یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ و ۸ آگوست ۲۰۱۰
امروز دربارهای ۶ موضوع صحبت میکنیم.
موضوع اول اینکه روز گذشته آقای بابک بردبار(خبرنگار عکاس) آزاد شد. به این ترتیب یکی از پنج خواستهٔ زندانیانی که دست به اعتصاب غذا زده اند، محقق شد. جمعی از پزشکان در نامهای به صادق لاریجانی( رییس قوه ی قضائیه) راجع به سلامت زندانیان هشدار دادند، بویژه در حالتی که زندانیان به اعتصاب غذای بدون قند اقدام کرده باشند، زیرا عوارض جبران ناپذیری خواهد داشت. همچنین جمعی از زندانیان سیاسی رجائی شهر روز گذشته طی نامهای اعلام کردند که برای همراهی با زندانیان اعتصاب کنندهٔ زندان اوین، روزه ی سیاسی خواهند گرفت. زندانیان زن در بند عمومی هم از زندانیان اعتصاب کننده ی زندان اوین اعلام پشتیبانی کرده اند . همینطور تعدادی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر هم در پشتیبانی از این زندانیان از امروز، یکشنبه، دست به اعتصاب غذا خواهند زد. خبرهای ناگواری هم از وضعیت روزنامه نگار شجاع، آقای عیسی سحرخیز به گوش میرسد که امیدواریم هرچه زودتر به وضع آقای سحرخیز رسیدگی و ایشان به بیمارستان منتقل شوند و جمع بزرگی را از نگرانی دربیاورند.
نکته دوم اینکه آقای آل اسحاق( رییس اتاق بازرگانی) در جلسهای که در اتاق بازرگانی و در حضور آقای نامجو( وزیر نیرو) بوده است، موضوعی که ۶ماه پیش هم مطرح بوده را مجددا مطرح کرده اند. این موضوع بدهی ۵۰۰۰ میلیارد تومانی دولت به بیش از ۳۰۰ شرکت صنعت برق است. با همهٔ قولی که دولت داده بوده است که بیش از ۳۲۰۰ میلیارد تومان از این بدهی را بپردازد،تا به حال بیشتر از ۵۰۰ میلیارد آن را نپرداخته اند. به این ترتیب حدود ۹۰۰۰۰۰ کارگران و کارمندان این مجموعهها در آستانهٔ بیکاری قرار گرفته اند. میتوان گفت که این قضیه از مهمترین دلایلی است که ما شاهد کاهش سرمایه گذاری در صنعت نفت بوده ایم و درنتیجه کمبود برق داشته ایم. در همین راستا شما را به خبری که در سایت مبارزان آماده است، ارجاع می دهم. در این سایت کمکهای مالی دولت را که بیش از ۱۷ مورد است، لیست کرده است که شاید روزهای آینده به برخی از این مورد اشاره کنم. در این گزارش ۲ موردش جالب است، یکی اینکه دولت ۱ میلیارد و ۵۰ میلیون دلار به سریلانکا و برای مساله برق در این کشور کمک کرده است. مورد دوم هم کمک به بولیوی و به مبلغ ۱میلیارد دلار و باز هم مورد صنعت برق است. همچنین یک وام ۲۵۰ میلیون دلاری همراه با ونزوئلا به بولیوی داده اند. یعنی اگر همین دو مورد کمک را به دیگران در صنعت برق داخل کشورمی دادند، چیزی نزدیک به نیمی از بدهی دولت به صنعت برق کشور جبران می شد. اما در عمل و به عنوان راه حل، دولت به دنبال گران کردن قیمت نفت است، چیزی که وزیر نیرو گفته است و اینکه در تلاشند که با حذف یارانهها برق را نیز گران کنند که به این ترتیب پول به دست آورند و بدهیهای دولت به شرکتهای صنعت برق را بپردازند. با دیدن و شنیدن این مسائل یا باید به سلامت عقل کسانی که در دولت هستند شک کرد یا اینکه به ایرانی بودنشان باید شک کرد، چرا که ذره ای به فکر ایران و مردم ایران نیستند.
