چکیده :کاکه قاور، تو بهتر از هر کس دیگری میدانی که صانع که بود و چه میخواند و چه میخواست. حتما بارها و بارها دیوان شیرکو بیکس را در دستان او دیدهای. او که رفته است، نگذار خون او پایمال شود و نگذار روزی صدبار در رسانههای دروغ باز هم کشته شود. تو که بیشتر از هر کس گفتهها و نوشتههای من را میفهمی. تو بیشتر از هر کس آن کسی را که برنامه بیست و سی به جای تو معرفی کرد...
کلمه: یکی از دوستان و همولایتیهای شهید «صانع ژاله» در نامه ای که به کلمه ارسال کرده است، نشانههایی را ذکر کرده و پیشنهادهای جالبی را به مسئولان و رسانهها داده است. او از همه خواسته است که با یکی از شمارههای شهر پاوه به صورت تصادفی تماس بگیرند و دربارهٔ صانع ژاله از مردم پاوه سوال کنند و صحت اخبار رسانههای دولتی و رسمی را جویا شوند. این همولایتی شهید ژاله در خصوص خبر برنامه ۲۰:۳۰ هم افشاگری کرده و پیشنهادهای قابل تاملی را هم به پدر این شهید داده است.
کلمه پس از اطمینان از محتوای متن نامه و صحت آنها، متن پیام را که از ادبیات ساده و صمیمانهای برخوردار است، عینا منتشر میکند:
* * *
حتما میپرسید من کیستم؟ یک نفر ایرانی. ساکن استان کرمانشاه. اهل پاوه. روستای خانقاه.. خانقاه یکی از زیباترین و قدیمیترین روستاهای ایران است. در دل پاوه میان باغها سرشار از توت و گردو.. جادهای پرپیچ، ساده و کوتاه به خانقاه میرساند. ماشینها در جاده خانقاه وقتی به هم میرسند حتما مراعات میکنند و گرنه یکی از آنها از دیوارهای سنگی و قدیمی کنار جاده پایین میرود…
اگر نشانیهایم کافی نیستند باز هم بگویم. من بارها و بارها از میدان اصلی پاوه راه افتادهام واز کنار قصابی و کبابی و نانوایی اول جاده گذشتهام و با موسیقی دلنشین «چم خانقاه» جادهٔ زیبای «سبزترین روستای غرب کشور» را قدم زدهام.
بزرگترهای انقلاب، پاوه را خوب میشناسند. شهید همتی که بزرگترین اتوبان تهران را به نامش ساختهاید، سه سال فرماندهٔ سپاه شهر من بوده است. شهید چمران هم پاوه را خوب میشناخت. خدایشان رحمت کند…
پاوه با حومهاش دست کم ۵۰ هزار نفر جمعیت دارد و بیشک تمام مردم پاوه ژالهها را میشناسند. دست کم همهٔ ساکنان شهرستان پاوه «قادر ژاله» را میشناسند و بسیاری از آنها حداقل یکبار برای دریافت وام یا امورات بانکی به بانک ملی و شعبه مرکزی آن در مرکز شهر پاوه رفتهاند و آنجا آقای ژاله را دیدهاند.
آقای ژاله، برداران دیگری هم دارد، اما «کاکه قاور» از همهٔ آنها شناخته شدهتر و به متانت و ادب مشهورتر است. مگر میشود اهل شهرستان پاوه باشی و طایفهای به نام ژاله را نشناسی؟ برادران ژاله و پسر عموهایش را نشناسی و دست کم با یکی دوتای آنها احوال پرسی نداشته باشی؟
پاوه یک شهر سنتی است. میان کوهها محصور است. لب مرز است و تقریبا بن بست است. به همین خاطر شبکههای اجتماعی آن بسیار در هم تنیدهاند و کمترین خبری در کمترین زمان در شهر پاوه میپیچد. اگر بگویم هیچ جای دنیا مراسم عزا یاهمان «پرسه» را مانند ساکنان پاوه به جا نمیآورند دروغ نگفتهام. محال است کسی در پاوه عزادار شود و تمام پاوه به مراسم سوگواری او نروند. هر کس باور ندارد و تردیدی دارد از امام جمعهٔ پاوه بپرسد که با همهٔ جناحها و دستههای سیاسی میانهٔ خوبی دارد و همهٔ سیاستمداران حتی آقای خامنهای و هاشمی و موسوی به خانهاش رفتهاند و از نزدیک او را میشناسند.
