Tuesday, January 18, 2011

گفتگوی روزانه محسن سازگارا شنبه 25 دی 2569

سلام

شنبه 25 دی 89، 15 ژانویه 2011 میلادی

امروز در مورد هشت موضوع صحبت می کنیم


ابتدا
این را بگویم که موضوع هشتم ما بررسی اوضاع تونس و مقایسه ی آن با جنبش
سبز ایران است که مورد سوال خیلی از دوستان بوده. لذا بیشتر عناوین هفت
موضوع اولیه را مطرح می کنم تا وقت برای موضوع آخر باقی بماند


انجمن جهانی قلم خواستار آزادی نسرین ستوده شد

پنج نفر در خرم آباد اعدام شدند

انفجار
و آتش سوزی در مجتمع پتروشیمی خارک از پنجشنبه آغاز شده و دو مخزن در حال
سوختن است. اما نگرانی بیشتر از این است که آتش سوزی به مخزن اصلی رسیده و
فاجعه ی بزرگ تری رخ دهد

مانور
ایران در کشاندن کشورهای دنیا برای بازدید از تاسیسات هسته ای با شکست
کامل روبرو شده است. نه تنها کشورهای اروپایی که روسیه و چین هم دعوت ایران
را نپذیرفته اند و آخرین خبر هم این بود که حتی ترکیه و برزیل هم اعلام
کردند که به ایران نخواهند آمد

آقای احمدی نژاد به خاطر پرونده ی آقای رحیمی به دیدار صادق لاریجانی رفته است اما گزارشی از این دیدار منتشر نشده است

بانک
جهانی در گزارش سالیانه ی خود، رشد اقتصادی ایران در سال 2010 را1/5درصد
اعلام کرده است. با توجه به این که رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه در
حدود 6 درصد است می بینیم که رشد اقتصادی ایران در سال 2010 یک چهارم رشد
اقتصادی کشورهای در حال توسعه بوده است. این گزارش پیش بینی کرده است که
ایران در سال 2011 تنها موفق به جذب 1.2 دهم میلیادر دلار سرمایه ی خارجی
خواهد بود که رقم بسیار پایینی است


و اما بحث تونس

تونس
کشوری است با 10 میلیون نفر جمعیت، وسعتی در حدود 140 هزار کیلومتر مربع،
دارای تمدن قدیمی کارتاژ، تولید ناخالص داخلی 100 میلیارد دلار و درآمد
سرانه ی 10 هزار دلاری. نرخ بیکاری بنا بر آمار رسمی دولت 10 درصد است اما
بسیاری بر این باورند که نرخ بیکاری بیش از اینهاست. نظام این کشور جمهوری
است و آقای زین العابدین بن علی بیش از 23 سال بود که بر راس قدرت بود و
حکومت پلیسی-امنیتی، با اقتصادی دولت سالار و فاسد را اداره می کرد. حوادث
در تونس ظرف یکماه اتفاق افتاد، که شروع آن زمانی بود که گاری میوه و سبزی
یک دانشجوی تونسی را ضبط کردند و وی در پی آن اقدام به خودسوزی کرد. مردمی
که ناظر بر این اتفاق بودند اعتراض خود را ابراز داشتند که باعث کشته شدن 2
نفر توسط نیروهای امنیتی شد. تظاهرات روزهای بعد شدت گرفت و به تدریج به
شهرهای دیگر سرایت پیدا کرد. اعتراض ها در حدود 60 کشته به جای گذاشت و
نهایتا با فرار آقای بن علی و تصدی موقتی آقای القنوشی، نخست وزیر این
کشور، اعتراضات مردم به پیروزی ختم شد. همسر آقای بن علی هم چند روز پیش از
کشور خارج شده بود. بن علی که منفور مردم کشورش بود فعلا آواره است چرا که
فرانسه هم او را نپذیرفته و معلوم نیست که بتواند در جایی بتواند مامنی
برای خود پیدا کند. خبرگزاری ها نوشتند که اعتراضات در تونس بسیار به جنبش
سبز ایران شبیه بوده و درس های بسیاری را از آن آموخته است. چون سوال هایی
هم مطرح شده است که چگونه جنبش تونس به این سرعت پیروز شده و راه ما طولانی
تر است بر آن شدم که در پنج محور مقایسه ای داشته باشم میان ایران و تونس


