دانشجو را درست همانند لاشه یک مرده روی زمین می کشند و بعد چنان کتک می زنند که از صدای ناله دانشجو، دل یکی از همان ها که باتوم به دست دارند می سوزد و فریاد می زند: نزن، تو رو به امام حسین نزن… متهم را نزن…”
دانشجو ها را روی هم تلنبار می کنند، درست عین لاشه مرده گوسفندان قربانی شده در عید قربان و بعد از روی گوشت های قربانی شده می پرند و هوار می زنند تا تن بی جان و بی رمق دانشجو جنبی بخورد و اگر هم دانشجو سر به سیمان سرد کف حیاط دانشگاه انداخت، فریاد می زنند: سرت را بالا بگیر.
دانشجو باید سرش را بالا بگیرد و خوب به دوربین برادری که دارد از او فیلمبرداری می کند، نگاه کند.
همه این تصاویر، تنها سه شب بعد از انتخاباتِ پر اما و اگر ریاست جمهوری ایران، در دوربین یکی از همان کسانی که به گفته خودش به دستور نیروی انتظامی وارد محوطه کوی دانشگاه شده اند، به ثبت رسیده و اینک بعد از هشت ماه از تلویزیون بی بی سی پخش شده است.
دانشجویان معترض به انتخابات، تنها سه روز بعد از انتخابات تجمعی را برگزار کرده بودند که اوج خشم شان چند شعار بود و تکه های سنگ؛ اما نتیجه آن خشم، حمله وحشیانه نیروهای مسلح به کوی دانشگاه بود که هنوز کسی نه مسئولیت ورود غیرقانونی به حریم دانشگاه را پذیرفته است و نه مسئولیت کشته شدن دانشجویان در همان شب بی رحم را.
همه چیز انکار شد در حالی که همان شب و شب های بعد، دانشجویان خبر حمله وحشیانه به کوی را از طریق توییتر و فیس بوک و یاهو مسنجر به تمام دنیا مخابره می کردند.
همان شب های تلخ و سختی که دانشجویان از اتاق خود خبر لحظه به لحظه حمله لباس شخصی ها و نیروی انتظامی را در اینترنت پخش می کردند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و باقی رسانه های هوادار دولت، تنها گزارش مختصری از زخمی شدن برخی از دانشجویان داده بودند و بعدها که دانشجویان آزاد شده، ازکشته شدن پنج همکلاسی خود در همان کوی و بازداشت شمار زیادی از دانشجویان در بازداشتگاه زیرزمینی وزارت کشور خبر می دادند نیز هیچ یک روزنامه های منتقد داخلی اجازه انتشار این خبرها را نمی یافتند.
دانشجویی که در همان روز از طریق ایمیل و فیس بوک، ترس خورده و نا امن، عکس های همکلاسی زخمی اش را برای خبرنگاران ایرانی خارج از ایران ارسال می کرد و تنها درخواست اش این بود تا پزشکی امن به او معرفی شود تا شاید همکلاسی زخمی خود را در یک خانه امن مداوا کند… هراس از رفتن به بیمارستان و شناسایی شدن در بیمارستان های نا امن آن روزها دامن بسیاری از زخمی شدگان را گرفته بود و به همین ترتیب کروبی و میرحسین موسوی نیز کمیته ای برای پیگیری وضعیت زندانیان تشکیل داده بودند که طی آن آسیب دیدگان نیز این کمیته ها را مامنی یافته بودند تا زخمی شدگان خود را درمان گر و درمانگاهی بیابند.
اما تنها چند ماه گذشت که همین کمیته بررسی کننده وضعیت زندانیان نیز مورد حمله لباس شخصی ها و سپس نیروی انتظامی قرار گرفت و با دستگیری اعضای فعال پیگیری ستاد مواجه شد.
اینک هشت ماه گذشته است و علیرغم نهیبی که رهبری نظام نیز در یک سخنرانی به مهاجمان زده است، نه تنها هیچ یک از حمله کنندگان به کوی دانشگاه دستگیر نشده اند بلکه درمقابل دانشجویان یکی یکی روانه زندان شده اند و عده ای هنوز در زندان باقی مانده اند و آن دسته ای که آزاد شده اند نیز از ادامه تحصیل محروم مانده اند.
اینک هشت ماه گذشته است و علی رغم آنکه گفته اند اگر کسی مدرک یا فیلمی از خشونت و حمله و برخورد های خیابانی دارد ارائه دهد تا نیروهای امنیتی و قضایی در اولین فرصت به داد ملت برسند، شاهدیم که نه تنها چنین نشده بلکه فیلم های منتشر شده نیز یکی یکی تکذیب می شوند و اگر امکان و شرایطش مهیا باشد، منتشر کنندگانِ فیلم و عکس را هم زندانی می کنند.