نکته سوم اینکه آقای رحیم مشایی که این روزها خیلی صحبت از ایران، ایرانی و وطن میکند (این شخص رئیس دفتر همان دولتی است که ذکر خیرش در نکتهٔ قبلی گفته شد) و به دنبال حملاتی که به سخنانش شد، روز گذشته حرفش را پس گرفته است و مکتب ایرانی را که قبلا گفته بود، مطرح کرده که منظورم اسلام امام خمینی و اسلامی است که در ایران وجود دارد، اما باز هم موج حملات به آقای رحیم مشایی ادامه دارد. از قبیل کسانی مانند شیخ محمد یزدی که انتقاد کرده است،همچنین سایت جوان آنلاین( که به سپاه وابسته است) به شدت به ایشان حمله کرده و گفته است که آقای رحیم مشایی اگر میخواهد تئوری پردازی کند، بهتر است که در دولت نباشد. در این راستا نیز گروههای مختلفی که در داخل جناح اصولگرا هستند به ایشان حمله کرده اند و از همه جالب تر کشمکش روزنامه ی کیهان و آقای رحیم مشایی است که کیهان آقای رحیم مشایی را به دروغ گویی متهم کرده است، بخصوص بر سر دعوت از آقای امیر احمدی از آمریکا که رحیم مشایی تکذیب میکند، کیهان دعوتنامهٔ دولت را به آقای امیر احمدی چاپ می کند. در پاسخ رحیم مشایی میگوید که این دروغ است، کیهان پاسخ می دهد که ما ایمیل آن را داریم. به نظر من این کشمکش کمی هم مربوط به یارکشی کردن در داخل جناح اصولگراست( که دیروز هم راجع به آن صحبت کردیم)، کشمکشی که در غیاب دموکراسی بر سر قدرت در تمام این ۳۱ سال در درون حکومت بوده است که معمولا به سمت حذف و نابودی طرف دیگر می رود. در این روزها به نظر میرسد که یک جریان نیرومندی از داخل بیت رهبری، حملاتی را نسبت به باند آقای احمدینژاد و آقای رحیم مشایی ترتیب داده است، اما شخص آقای احمدینژاد را بیرون گذشته اند، در طرف مقابل هم با یارگیریهایی که دارند و اخباری که به گوش میرسد و دستی که در پاره ای محافل نظامی دارند، خودشان را برای برخی ردررویی ها آماده می کنند.
نکته چهارم اینکه آقای احمدینژاد در صحبتی که به مناسبت روز خبرنگار و در جمع خبرنگاران داشته است، از محکومیت آقای بهداد (رییس سابق خبر گذاری ایرنا و به جرم توهین به آقای علی لاریجانی) به ۷ ماه حبس تعلیقی به شدت گله کرده و گفته است که فقط اگر به آقای خمینی و رهبر و رییس جمهور توهین شود، بایستی که محکوم شوند، درحالیکه قانون این را نمیگوید. این هم صورت دیگری از کشمکشی است که این روزها در جریان است. از
نکته پنجم اینکه جمعی از فعالین جنبش سبز طی اطلاعیهای که منتشر کرده، راه اندازی تلویزیون اینترنتی رسانه سبز ایران(رسا) را اعلام کرده اند. همچنین اعلام کرده اند که در هفته ی اول ماه رمضان این تلویزیون از ماهواره هم پخش خواهد شد. کار بسیار مثبتی انجام داده اند، چرا که در فضای استبدادی، خبررسانی یکی از مهمترین ابزارهای است که استبداد را محدود میکند. در واقع آگاهی رسانی و انعکاس دادن مبارزات مردم یکی از مهمترین حربهها علیه استبداد است. هنگامی که جنبش سبز، جنبشی است چند صدایی و متکثر و هر گروهی و با هر گرایشی بیاید و یک صدا به این مجموعه اضافه کند، قدم مثبتی است که در راه پیشرفت جنبش، مفید است. من هم به سهم خود آرزوی موفقیت میکنم برای این دوستانی که این گام مهم را برداشته اند و امیدوارم با موفقیت به پیش بروند.
نکتهٔ آخر هم اینکه مرکز مطالعات دفاع استرتژیک هم گزارشات هفتگی ای دارد که هم به فارسی و هم به انگلیسی است که تحلیل کوتاهی هم دارد که شما را دعوت میکنم که این گزارش را هم پیگیری کنید، به خصوص برای کسانی که می خواهند به صورت خلاصه اخبار هفته را دنبال کنند و برای کسانی که در خارج از کشورند و نیاز به دیدن آن به زبان انگلیسی دارند.
