چقدر دیر همه تان از خواب بیدار شدید... چقدر دیر...
مگر این اولینش بود؟ یادتان رفته کوی 1378 را؟ یادتان رفته کوی 1382 را... یا روزهایی را که من به چشم خود دیدم؟... 2 خرداد 1385... زمستان 1386 که سه روز حملات طول کشید... یا... همیشه همه خواب بودند... روزنامه ها و مجله ها... اصلاح طلبها و غیر اصلاح طلبها... نیروی انتظامی و همه و همه... مگر نبود در کوی 78 با آنهمه دردی که بچه ها کشیدند دست آخر زندان حکم بچه ها شد و بخشش حکم مهاجمین؟... حال بگذارید از آن شب بگویم... چرا نگویم؟
من خود در آن شب بالای سر برادرم در بیمارستان بودم... بیمارستانی نزدیک به یکی از بزرگترین محلهای درگیری که تا صبح صدای تیر و فریاد و آوردن مجروحین تمام نمیشد... اما آنشب را از خلا بچه ها خوب میدانم و شبهای دیگر را...
از صبحش حمله مشخص بود. همه میدانند که در اینگونه مواقع کوی محل تصفیه حساب دولت با مردم است و یکی از خطرناکترین فضاها برای دولت. با قریب 30 ساختمان و محل اقامت هزاران دانشجو. چسبیده به کوی دانشگاه خوابگاه دانشجویان علوم پزشکی پسر و کمی بالاتر خوابگاه دختران پزشکی و باز هم بالاتر خوابگاه دختران کوی و در انتهای امیر آباد خوابگاه موسوسم به چمران که محل زندگی دختران سال اولی است. از عصر حضور یگانها آغاز شد. بسته شدن چهار راه امیر آباد به سمت بالا و بسته شدن تمامی کوچه های منتهی به کوی با حجم سنگین نفرات نیروهای انتظامی، سپاه، گاردهای ضد شورش و افراد موسوم به لباس شخصی که بسیار مشخصند. پیش از هر چیز بگویم نیروهای انتظامی مسلح به باتوم لباسهای ضد ضربه و اسلحه های ویژه پرتاب گاز اشک آورند و حداقل من در هیچ درگیری در کوی ندیدم آنها مسلح به اسلحه کمری یا تفنگ باشند. تنها اسلحه آنها تفنگهای ساچمه ای است که تنها در همین درگیری مورد استفاده واقع شد. از این تفنگها به صورت اریب استفاده میشود بدین صورت که با شلیک به زمین ساچمه ها به اطراف پخش شده و با ایجاد زخمهای دردناک افراد را زمین گیر میکنند. در صورت نیاز گلوله های اشک آور نیز به صورت مستقیم پرتاب میشوند که حداقل میتوانم بگویم دهها تن از دانشجویان کوی پس از اصابت گلوله های مستقیم اشک آور به شدت مجروح میشوند. زیرا ضربه شدید و سوختگی و عمیق از آثار نارنجکهای اشک آور است. اما افراد لباس شخصی که عمدتا حتی قبل از نیروهای انتظامی موضع گیری میکنند و محل موضع آنها یکی از انبارهای گچ روبروی درب سابق کوی است که این درب را به صورت کلی پس از درگیریهای 82 بسته و پس از درگیریهای 85 تبدیل به دیوار کردند. این انبار همیشه به سرعت از نیروهای لباس شخصی که با موتور خود را بدانجا میرسانند پر میشود. لباس شخصی ها به هر چیزی ممکن است مسلح باشند. گاز اشک آور، چوب و چماق، میله، زنجیر، اسلحه کمری و... هیچ پوششی بر روی صورت ندارند. و هیچ ترسی از دستگیری. اما به شدت از دانشجویان میترسند. زیرا در صورت دستگیری تاوسط دانشجویان معلوم نیست عاقبتشان چه بشود!!! اتفاقی که در همین