چنانکه وقتی فیلم کشته شدن ندا در خیابان منتشر شد که در آن آشکارا نشان داده می شد که مردم فردی را که به ندا شلیک کرده بود دستگیر کرده و لباس های او را نیز از تن در آورده بودند و کارت شناسایی او را ضبط کرده اند اما حاکمیت فیلم دیگری ساخت تا ندا را شهید ساختگی معرفی کند و کشته شدن او را هم به خود معترضان نسبت دهد و این روزها هم در مجامع جهانی اعلام می کنند که آنکه در فیلم ندا بوده و او را نجات داده قاتل است.
فیلم کشته شدن معترضان زیر چرخ های نیروی انتظامی هم درست بعد از فراخوان نیروی انتظامی که درخواست انتشار مدارک خشونت کرده بود، توسط مردم در اینترنت قرار گرفت اما بلافاصله حاکمیت فیلم دیگری ساخت تا طی آن نیروی انتظامی در رسانه ملی اعلام کند که آن دو ماشین نیروی انتظامی توسط معترضان دزدیده شده بود و آن لحظه ای که خودروی نیروی انتظامی بدن معترضان را له می کرد ماشین در اختیار نیروی انتظامی نبوده است.
فیلم کتک خوردن یک دختر جوان در راهپیمایی سیزده آبان هم منتشر شد و فیلم دیگری که نشان می داد نیروی انتظامی با خشونت باتوم بر فرق سر دختر جوانی می کوبد و به برادر نوجوانش که همراه اوست وحشیانه حمله می کند، اما نیروی انتظامی بار دیگر انکار کرد و گفت که این فیلم ها مربوط به سیزده آبان نیست.
فیلم شلیک به خواهر زاده موسوی هم منتشر شد، عکس های شکنجه فرزند کروبی هم منتشر شد اما همه این عکس ها و فیلم ها در کنار باقی آن عکس ها و فیلم هایی که کشته شدن و شکنجه شدن جوانان در کف خیابان و زندان را نشان می داد توسط حاکمیت انکار شد و این داستان به همین تلخی ادامه دارد.
در داخل ایران هیچ اجازه و امنیتی برای انتشار این فیلم ها و عکس ها وجود ندارد، خودشان منع می کنند و سپس که فیلم ها به ناگزیر سر از رسانه های خارجی در می آورد آن را محصول دست انگلیس و آمریکا اعلام می کنند.
چه فرقی می کند که فیلمبرداران و یا اساسا کشته شدگان و حمله کنندگان چه کسانی هستند مهم این است که یک حکومتِ مدعی اسلامیّت و معنویت، چنان فاسد و سست و بی عنان شده که هشت ماه است جهان دارد فیلم و عکس و گزارش از نابسامانی و وحشی گری های آن منتشر می کند.
اصلا فرض را هم بر این بگذاریم که همه این خشونت ها و شهادت ها و ترور استاد دانشگاه و حتی شکنجه و کشته شدن چهار نفر در زندان کهریزک هم کار انگلیسی ها و اسراییلی ها و آمریکایی هاست، چگونه می توان جهان را متقاعد کرد کشوری که مدام قدرت نظامی و هسته ای خویش را به رخ جهان می کشد و فرمان محو شدن اسراییل از نقشه جهان را صادر می کند قادر نیست پای اسراییل و استکبار جهانی را در همان خیابان های داخل کشور قطع کند؟
کشوری که ادعای قدرت او گوش جهان را کر کرده، چگونه است که نمی تواند از خیابان های خود در داخل مراقبت کند و اسراییلی ها و انگلیسی ها به راحتی وارد خیابان های تهران می شوند علاوه بر اینکه ندا را می کشند در امنیت کامل، فیلم هم از این واقعه تهیه می کنند و سپس از فرودگاهی که در آن تک تک روزنامه نگاران و شهروندان معمولی ممنوع الخروج می شوند ماموران سازمان سیا و قاتلان به راحتی اجازه خروج می یابند؟
منادیان ومدعیان حفظ امنیت کشور اگر قرار است فردا فیلم حمله به کوی دانشگاه را هم به دلیل انتشار آن در بی بی سی تکذیب کنند، کاش پاسخی برای این ابهام ها، معماها و پرسش ها نیز می یافتند تا اینک که به جای اجرای فرمان رهبری در “مسابقه خدمتگذاری”، “مسابقه دروغگویی” در میان بزرگان یک خانه ویران شده برپا کرده اند، بیش از این رسوای جهان نشوند و یاد بگیرند از تاریخ که این نقاب های سفید که بر صورت های سیاه شان آذین بسته اند با یک تندباد بر باد خواهد رفت؛ تندبادی که از هشت ماه پیش در سرزمین وجدان مردم به راه افتاده و از صداها و تصویرها گذشته و تا رسیدن به زندان و زندانبان راه زیادی ندارد.
