Monday, January 24, 2011

بیانیه اعلام موجودیت سایت موج سبز ایران

درباره‌ی ما

1) بیش از یک سال از خیزش آخرین موج تحول‌خواهی ایرانیان می‌گذرد. یک‌سده‌ی اخیر، جامعه‌ی ایرانی خیزهای متعددی به سوی تحول‌ برداشته است؛ از خلال هر یک از این خیز برداشتن‌ها، تجربه و تکمله‌ای بر گذشته‌اش افزوده تا به آخرین موج خود که موج سبز تحول‌خواهی است، رسیده است. تصور اینکه تمامی خیزش‌های ایرانیان در تاریخ معاصر، از قیام تنباکو تا انقلاب مشروطه، از نهضت ملی نفت تا انقلاب بهمن 57 و در نهایت از جنبش دوم خرداد تا جنبش سبز، بی‌ثمر بوده و به هیچ تحول بنیادینی نینجامیده است، دور از واقع می‌نماید و از یک ذهنیت «زودخواه» برمی‌خیزد. گرچه شاید اگر هر یک از این خیزش‌ها با جمع‌بندی و بازاندیشی جدی‌تری از سوی نیروهای تحول‌خواه همراه بود، ثمره و نتیجه‌ی خیزش بعدی بهتر و پربارتر می‌بود؛ اما این امر نیز مسلم است که هر یک از این فرازها در تاریخ معاصر ایران، تجربه‌ای بر انباشت پیشین افزوده است.
2) از خردادماه سال گذشته، آخرین حلقه (و نه البته حلقه‌ی پایانی) از زنجیره‌ی تحول‌خواهی معاصر ایرانیان شکل گرفته است؛ این حلقه را با «سبز بودن» و «سبز زیستن» شناخته‌ایم. با توصیفی که در بند پیشین رفت، می‌توان موج سبز ایرانی را جامع تجربیات خیزش‌های پیشین تلقی کرد؛ اکنون ایرانیان به صرافت دریافته‌اند که:
• باید زودخواهی را فرو نهاد؛ از انقلاب و دگرگونی دفعتی دوباره، آن آرمانی که بیش از یک سده در پی آن هستیم، احتمالاً حاصل نمی‌شود. این امر البته مستلزم تخطئه‌ی ره‌گشایی‌ها و جان‌فشانی‌های خیزش‌های پیشین نیست. تکریم و بزرگداشت آرمان‌ها و مطالبات خیزش‌هایی چون انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن 1357 فرض مفروض است؛ اما این تکریم به منزله‌ی بت‌انگاری داشته‌های پیشین و چرخیدن بر پاشنه‌ی همان سنن گذشته نیست. دو انقلاب اجتماعی بزرگ در یک سده برای ملت تحول‌خواه ایران این یافته را داشته که خواسته‌ی خود را از رهگذر انقلابی دوباره پیگیری نکنند.
• باید از خشونت‌ورزی دوری گزید؛ گفتن این بایسته سهل است، اما عمل بر مبنای آن به غایت دشوار. اما آنچه مسلم است تحول‌خواهان امروز، بر این امر اتفاق نظر دارند که خشونت‌ورزی نیروهای حافظ وضع موجود را نباید با خشونتی متقابل پاسخ گفت.
• اندکی بر این امر بیندیشیم که ریشه‌ی اصلی خشونت‌ها در خیزش‌های اجتماعی ایرانیان چه بوده است؟ به نظر می‌رسد این خشونت یک نقطه‌ی اتکای فکری و یک بنیان اندیشه‌ای داشته باشد. همراهان جنبش سبز نظیر مهندس موسوی به درستی دریافته‌اند که منشاء اصلی این خشونت‌وری، مرزبندی‌ها، خودی ـ غیرخودی کردن‌ها و انحصار و تمامیت‌طلبی‌ای است که از پی این مرزبندی‌ها می‌آید. همچنان که مهندس موسوی در بیانیه‌ی نهم خود گفته است: «پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای داده‌اند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل می‌شوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند». این همه تلاش حاکمیت برای تحمیل مرزبندی از سوی همراهان جنبش سبز نظیر موسوی و کروبی با گرایش‌های گوناگون سبزها، برای بی‌اثر کردن این نقطه‌ی عطف بزرگ در جنبش سبز است. این باور که در افقی که جنبش سبز ترسیم می‌کند، همه‌ی گرایش‌ها و تنوع‌های فکری و سیاسی باید عرصه‌ای برابر برای سخن گفتن و کنشگری داشته باشند، از کلیدی‌ترین دستاوردهای جنبش سبز است که باید برای آن پافشاری کرد و آن را در عمل تحقق بخشید.