سرتان را درد نیاورم، با این اوصاف رسانههای عجیب! شما کجای ایران زندگی میکنید؟ چرا در مورد صانع ژاله دروغ میگوئید؟ مگر نمیدانید مردم پاوه با شنیدن این خبر داغ کشته شدن صانع را فراموش میکنند و صدبار داغدارتر میشوند؟ مگر نمیدانید با این خبر سرتاپا دروغ تمام حکومت را در میان مردم پاوه بیاعتبار میکنید؟ مگر نمیدانید پاوه هم اینترنت دارد و دانشجو دارد و دانشگاه دارد و مردم پاوه خبر دروغتان را خیلی زود افشا میکنند؟ خبرنگاری را به میان مردم پاوه بفرستید. در هر نقطهای از شهر، از هر کسی بزرگ یا کوچک، زن یا مرد آدرس خانهٔ قادر ژاله را بگیرد و بارها و بارها این کار را تکرار کند. محال است کسی در پاوه آدرس خانهٔ دیگری را نداند، چه برسد به آنکه آن فرد از ژالهها باشد.
پیشنهادی دارم. همهٔ مقامهای عالی نظام و دلسوزان نظام و ملت و نمایندگان مجلس برای آنکه به میزان راستگویی و دروغگویی صدا و سیما و رسانههای هم سو با آن پی ببرند، گوشی را بردارند و به صورت تصادفی با یکی از شمارههای شهر پاوه با پیش شماره**** ۰۸۳۲۷۲۳ و**** ۰۸۳۲۷۲۲ تماس بگیرند و از او بپرسند که آیا ناصح ژاله حافظ قرآن بود؟ عاقلان را اشارتی کافی است.
سخنی هم با خانوادهٔ داغدار ژاله دارم. بخصوص پدر بزرگوارش. کاکه قاور! به عنوان یکی از همسن و سالان و دوستان صانع میگویم:
کاک قاور! امشب برنامه بیست و سی طوری خبر شهادت صانع را پخش کرد و تصویرها را نشان داد تا بینندهها فرد دیگری یا همان «زینهٔ مشهور پاوه!» را پدر صانع بشمارند و حرفهای او را حرفهای تو بدانند. بیست و سی حتی به پدر داغدار صانع هم رحم نکرد و او را هم مصادره کرد. شاید صانع فردای قیامت آن کس را که به سوی او تیراندازی کرده است ببخشد و کار او را ناشی از جهل و خشم و عصبانیت لحظهای بداند اما صانع هیچگاه از کسانی که هنوز دفن نشده خونش را مصادره کردند و پایمال کردند و آن را ابزاری برای حفظ قدرت خود ساختند نخواهد گذشت. کاکه قاور، تو بهتر از هر کس دیگری میدانی که صانع که بود و چه میخواند و چه میخواست. حتما بارها و بارها دیوان شیرکو بیکس را در دستان او دیدهای. او که رفته است، نگذار خون او پایمال شود و نگذار روزی صدبار در رسانههای دروغ باز هم کشته شود. تو که بیشتر از هر کس گفتهها و نوشتههای من را میفهمی. تو بیشتر از هر کس آن کسی را که برنامه بیست و سی به جای تو معرفی کرد میشناسی…
کاکه قاور میدانم در چه شرایطی به سر میبری و چگونه با تهدیدها و … سراغت آمدهاند و فامیلها را واسطه کردهاند. اما کاکه قاور خون صانع رنگینتر از این حرفها و خواستهها است. تو که میدانی صانع چرا به خیابان رفته بود. تو راستش را به مردم بگو و پیام صانع را جاودانه کن. دیری نخواهد کشید که مردم پاوه «میان پاوه» را «میان ژاله» بخوانند.
No comments:
Post a Comment