اول
این که ماشین سرکوب در تونس، پس از دستگاه امنیتی، در واقع ارتش این کشور
بود. وقتی که آقای بن علی ارتش را وارد حکومت نظامی کرده و مردم با ارتش
روبرو شدند، ارتش به سرعت به آقای بن علی پشت کرده و در واقع علت فرار زود
هنگام وی هم این بود که نیروهای مسلح از وی نافرمانی کردند. این در حالی
است که در ایران ماشین سرکوب حکومت سپاه است که هنوز هم آنچنان که باید به
حکومت پشت نکرده و به همین دلیل حرکت جنبش معطوف به این است که به قدر کافی
در درون سپاه شکاف بیاندازد تا زمانی که این ماشین سرکوب فرسوده شده، بخش
هایی از آن در برابر بخش های دیگر ایستاده و در نهایت به مردم بپیوندد. ما
یک ارتش کلاسیک هم در ایران داریم که هیچکس توصیه نمی کند که ارتش کلاسیک
ایران را وارد مناقشات سیاسی بکند برای اینکه برای گذار بعدی کشور حفظ
امنیت لازم است، کما اینکه اکنون در تونس نگرانی اصلی این است که جامعه به
سمت جنگ داخلی برود و باید دید که آیا یکپارچگی ارتش و پشتیبانی مردم و
نیروهای سیاسی آیا می تواند باعث گذار درست شود یا خیر


نکته
ی بعدی این که در تونس، طبقات فرو دست ابتدا به خیابان آمده و حرکت از
پایین ترین طبقات اجتماعی آغاز شد و تنها در روزهای آخر، تقریبا از
چهارشنبه و پنجشنبه، بود که طبقات متوسط به بالا و هنرمندان و نخبگان و در
کل جامعه ی مدنی این کشور به جمع معترضین پیوستند. در حالیکه در جنبش سبز
ایران، طبقات متوسط، نخبگان، هنرمندان و غیره از ابتدا به جنبش پیوستند
اما جنبش در مراحل اولیه نتوانست تمام طبقات فرودست جامعه را هم به میدان
بیاورد. به همین دلیل هم اکنون جنبش تمرکز خود را بر روی تبعات بحران
اقتصادی پیش رو گذاشته تا بتواند طبقات فرودست جامعه را نیز با خود همراه
سازد


نکته
ی سوم در این زمینه اینکه در تونس اتحادیه ی کارگری بسیار نیرومندی حضور
دارد که توانست بسیاری از کارگران بخش صنعت که 34 درصد از اقتصاد تونس، از
بخش کشاورزی که 10 درصد اقتصاد تونس و از بخش خدمات و گردشگری که 5 درصد
اقتصاد تونس را تشکیل می دهد را به جنبش اعتراضی دعوت کرده و دوشادوش مردم
بسیار خود عمل کرد. در حالیکه احزاب تونس در دوره ی بن علی و پیشتر بسیار
ضعیف و توسری خور بودند، اتحادیه های کارگری این کشور همچون یک تشکل قوی،
نظیر آنچه در لهستان و جاهای دیگر شاهدش بودیم، از خود واکنش خوبی نشان
داد. اما در ایران تشکیلات مدنی و شبکه های اجتماعی که ماشین حرکت جنبش
بودند اولا یک تشکل واحد نبودند و دوم اینکه به شدت از سوی حکومت مورد
سرکوب قرار گرفتند و بسیاری از فعالان آنها اکنون نیز در زندان به سر می
برند و به همین دلیل جنبش در زمان حاضر تشکیل شبکه های محله ای و خانوادگی
را در دستور کار خود قرارداده است که امکان ضربه زدن به آنها از سوی حکومت
وجود ندارد


نکته
ی چهارم اینکه اطلاع رسانی در جنبش تونس به شبکه های ماهواره ای عربی متکی
بود که به دلیل همزبانی با مردم تونس پوشش خوبی هم دادند. گذشته از این
3.5 میلیون کاربر اینترنت در تونس هست و جوانان تونس خیلی خوب در این زمینه
کار کردند و توانستند به مردم و به شبکه های ماهواره ای خبررسانی کنند. در
ایران بخش اینترنت خوب کار کرد، هرچند که حکومت هم با استفاده از هکرها به
این بخش هم حمله کند اما بخش ماهواره ای در ایران نظیر آنچه در مورد تونس
شاهدش بودیم خوب کار نکرد. به همین دلیل هم اکنون اطلاع رسانی در دستور کار
جنبش سبز قرار دارد


اما
نکته ی پنجم که بحث در مورد آن را به فردا موکول می کنم اما همین قدر
بگویم که شعار “بن علی باید برود” که از سوی مردم تونس مطرح شد در جنبش سبز
ایران نیاز به مسایلی داشت تا به نتیجه برسد


اندکی صبر سحر نزدیک است


تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی

No comments:

Post a Comment