• سبز بودن یک سبک زندگی است؛ نه یک تاکتیک موقت برای گذار از وضع موجود. باید دستاوردهای جنبش سبز را با زندگی روزمره پیوند زد. باز هم در اینجا به یکی از گفتارهای ارزشمند همراه جنبش سبز، مهندس موسوی اشاره می کنیم: «ما تنها در صورتی به این اطمینان می‌رسیم که دستاوردهای سیاسی - اجتماعی خود را به زندگی‌های روزمره‌مان متکی کنیم. در طول یك قرن گذشته مردم ما از این قبیل دستاوردها کم نداشته‌اند، اما همه آنها متکی به مبارزه بوده است؛ تا فضای جهاد و تلاش وجود داشت این دستاوردها زنده بود و همین كه مردم خسته می‌شدند یا تصور می‌كردند باید به خانه‌هایشان بازگردند محصول از میان می‌رفت .... راه سبز را زندگی کردن یعنی هر روز و همزمان که در خانه‌های‌مان و سرکارمان و در کوچه و خیابان و بر سر معیشت‌های روزمره خود هستیم این پیام با غیرقابل انکارترین ندا تکرار شود، آن گونه که مسلمان بودن و ایرانی بودن و این زمانی بودن ما تکرار می‌شود. وقتی که سخن از تقویت شبکه‌های اجتماعی و یا زندگی کردن راه سبز می‌شود بلافاصله می‌پرسند چگونه؟ همان‌گونه که هستید. سخن از آن نیست شبکه‌های اجتماعی که وجود ندارند را شکل دهیم و قدرتمند کنیم؛ سخن از آن است كه قدرت مردم در شبکه‌های اجتماعی است که به صورت طبیعی و به هدایتی فطری در میان‌شان شکل گرفته است. باید اهمیت آنها را درک کنیم». اگر این‌گونه بیندیشیم و این‌گونه عمل کنیم، خواهیم دید که خواسته‌های جنبش سبز هم‌اکنون نیز تحقق یافته و در جریان است. انتظار کشیدن برای آینده‌ای دور از دسترس، نه تنها ممکن است به انفعال در اکنونیت ما بینجامد، که چه بسا به کنشگری نسنجیده و پرهزینه برای دست یافتن به هدفی دور و دست‌نایافتنی بینجامد. این انتظار و عمل بر مبنای آن، در متعالی ترین وضعیت خود ممکن است به خلق خیزشی نظیر خیزش‌های پیشین بینجامد؛ خیزش‌هایی که با حضوری همه‌جانبه و توام با محرومیت از بسیاری از داشته‌های کنونی به امید دست یافتن زودهنگام به هدفی آرمانی آغاز می‌شد، ولی در عمل به آن نتایج دلخواه نمی‌رسید؛ چرا که در آن خیزش‌ها، تحول‌خواهی به مثابه‌ی روشی موقت برای دست‌یابی به یک هدف دنبال می‌شد؛ حال آنکه اکنون باید در پی چشیدن طعم تحول‌خواهی در زندگی روزمره و بدون محروم کردن خود از داشته‌های‌مان باشیم. اکنون، سبز بودن و سبز زیستن، نه افقی دوردست در آینده‌ای موهوم، که می‌تواند سبکی برای زندگی در اکنون باشد.
• برای آنکه عضوی فعال از موج سبز باشیم، الزاماً نیاز به دست زدن به کاری محیرالعقول نیست. همین که به استراتژی جنبش سبز در گسترش آگاهی‌ها پایبند باشیم و به تبادل اخبار و تحلیل‌های روز با حلقه‌های اطراف و گروه‌های کوچک اجتماعی پیرامون خود بپردازیم، گامی اساسی برای ایفای نقش فعال در موج سبز است. گرچه می‌توان فعالیت‌های بی‌شمار دیگری را به این گام اساسی، ضمیمه کرد؛ تلاش برای گسترش آگاهی به سطوح و اقشار دیگر جامعه‌ی ایرانی؛ دلجویی و حساسیت نشان دادن در قبال خانواده‌های آسیب‌دیده در جریان جنبش سبز و خانواده‌های آزادگان دربند؛ استفاده‌ی بهینه از ظرفیت‌های نقاط عطف و مناسبات دینی و ملی‌مان و ده‌ها اقدام دیگر.
3) رسانه‌ی پیش‌ رو بر مبنای همان استراتژی پیش‌گفته که گسترش آگاهی‌هاست، با همیاری تنی چند از همراهان جنبش سبز شکل گرفته و تلاش خود را بر گام زدن در این مسیر قرار داده است. بی‌شک اعتماد و همیاری مخاطبان ضرورتی انکارناپذیر برای کامیاب بودن تلاش ناچیز مذکور است.
برای ارتباط با ما می توانید از آدرس الکترونیکی زیر استفاده نمایید:

http://www.irangreenwave.com/

No comments:

Post a Comment