پویانا
نامه ای از کوچکترین همراه جنبش سبز به همراه بزرگ جنبش سبز میر حسین موسوی
سلام میرحسین عزیز ، حالتون خوبه ؟ خیلی وقت بود می خواستم برای شما نامه بنویسم و در ضمن دردل کوتاهی با شما چند نکته و سوال را از شما بپرسم .
همین حالا که در حال نوشتن این نامه هستم نمی دانم اصلا شما نامه من را خواهید خواند یا خیر ؟ اما حتی این گمان هم مانع این نمی شود که من این نامه را برای شما ننویسم .
میرحسین عزیز 22 خرداد 88 اولین زمانی بود که من امکان رای دادن را داشتم .از طرفی شوق این را داشتم امکان رای دادن را پیدا کردم و از طرفی هیچ امیدی برای تغییر وضع موجود آنهم با شرکت پای صندوق رای نمی دیدم خلاصه به هیچ وجه قصد شرکت در این انتخابات را نداشتم . تا اینکه اسم شما به عنوان یکی از کاندیدا های انتخابات بر سر زبان ها افتاد . راستش را بخواهید چند بار اسم شما را شنیده بودم ولی شما را نمی شناختم . اما با صحبت کسانی که شما را بهتر می شناختند دید مثبتی را نسبت به شما پیدا کردم . این عامل و همینطور به خاطر اینکه به هیچ وجه نمی خواستم آقای احمدی نژاد بار دیگر رئیس جمهور شود و همینطور جوی که پیش از انتخابات پیش آمد و کمی انسان را به آینده امیدوار می کرد تصمیم گرفتم به شما رای بدهم و باید بگم از این تصمیم خود به هیچ وجه پشیمان نیستم .
آه ....... میرحسین عزیز بعد از انتخابات را که دیگر شما خود بهتر می دانید ... کشتند ... گرفتند ... تجاوز کردند ... .... .
همه اینها و همینطور به خاطر اینکه آینده ایران ، کشوری که من و شما در آن زندگی می کنیم برایم بسیار مهم است ، من را بر آن داشت که در این نامه ضمن اینکه به چند نکته اشاره کنم ، سوالاتی را نیز از شما بپرسم .
اولین نکته ای را که می خواستم با شما در میان بگذارم در مورد یک کلمه است و شاید هم در مورد یک دوره ، یک زمان ، دوران طلایی امام !
می دانید میر حسین عزیز آن زمان یعنی دهه اول انقلاب من هنوز به دنیا نیامده بودم ، اما هر گاه این کلمه از زبان شما جاری می شود و یا در بیانیه ها تون نگاشته می شد ، همیشه من را به فکر فرو می برد و سوالات جدی را برای من بوجود می آورد . من اصلا نمی خواهم سر نوع سیاست هایی که آن زمان اعمال می شد صحبتی کنم بلکه من می خواهم از شما بپرسم کشوری که درحال جنگ با دشمن خارجی است و جوانان نازنینش دسته دسته فدا می شوند و آشوب های داخلی نیز در کشور بیداد می کند و هر روز در جایی بمبی منفجر می شود ، ما چطور می توانیم ادعا کنیم این کشور در دوران طلایی قرار دارد ؟ حالا رهبر آن هر که می خواهد باشد ، چرا که میزان ،برای سنجش یک رهبر نیز به وضع کشور در زمان او بستگی دارد.
اما نکته ای دیگر که می خواستم بدان اشاره کنم این است که برخی می گویند که عدم شدت عمل شما در زمان های حساس این جنبش به خاطر دلبستگی شما به این حکومت و اینکه نمی خواهید نوع حکومت تغییر کند ، است .آیا درست است ؟
در همین زمینه می خواستم به دونکته اشاره کنم ، اول اینکه با توجه به اینکه می دانم در حال حاضر شما با اصل این حکومت موافقید و تنها مشکل آن را افرادی می دانید که در حال حاضر گرداننده آن هستند ، می خواستم بگویم که اگر چنین است یعنی اگر وضع کشور به افراد حاضر در قدرت بستگی دارد و چنانچه آنها تغییر کنند وضع کشور نیز تغییر می کند ، پس این چه پافشاری بیش از حدی است که شما بر نوع حکومت دارید ؟ پس هر نوع حکومتی باشد که مردم بوسیله آرای خودشان افراد آن را انتخاب کنند می تواند خواسته های ملت را برآورده کند .غیر از این است ؟
گفتم ملت ، پس اینجا نکته دیگر خود را می گویم ، بر کسی پوشیده نیست که شما نسبت به آقای خمینی علاقه بسیار زیادی دارید ، من از نوع حس خود نسبت به ایشان چشم پوشی می کنم و فقط این سوال را می پرسم مگر ایشان قبل از انقلاب نگفتند که ملت پیش از این،این حکومت را انتخاب کردند و حالا ملت تغییر کرده و خواسته های آنها نیز تغییر کرده و کشور به یک همه پرسی دوباره احتیاج دارد و نیز مگر در مصاحبه ای دیگر نگفتند " که اصلا فرض می کنیم شاه انسان خوب باشد ، خدمت گذار باشد اما زمانی که مردم نمی خواهد باید برود " خوب با این وجود میر حسین عزیز ، آیا شما این نظر را ندارید که ملت حال حاضر نیز تغییر کرده اند و آنها نیز می خواهند حداقل دارای یک رفراندوم برای تعیین نوع حکومتشان باشند ؟
میرحسین عزیز باور کن من نیز مسلمانم و اصلا برای همین است که مخالفم دینم با سیاست در آمیزد . چرا ؟ چرا باید به جوانان این وطن و برادران و خواهران من با نام یا زهرا و یا علی تجاوز شود ؟ چرا ماموران دژخیم رژیم که از هیچگونه قساوت و بی رحمی چشم پوشی نمی کند را باید ماموران گمنام امام زمان بنامند ؟ چرا باید مدیران کشور هر گونه خطایی که می خواهند انجام دهند ، بعد برای پوشاندن آن از لفظ هایی مانند مدریت امام زمانی سخن گویند ؟ آیا تلویزیون حکومتی را اخیرا می بینید ؟ آیا می بینید چه خرافاتی را به اسم دین نشان می دهند ؟
میرحسین عزیز در آخر باید از ایستادگی تون تشکر کنم ، اما خواهش دارم سخنان این فرزند کوچک خودتان را نادیده نگیرید.ممنون
با امید به آزادی ایران و ایرانی
No comments:
Post a Comment