حوادث هم خود را نشان داد. نیروهای شخصی تلفات سنگینی دادند. شروع درگیر از ساعات آغازین شب بود. همیشه از ساعت 10 به بعد شدت میگیرد و در ساعت 2 به اوج خود میرسد و به محض طلوع آفتاب نیروها خارج و با کمک عوامل شهرداری به پاکسازی خیابان امیر آباد میپردازند تا اثری باقی نماند. اما این درگیری تفاوت عمده ای داشت. نیروهای تقریبا تا ساعت 8 صبح باقی ماندند. گستره ی درگیری وسیعتر و تعداد نیروها بیشتر بود و عمق نفوذشان شدیدیتر. در موارد قبلی نیروها صرفا با حمله به سوی دربها به دستگیری و پاکسازی افرادی که در کنار درها مقاومت میکردند میپرداختند و به کس دیگری کاری نداشتند. اما در این حادثه که به مراتب فجیعتر از حادثه 18 تیر بود نیروها به تمامی ساختمانها حمله کردند. با شلیک گاز اشک آور به اکثر پنجره خها حتی افراد بی طرف را هم به شدت مضروب کردند. کتابخانه به صورت کلی نابود شد. تصاویری که شما از صحن بیرونی کتابخانه میبینید بیانگر واقعیت کامل نیست
این تصویر ورودی کتابخانه کوی است. کتابخانه کوی با 4 طبقه به شکل دو طرفه ساخته شده است. هر طبقه دو سالن بزرگ در طرفین خود دارد. طبقه اول سمت راست تصویر محل قرار گرفتن قرائتخانه روزنامه ها، طرف سمت راست مخزن کتابخانه، طبقه دوم سمت راست محل قرار گرفتن سایت کامپیوتر با حدود 100 رایانه و سمت چپ محل استقرار سامانه رایانه ای کوی و طبقات 3 و 4 هر دو طرف محل قرائت خانه کوی است. باید میدید. تمامی رایانه ها به صورت کامل شکسته و تخریب شده بود. قفسه ها را واژگون کرده و کتابها را زیر دست پای نیروهای امنیتی پاره شده بود. تمامی دانشجویان داخل کتابخانه که بسیاری بی خبر از همه جا در حال مطالعه امتحانات خود بودند به شدت مضروب شدند. جالب است بدانید کتابخانه از درب اصلی فاصله بسیار دارد و تقریبا زاویه دید آن نصبت به درب به گونه ای است که نمیشود از طبقات پایین آن وضعیت را متوجه شد. نیروها پس از ورود تقسیم شده و تمامی ساختمانها را هدف قرار دادند. چیزی که سابقه نداشت. تمامی افرادی که مقاومت میکردند به شدت مضروب میشدند. این افرادی که در تصاویر بر روی زمین خوابانده شده اند به داخل مینیبوسهایی انتقال داده شدند که بالای سرشان برای شکنجه حلبیهایی آویزان شده بود که به شدت صدا میکرد. آنها با چشمان بسته به ساختمان منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند و بعدها فهمیدند محل نگهداری آنها کجا بوده است. تا ظهر روز بعد به شدت مضروب و مجروح شدند. بطوری که چند دانشجوی دچار شکستگی های شدید و یا خونریزی از ناحیه چشم شدند. برای نیروهای تفاوتی وجود نداشت . هرکسی در دسترس بود دستگیر میشد. بسیاری با پای برهنه و با لباس زیر و با تقلای بسیار با گذشتن از میله های بلند کوی به داخل اتوبان چمران پریده و پا به فرار گذاشتند.