دانشجو ها را روی هم تلنبار می کنند، درست عین لاشه مرده گوسفندان قربانی شده در عید قربان و بعد از روی گوشت های قربانی شده می پرند و هوار می زنند تا تن بی جان و بی رمق دانشجو جنبی بخورد و اگر هم دانشجو سر به سیمان سرد کف حیاط دانشگاه انداخت، فریاد می زنند: سرت را بالا بگیر.
دانشجو باید سرش را بالا بگیرد و خوب به دوربین برادری که دارد از او فیلمبرداری می کند، نگاه کند.
همه این تصاویر، تنها سه شب بعد از انتخاباتِ پر اما و اگر ریاست جمهوری ایران، در دوربین یکی از همان کسانی که به گفته خودش به دستور نیروی انتظامی وارد محوطه کوی دانشگاه شده اند، به ثبت رسیده و اینک بعد از هشت ماه از تلویزیون بی بی سی پخش شده است.
دانشجویان معترض به انتخابات، تنها سه روز بعد از انتخابات تجمعی را برگزار کرده بودند که اوج خشم شان چند شعار بود و تکه های سنگ؛ اما نتیجه آن خشم، حمله وحشیانه نیروهای مسلح به کوی دانشگاه بود که هنوز کسی نه مسئولیت ورود غیرقانونی به حریم دانشگاه را پذیرفته است و نه مسئولیت کشته شدن دانشجویان در همان شب بی رحم را.
همه چیز انکار شد در حالی که همان شب و شب های بعد، دانشجویان خبر حمله وحشیانه به کوی را از طریق توییتر و فیس بوک و یاهو مسنجر به تمام دنیا مخابره می کردند.
همان شب های تلخ و سختی که دانشجویان از اتاق خود خبر لحظه به لحظه حمله لباس شخصی ها و نیروی انتظامی را در اینترنت پخش می کردند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و باقی رسانه های هوادار دولت، تنها گزارش مختصری از زخمی شدن برخی از دانشجویان داده بودند و بعدها که دانشجویان آزاد شده، ازکشته شدن پنج همکلاسی خود در همان کوی و بازداشت شمار زیادی از دانشجویان در بازداشتگاه زیرزمینی وزارت کشور خبر می دادند نیز هیچ یک روزنامه های منتقد داخلی اجازه انتشار این خبرها را نمی یافتند.
دانشجویی که در همان روز از طریق ایمیل و فیس بوک، ترس خورده و نا امن، عکس های همکلاسی زخمی اش را برای خبرنگاران ایرانی خارج از ایران ارسال می کرد و تنها درخواست اش این بود تا پزشکی امن به او معرفی شود تا شاید همکلاسی زخمی خود را در یک خانه امن مداوا کند… هراس از رفتن به بیمارستان و شناسایی شدن در بیمارستان های نا امن آن روزها دامن بسیاری از زخمی شدگان را گرفته بود و به همین ترتیب کروبی و میرحسین موسوی نیز کمیته ای برای پیگیری وضعیت زندانیان تشکیل داده بودند که طی آن آسیب دیدگان نیز این کمیته ها را مامنی یافته بودند تا زخمی شدگان خود را درمان گر و درمانگاهی بیابند.
اما تنها چند ماه گذشت که همین کمیته بررسی کننده وضعیت زندانیان نیز مورد حمله لباس شخصی ها و سپس نیروی انتظامی قرار گرفت و با دستگیری اعضای فعال پیگیری ستاد مواجه شد.
اینک هشت ماه گذشته است و علیرغم نهیبی که رهبری نظام نیز در یک سخنرانی به مهاجمان زده است، نه تنها هیچ یک از حمله کنندگان به کوی دانشگاه دستگیر نشده اند بلکه درمقابل دانشجویان یکی یکی روانه زندان شده اند و عده ای هنوز در زندان باقی مانده اند و آن دسته ای که آزاد شده اند نیز از ادامه تحصیل محروم مانده اند.
اینک هشت ماه گذشته است و علی رغم آنکه گفته اند اگر کسی مدرک یا فیلمی از خشونت و حمله و برخورد های خیابانی دارد ارائه دهد تا نیروهای امنیتی و قضایی در اولین فرصت به داد ملت برسند، شاهدیم که نه تنها چنین نشده بلکه فیلم های منتشر شده نیز یکی یکی تکذیب می شوند و اگر امکان و شرایطش مهیا باشد، منتشر کنندگانِ فیلم و عکس را هم زندانی می کنند.
