف رخ خواهد داد.

آنچه که این روزها در مصر و تونس و جاهای دیگر می گذرد یک گواهی است بر شکست این ایدئولوژی اسلامی و نشان می دهد که مردم مسلمان در این کشورها، بدیل استبداد را نه اسلام، بلکه دمکراسی تعریف کرده اند و این برای جمهوری اسلامی خیلی درد آور است و طبیعی است که بخواهد این حوادث را تحریف کند.»

نکته دیگری که پس از وقایع رخ داده در مصر و تونس به پرسش تبدیل شده، این است که چرا جمهوری اسلامی تقاضای ساده «رای من کجاست؟» را بدون کمترین امتیازی با چنان خشونتی پاسخ داد؟ در حالی که مستبدان کشورهای عربی در قبال مردمی که خواستار تغییر رژیم خود شده اند به سرعت عقب نشسته اند؟

رسول نفیسی جامعه شناس و تحلیلگرسیاسی، پیش از هرچیز، تفاوت دو نگرش «ملت» و «امت» را در این ماجرا دخیل می داند:

«آن چیزی که در ایران اتفاق افتاده، تفاوت های بسیار عمده و بنیادی دارد. حداقل می شود گفت که سه یا چهار تفاوت بنیادی مابین دولت ایران و سایر دولت های اسلامی دیگر وجود دارد. اول اینکه آن چیزی که گفته می شود «مردم» و «ملت»، در سیستم جمهوری اسلامی در ایران هیچ معنایی ندارد.
تاریخ ملی گری و ملی گرایی تقریبا ۲۰۰ یا ۲۵۰ سال قدمت دارد، اما تاریخ تاسیس جمهوری اسلامی به تاریخ ماقبل ایجاد ملت بر می گردد که آن تاریخ امت است و این اصولا برای دولت جمهوری اسلامی فرقی نمی کند که بر فرض مثال، پول نفت ایران در عراق مصرف بشود، در لبنان مصرف بشود، در بحرین مصرف بشود و یا در ایران.

به خاطر اینکه نظری که اینها به ملت دارند، نظر امتی است و این یک مسئله اساسی در برخورد با ملت است و این بدان معناست که وقتی اینها ملت ایران را در طغیان می بینند، به این نگاه نمی کنند که اینها یک ملت و دارای یک حقوق وشخصیت حقوقی خاصی هستند.

بلکه به مردم به عنوان افراد متمرد ضد مذهبی غرب زده نگاه می کنند که با آنها باید با حدید (آهن)، به قول مرحوم آیت الله خمینی برخورد کرد.»

اما به جز این، از نظر این جامعه شناس دانشگاه استرایگر واشنگتن خشونت در بافت و ذات نظام سیاسی ایران نهفته است.

«حکومت ایران از دل خشونت برخواسته است و محصول یک انقلاب فوق العاده خشن و بی منطق است که اصلا لازم هم نبود این همه خشونتی که امثال خلخالی و لاجوردی اعمال کردند، در آن اعمال بشود.

اینها به شکل فله ای ملت را اعدام می کردند، اینها در تاریخ ایران ثبت شده است. تقریبا تمام رهبران جدید ایران از دل جنگ بیرون آمده اند، بنابراین شما از اینها که از دل دو خشونت بزرگ بوجود آمده اند نمی توانید بپرسید که چرا خشن هستند؟ و اینها از دل دو نوع خشونت عمده زاییده شده اند و به جز خشونت چیز دیگری متوجه نمی شوند.

سوم اینکه دولت جمهوری اسلامی از روز اول شکل گیری، حالت دفاعی و ضد سکولار و ضد روشنفکری و ضد شهری به خودش گرفت و این حالت دفاعی را بعدها ما در ایجاد حلقه های فراوان امنیتی که به دور خودش می تنید، دیدیم.
اولین این حلقه ها سپاه پاسداران و آخرین آنها هم انصار حزب الله است. اینها حلقه حلقه دور خودشان سیستم های دفاعی درست کردند. بنابر این همیشه آمادگی برای سرکوب را دارند. نه اینکه خودشان را محق ندانند، بلکه می گویند ما متعلق به تفکر دیگری هستیم.»

عزت الله سحابی از چهره های سیاسی پرتجربه در ایران، در آخرین مصاحبه اش، جمهوری اسلامی را بر خلاف محمدرضا شاه پهلوی، دارای گرایش به کشتارهای میلیونی مخالفانش دانسته است.

اما پرسش این است که در صورت بروز حرکت های مردمی مدنی در ایران، جمهوری اسلامی تا چه حد قادر به استفاده از این استعداد خویش است؟

سحابی: جمهوری اسلامی استعداد و ایدئولوژی یک خونریزی فوق العاده وسیع را دارد. ولی آیا در عمل این امکان پذیر است؟ آیا سپاه و ارتش و نیروهای امنیتی دیگر واقعا اگر چنین اتفاقی بیافتد، تا چه حد در کنار رهبران جمهوری اسلامی می مانند؟ به نظر من این اتفاق نخواهد افتاد. اگر جریانی مثل مصر اتفاق بیافتد و تدوام پیدا کند، قطعا نیروهای امنیتی هم ریزش خواهند کرد.»

در جنبش تابستان گذشته بود که خبرهای گسترده ای از ریزش نیروها در سپاه و بسیج در مخالفت با سرکوب مردم منتشر می شد.

No comments:

Post a Comment