عده دیگری به شدت مقاومت کردند. کوکتل مولوتف، سنگ و میله های آهنی وسیله دفاع آنان را تشکیل میداد. دانشجویان با آتش زدن خاور حمل زباله شهرداری و بستن خیابلان سرعت مهاجمین را کم کردند و همین امر باعث حضور زره پوشهای ویژه نیروی انتظامی شد. حداقل یکبار که من در درگیریهای سابق دیدم این زره پوشهای سفید رنگ برای پرتاب آب، گاز اشک آور و حمل نفرات استفاده میشود و به شدت شبیه نفربرهای جنگی است. نیروهای زد شورش از جلو و نیورهای شخصی در پشت سپر آن اقدام به پیش روی میکنند. در بسیار از مواقع فحشهای رکیک یا سنگ ابزار خود نیروهای انتظامی است. توهینهای ناموسی که به شدت باعث تحریک بچه ها میشود. از آغاز هر حمله تمامی خطوط تماس ثابت و سیار منطقه قطع میشود. همچنین تقریبا در شرایطی مشابه حکومت نظامی هیچ یک از سکنه اطراف حق خروج از خانه های خود را ندارند. یکی از اولین واکنشهای بچه ها ایجاد حریق است تا بدین وسیله امکان نفوذ نفرات به داخل کوی محدود شود. و بتوانند اثرات اشک آور را خنثی کنند. دقت کنید. نداشتن ماسک برای لباس شخصی ها به منزله نبود اشک آور نیست پلیس پس از پرتاب اشک آور با فاصله گرفتن از آنان به انتظار زمین گیر شدن بچه ها میشود و بعد وارد مرحله دستگیری میگردد. لباس شخصیها مسئول نگه داری دستگیر شدگان هستند و اتفاقا به شدت عمل شهرت دارند. برخلاف تصاویر و جملات گفته شده لباس شخصیها بیشترین ضرب شتم را وارد کردند و چون حرفه ای نیستند ضربه های باطوم را برخلاف نیروهای اصلی برای کشت میزنند و نه زمین گیر کردن. و باز برخلاف تصاویر که نشان از توانم نیروهای امنیتی میدهد در آن شب دها تن از منیروهای امنیتی تا حد مرگ مضروب شدند. زیرا در اینجور مواقع دانشجویانی که اتاقشان هدف قرار گرفته و در حال سوختن است ( گاز اشک آور در چند لحظه اول پس از پرتاب شعله دارد که همین باعث سوختن بسیاری از اتاقها شد) با استفاده از هر وسیله ممکن به مقابله میپردازند. و شیوه کارشان پرتاب سنگ به صورتی است که بارها دیده شده این سنگهای مثلثی شکل که به شیوه خاصی پرتاب میشود سپرها پلاستیکی ماموران را از وسط دو نبم میکند!!! باران سنگ، پرتاب کوکتل مولوتوف و دوره کردن نیروها و کمین گذاشتن لای درختها و ریختن بر سر بخصوص لباس شخصیها همیشه آنها را مضروب و گاهی موجب تلفات بیشتر آنها میشود.... ( ادامه ماجرای لحظه به لحظه حمله به کوی در بخش دوم)
مگر این اولینش بود؟ یادتان رفته کوی 1378 را؟ یادتان رفته کوی 1382 را... یا روزهایی را که من به چشم خود دیدم؟... 2 خرداد 1385... زمستان 1386 که سه روز حملات طول کشید... یا... همیشه همه خواب بودند... روزنامه ها و مجله ها... اصلاح طلبها و غیر اصلاح طلبها... نیروی انتظامی و همه و همه... مگر نبود در کوی 78 با آنهمه دردی که بچه ها کشیدند دست آخر زندان حکم بچه ها شد و بخشش حکم مهاجمین؟... حال بگذارید از آن شب بگویم... چرا نگویم؟
من خود در آن شب بالای سر برادرم در بیمارستان بودم... بیمارستانی نزدیک به یکی از بزرگترین محلهای درگیری که تا صبح صدای تیر و فریاد و آوردن مجروحین تمام نمیشد... اما آنشب را از خلا بچه ها خوب میدانم و شبهای دیگر را...