چنانکه وقتی فیلم کشته شدن ندا در خیابان منتشر شد که در آن آشکارا نشان داده می شد که مردم فردی را که به ندا شلیک کرده بود دستگیر کرده و لباس های او را نیز از تن در آورده بودند و کارت شناسایی او را ضبط کرده اند اما حاکمیت فیلم دیگری ساخت تا ندا را شهید ساختگی معرفی کند و کشته شدن او را هم به خود معترضان نسبت دهد و این روزها هم در مجامع جهانی اعلام می کنند که آنکه در فیلم ندا بوده و او را نجات داده قاتل است.
فیلم کشته شدن معترضان زیر چرخ های نیروی انتظامی هم درست بعد از فراخوان نیروی انتظامی که درخواست انتشار مدارک خشونت کرده بود، توسط مردم در اینترنت قرار گرفت اما بلافاصله حاکمیت فیلم دیگری ساخت تا طی آن نیروی انتظامی در رسانه ملی اعلام کند که آن دو ماشین نیروی انتظامی توسط معترضان دزدیده شده بود و آن لحظه ای که خودروی نیروی انتظامی بدن معترضان را له می کرد ماشین در اختیار نیروی انتظامی نبوده است.
فیلم کتک خوردن یک دختر جوان در راهپیمایی سیزده آبان هم منتشر شد و فیلم دیگری که نشان می داد نیروی انتظامی با خشونت باتوم بر فرق سر دختر جوانی می کوبد و به برادر نوجوانش که همراه اوست وحشیانه حمله می کند، اما نیروی انتظامی بار دیگر انکار کرد و گفت که این فیلم ها مربوط به سیزده آبان نیست.
فیلم شلیک به خواهر زاده موسوی هم منتشر شد، عکس های شکنجه فرزند کروبی هم منتشر شد اما همه این عکس ها و فیلم ها در کنار باقی آن عکس ها و فیلم هایی که کشته شدن و شکنجه شدن جوانان در کف خیابان و زندان را نشان می داد توسط حاکمیت انکار شد و این داستان به همین تلخی ادامه دارد.
در داخل ایران هیچ اجازه و امنیتی برای انتشار این فیلم ها و عکس ها وجود ندارد، خودشان منع می کنند و سپس که فیلم ها به ناگزیر سر از رسانه های خارجی در می آورد آن را محصول دست انگلیس و آمریکا اعلام می کنند.
چه فرقی می کند که فیلمبرداران و یا اساسا کشته شدگان و حمله کنندگان چه کسانی هستند مهم این است که یک حکومتِ مدعی اسلامیّت و معنویت، چنان فاسد و سست و بی عنان شده که هشت ماه است جهان دارد فیلم و عکس و گزارش از نابسامانی و وحشی گری های آن منتشر می کند.
اصلا فرض را هم بر این بگذاریم که همه این خشونت ها و شهادت ها و ترور استاد دانشگاه و حتی شکنجه و کشته شدن چهار نفر در زندان کهریزک هم کار انگلیسی ها و اسراییلی ها و آمریکایی هاست، چگونه می توان جهان را متقاعد کرد کشوری که مدام قدرت نظامی و هسته ای خویش را به رخ جهان می کشد و فرمان محو شدن اسراییل از نقشه جهان را صادر می کند قادر نیست پای اسراییل و استکبار جهانی را در همان خیابان های داخل کشور قطع کند؟
کشوری که ادعای قدرت او گوش جهان را کر کرده، چگونه است که نمی تواند از خیابان های خود در داخل مراقبت کند و اسراییلی ها و انگلیسی ها به راحتی وارد خیابان های تهران می شوند علاوه بر اینکه ندا را می کشند در امنیت کامل، فیلم هم از این واقعه تهیه می کنند و سپس از فرودگاهی که در آن تک تک روزنامه نگاران و شهروندان معمولی ممنوع الخروج می شوند ماموران سازمان سیا و قاتلان به راحتی اجازه خروج می یابند؟
منادیان ومدعیان حفظ امنیت کشور اگر قرار است فردا فیلم حمله به کوی دانشگاه را هم به دلیل انتشار آن در بی بی سی تکذیب کنند، کاش پاسخی برای این ابهام ها، معماها و پرسش ها نیز می یافتند تا اینک که به جای اجرای فرمان رهبری در “مسابقه خدمتگذاری”، “مسابقه دروغگویی” در میان بزرگان یک خانه ویران شده برپا کرده اند، بیش از این رسوای جهان نشوند و یاد بگیرند از تاریخ که این نقاب های سفید که بر صورت های سیاه شان آذین بسته اند با یک تندباد بر باد خواهد رفت؛ تندبادی که از هشت ماه پیش در سرزمین وجدان مردم به راه افتاده و از صداها و تصویرها گذشته و تا رسیدن به زندان و زندانبان راه زیادی ندارد.
No comments:
Post a Comment