اندکی صبر سحر نزدیک است
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی
امروز دربارهای ۶ موضوع صحبت میکنیم.
موضوع اول اینکه روز گذشته آقای بابک بردبار(خبرنگار عکاس) آزاد شد. به این ترتیب یکی از پنج خواستهٔ زندانیانی که دست به اعتصاب غذا زده اند، محقق شد. جمعی از پزشکان در نامهای به صادق لاریجانی( رییس قوه ی قضائیه) راجع به سلامت زندانیان هشدار دادند، بویژه در حالتی که زندانیان به اعتصاب غذای بدون قند اقدام کرده باشند، زیرا عوارض جبران ناپذیری خواهد داشت. همچنین جمعی از زندانیان سیاسی رجائی شهر روز گذشته طی نامهای اعلام کردند که برای همراهی با زندانیان اعتصاب کنندهٔ زندان اوین، روزه ی سیاسی خواهند گرفت. زندانیان زن در بند عمومی هم از زندانیان اعتصاب کننده ی زندان اوین اعلام پشتیبانی کرده اند . همینطور تعدادی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر هم در پشتیبانی از این زندانیان از امروز، یکشنبه، دست به اعتصاب غذا خواهند زد. خبرهای ناگواری هم از وضعیت روزنامه نگار شجاع، آقای عیسی سحرخیز به گوش میرسد که امیدواریم هرچه زودتر به وضع آقای سحرخیز رسیدگی و ایشان به بیمارستان منتقل شوند و جمع بزرگی را از نگرانی دربیاورند.
نکته دوم اینکه آقای آل اسحاق( رییس اتاق بازرگانی) در جلسهای که در اتاق بازرگانی و در حضور آقای نامجو( وزیر نیرو) بوده است، موضوعی که ۶ماه پیش هم مطرح بوده را مجددا مطرح کرده اند. این موضوع بدهی ۵۰۰۰ میلیارد تومانی دولت به بیش از ۳۰۰ شرکت صنعت برق است. با همهٔ قولی که دولت داده بوده است که بیش از ۳۲۰۰ میلیارد تومان از این بدهی را بپردازد،تا به حال بیشتر از ۵۰۰ میلیارد آن را نپرداخته اند. به این ترتیب حدود ۹۰۰۰۰۰ کارگران و کارمندان این مجموعهها در آستانهٔ بیکاری قرار گرفته اند. میتوان گفت که این قضیه از مهمترین دلایلی است که ما شاهد کاهش سرمایه گذاری در صنعت نفت بوده ایم و درنتیجه کمبود برق داشته ایم. در همین راستا شما را به خبری که در سایت مبارزان آماده است، ارجاع می دهم. در این سایت کمکهای مالی دولت را که بیش از ۱۷ مورد است، لیست کرده است که شاید روزهای آینده به برخی از این مورد اشاره کنم. در این گزارش ۲ موردش جالب است، یکی اینکه دولت ۱ میلیارد و ۵۰ میلیون دلار به سریلانکا و برای مساله برق در این کشور کمک کرده است. مورد دوم هم کمک به بولیوی و به مبلغ ۱میلیارد دلار و باز هم مورد صنعت برق است. همچنین یک وام ۲۵۰ میلیون دلاری همراه با ونزوئلا به بولیوی داده اند. یعنی اگر همین دو مورد کمک را به دیگران در صنعت برق داخل کشورمی دادند، چیزی نزدیک به نیمی از بدهی دولت به صنعت برق کشور جبران می شد. اما در عمل و به عنوان راه حل، دولت به دنبال گران کردن قیمت نفت است، چیزی که وزیر نیرو گفته است و اینکه در تلاشند که با حذف یارانهها برق را نیز گران کنند که به این ترتیب پول به دست آورند و بدهیهای دولت به شرکتهای صنعت برق را بپردازند. با دیدن و شنیدن این مسائل یا باید به سلامت عقل کسانی که در دولت هستند شک کرد یا اینکه به ایرانی بودنشان باید شک کرد، چرا که ذره ای به فکر ایران و مردم ایران نیستند.