از صبحش حمله مشخص بود. همه میدانند که در اینگونه مواقع کوی محل تصفیه حساب دولت با مردم است و یکی از خطرناکترین فضاها برای دولت. با قریب 30 ساختمان و محل اقامت هزاران دانشجو. چسبیده به کوی دانشگاه خوابگاه دانشجویان علوم پزشکی پسر و کمی بالاتر خوابگاه دختران پزشکی و باز هم بالاتر خوابگاه دختران کوی و در انتهای امیر آباد خوابگاه موسوسم به چمران که محل زندگی دختران سال اولی است. از عصر حضور یگانها آغاز شد. بسته شدن چهار راه امیر آباد به سمت بالا و بسته شدن تمامی کوچه های منتهی به کوی با حجم سنگین نفرات نیروهای انتظامی، سپاه، گاردهای ضد شورش و افراد موسوم به لباس شخصی که بسیار مشخصند. پیش از هر چیز بگویم نیروهای انتظامی مسلح به باتوم لباسهای ضد ضربه و اسلحه های ویژه پرتاب گاز اشک آورند و حداقل من در هیچ درگیری در کوی ندیدم آنها مسلح به اسلحه کمری یا تفنگ باشند. تنها اسلحه آنها تفنگهای ساچمه ای است که تنها در همین درگیری مورد استفاده واقع شد. از این تفنگها به صورت اریب استفاده میشود بدین صورت که با شلیک به زمین ساچمه ها به اطراف پخش شده و با ایجاد زخمهای دردناک افراد را زمین گیر میکنند. در صورت نیاز گلوله های اشک آور نیز به صورت مستقیم پرتاب میشوند که حداقل میتوانم بگویم دهها تن از دانشجویان کوی پس از اصابت گلوله های مستقیم اشک آور به شدت مجروح میشوند. زیرا ضربه شدید و سوختگی و عمیق از آثار نارنجکهای اشک آور است. اما افراد لباس شخصی که عمدتا حتی قبل از نیروهای انتظامی موضع گیری میکنند و محل موضع آنها یکی از انبارهای گچ روبروی درب سابق کوی است که این درب را به صورت کلی پس از درگیریهای 82 بسته و پس از درگیریهای 85 تبدیل به دیوار کردند. این انبار همیشه به سرعت از نیروهای لباس شخصی که با موتور خود را بدانجا میرسانند پر میشود. لباس شخصی ها به هر چیزی ممکن است مسلح باشند. گاز اشک آور، چوب و چماق، میله، زنجیر، اسلحه کمری و... هیچ پوششی بر روی صورت ندارند. و هیچ ترسی از دستگیری. اما به شدت از دانشجویان میترسند. زیرا در صورت دستگیری تاوسط دانشجویان معلوم نیست عاقبتشان چه بشود!!! اتفاقی که در همین حوادث هم خود را نشان داد. نیروهای شخصی تلفات سنگینی دادند. شروع درگیر از ساعات آغازین شب بود. همیشه از ساعت 10 به بعد شدت میگیرد و در ساعت 2 به اوج خود میرسد و به محض طلوع آفتاب نیروها خارج و با کمک عوامل شهرداری به پاکسازی خیابان امیر آباد میپردازند تا اثری باقی نماند. اما این درگیری تفاوت عمده ای داشت. نیروهای تقریبا تا ساعت 8 صبح باقی ماندند. گستره ی درگیری وسیعتر و تعداد نیروها بیشتر بود و عمق نفوذشان شدیدیتر. در موارد قبلی نیروها صرفا با حمله به سوی دربها به دستگیری و پاکسازی افرادی که در کنار درها مقاومت میکردند میپرداختند و به کس دیگری کاری نداشتند. اما در این حادثه که به مراتب فجیعتر از حادثه 18 تیر بود نیروها به تمامی ساختمانها حمله کردند. با شلیک گاز اشک آور به اکثر پنجره خها حتی افراد بی طرف را هم به شدت مضروب کردند. کتابخانه به صورت کلی نابود شد. تصاویری که شما از صحن بیرونی کتابخانه میبینید بیانگر واقعیت کامل نیست
این تصویر ورودی کتابخانه کوی است. کتابخانه کوی با 4 طبقه به شکل دو طرفه ساخته شده است. هر طبقه دو سالن بزرگ در طرفین خود دارد. طبقه اول سمت راست تصویر محل قرار گرفتن قرائتخانه روزنامه ها، طرف سمت راست مخزن کتابخانه، طبقه دوم سمت راست محل قرار گرفتن سایت کامپیوتر با حدود 100 رایانه و سمت چپ محل استقرار سامانه رایانه ای کوی و طبقات 3 و 4 هر دو طرف محل قرائت خانه کوی است. باید میدید. تمامی رایانه ها به صورت کامل شکسته و تخریب شده بود. قفسه ها را واژگون کرده و کتابها را زیر دست پای نیروهای امنیتی پاره شده بود. تمامی دانشجویان داخل کتابخانه که بسیاری بی خبر از همه جا در حال مطالعه امتحانات خود بودند به شدت مضروب شدند. جالب است بدانید کتابخانه از درب اصلی فاصله بسیار دارد و تقریبا زاویه دید آن نصبت به درب به گونه ای است که نمیشود از طبقات پایین آن وضعیت را متوجه شد. نیروها پس از ورود تقسیم شده و تمامی ساختمانها را هدف قرار دادند. چیزی که سابقه نداشت. تمامی افرادی که مقاومت میکردند به شدت مضروب میشدند. این افرادی که در تصاویر بر روی زمین خوابانده شده اند به داخل مینیبوسهایی انتقال داده شدند که بالای سرشان برای شکنجه حلبیهایی آویزان شده بود که به شدت صدا میکرد. آنها با چشمان بسته به ساختمان منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند و بعدها فهمیدند محل نگهداری آنها کجا بوده است. تا ظهر روز بعد به شدت مضروب و مجروح شدند. بطوری که چند دانشجوی دچار شکستگی های شدید و یا خونریزی از ناحیه چشم شدند. برای نیروهای تفاوتی وجود نداشت . هرکسی در دسترس بود دستگیر میشد. بسیاری با پای برهنه و با لباس زیر و با تقلای بسیار با گذشتن از میله های بلند کوی به داخل اتوبان چمران پریده و پا به فرار گذاشتند.عده دیگری به شدت مقاومت کردند. کوکتل مولوتف، سنگ و میله های آهنی وسیله دفاع آنان را تشکیل میداد. دانشجویان با آتش زدن خاور حمل زباله شهرداری و بستن خیابلان سرعت مهاجمین را کم کردند و همین امر باعث حضور زره پوشهای ویژه نیروی انتظامی شد. حداقل یکبار که من در درگیریهای سابق دیدم این زره پوشهای سفید رنگ برای پرتاب آب، گاز اشک آور و حمل نفرات استفاده میشود و به شدت شبیه نفربرهای جنگی است. نیروهای زد شورش از جلو و نیورهای شخصی در پشت سپر آن اقدام به پیش روی میکنند. در بسیار از مواقع فحشهای رکیک یا سنگ ابزار خود نیروهای انتظامی است. توهینهای ناموسی که به شدت باعث تحریک بچه ها میشود. از آغاز هر حمله تمامی خطوط تماس ثابت و سیار منطقه قطع میشود. همچنین تقریبا در شرایطی مشابه حکومت نظامی هیچ یک از سکنه اطراف حق خروج از خانه های خود را ندارند. یکی از اولین واکنشهای بچه ها ایجاد حریق است تا بدین وسیله امکان نفوذ نفرات به داخل کوی محدود شود. و بتوانند اثرات اشک آور را خنثی کنند. دقت کنید. نداشتن ماسک برای لباس شخصی ها به منزله نبود اشک آور نیست پلیس پس از پرتاب اشک آور با فاصله گرفتن از آنان به انتظار زمین گیر شدن بچه ها میشود و بعد وارد مرحله دستگیری میگردد. لباس شخصیها مسئول نگه داری دستگیر شدگان هستند و اتفاقا به شدت عمل شهرت دارند. برخلاف تصاویر و جملات گفته شده لباس شخصیها بیشترین ضرب شتم را وارد کردند و چون حرفه ای نیستند ضربه های باطوم را برخلاف نیروهای اصلی برای کشت میزنند و نه زمین گیر کردن. و باز برخلاف تصاویر که نشان از توانم نیروهای امنیتی میدهد در آن شب دها تن از منیروهای امنیتی تا حد مرگ مضروب شدند. زیرا در اینجور مواقع دانشجویانی که اتاقشان هدف قرار گرفته و در حال سوختن است ( گاز اشک آور در چند لحظه اول پس از پرتاب شعله دارد که همین باعث سوختن بسیاری از اتاقها شد) با استفاده از هر وسیله ممکن به مقابله میپردازند. و شیوه کارشان پرتاب سنگ به صورتی است که بارها دیده شده این سنگهای مثلثی شکل که به شیوه خاصی پرتاب میشود سپرها پلاستیکی ماموران را از وسط دو نبم میکند!!! باران سنگ، پرتاب کوکتل مولوتوف و دوره کردن نیروها و کمین گذاشتن لای درختها و ریختن بر سر بخصوص لباس شخصیها همیشه آنها را مضروب و گاهی موجب تلفات بیشتر آنها میشود.... ( ادامه ماجرای لحظه به لحظه حمله به کوی در بخش دوم)
No comments:
Post a Comment