نکته سوم اینکه آقای رحیم مشایی که این روزها خیلی صحبت از ایران، ایرانی و وطن میکند (این شخص رئیس دفتر همان دولتی است که ذکر خیرش در نکتهٔ قبلی گفته شد) و به دنبال حملاتی که به سخنانش شد، روز گذشته حرفش را پس گرفته است و مکتب ایرانی را که قبلا گفته بود، مطرح کرده که منظورم اسلام امام خمینی و اسلامی است که در ایران وجود دارد، اما باز هم موج حملات به آقای رحیم مشایی ادامه دارد. از قبیل کسانی مانند شیخ محمد یزدی که انتقاد کرده است،همچنین سایت جوان آنلاین( که به سپاه وابسته است) به شدت به ایشان حمله کرده و گفته است که آقای رحیم مشایی اگر میخواهد تئوری پردازی کند، بهتر است که در دولت نباشد. در این راستا نیز گروههای مختلفی که در داخل جناح اصولگرا هستند به ایشان حمله کرده اند و از همه جالب تر کشمکش روزنامه ی کیهان و آقای رحیم مشایی است که کیهان آقای رحیم مشایی را به دروغ گویی متهم کرده است، بخصوص بر سر دعوت از آقای امیر احمدی از آمریکا که رحیم مشایی تکذیب میکند، کیهان دعوتنامهٔ دولت را به آقای امیر احمدی چاپ می کند. در پاسخ رحیم مشایی میگوید که این دروغ است، کیهان پاسخ می دهد که ما ایمیل آن را داریم. به نظر من این کشمکش کمی هم مربوط به یارکشی کردن در داخل جناح اصولگراست( که دیروز هم راجع به آن صحبت کردیم)، کشمکشی که در غیاب دموکراسی بر سر قدرت در تمام این ۳۱ سال در درون حکومت بوده است که معمولا به سمت حذف و نابودی طرف دیگر می رود. در این روزها به نظر میرسد که یک جریان نیرومندی از داخل بیت رهبری، حملاتی را نسبت به باند آقای احمدینژاد و آقای رحیم مشایی ترتیب داده است، اما شخص آقای احمدینژاد را بیرون گذشته اند، در طرف مقابل هم با یارگیریهایی که دارند و اخباری که به گوش میرسد و دستی که در پاره ای محافل نظامی دارند، خودشان را برای برخی ردررویی ها آماده می کنند.
نکته چهارم اینکه آقای احمدینژاد در صحبتی که به مناسبت روز خبرنگار و در جمع خبرنگاران داشته است، از محکومیت آقای بهداد (رییس سابق خبر گذاری ایرنا و به جرم توهین به آقای علی لاریجانی) به ۷ ماه حبس تعلیقی به شدت گله کرده و گفته است که فقط اگر به آقای خمینی و رهبر و رییس جمهور توهین شود، بایستی که محکوم شوند، درحالیکه قانون این را نمیگوید. این هم صورت دیگری از کشمکشی است که این روزها در جریان است. از
نکته پنجم اینکه جمعی از فعالین جنبش سبز طی اطلاعیهای که منتشر کرده، راه اندازی تلویزیون اینترنتی رسانه سبز ایران(رسا) را اعلام کرده اند. همچنین اعلام کرده اند که در هفته ی اول ماه رمضان این تلویزیون از ماهواره هم پخش خواهد شد. کار بسیار مثبتی انجام داده اند، چرا که در فضای استبدادی، خبررسانی یکی از مهمترین ابزارهای است که استبداد را محدود میکند. در واقع آگاهی رسانی و انعکاس دادن مبارزات مردم یکی از مهمترین حربهها علیه استبداد است. هنگامی که جنبش سبز، جنبشی است چند صدایی و متکثر و هر گروهی و با هر گرایشی بیاید و یک صدا به این مجموعه اضافه کند، قدم مثبتی است که در راه پیشرفت جنبش، مفید است. من هم به سهم خود آرزوی موفقیت میکنم برای این دوستانی که این گام مهم را برداشته اند و امیدوارم با موفقیت به پیش بروند.
نکتهٔ آخر هم اینکه مرکز مطالعات دفاع استرتژیک هم گزارشات هفتگی ای دارد که هم به فارسی و هم به انگلیسی است که تحلیل کوتاهی هم دارد که شما را دعوت میکنم که این گزارش را هم پیگیری کنید، به خصوص برای کسانی که می خواهند به صورت خلاصه اخبار هفته را دنبال کنند و برای کسانی که در خارج از کشورند و نیاز به دیدن آن به زبان انگلیسی دارند.
اندکی صبر سحر نزدیک است
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی
No comments:
Post a Comment