Tuesday, August 24, 2010

گفتگوی روزانه ی محسن سازگارا یکشنبه 31 امرداد 69

یکشنبه ۳۱ امرداد ۱۳۸۹ و ۲۲ آگوست ۲۰۱۰
امروز راجع به ۹ موضوع صحبت می‌کنیم:
موضوع اول ادامه‌ی بحثمان درباره روز قدس و جایگاه آن در سلسله آکسیون هایی است که مجموعه‌ی آنها ما را به پیروزی می‌رساند. روز‌های گذشته صحبت کردیم که سال گذشته در همین زمان، حکومت بر سر یک اکسیون باخت- باخت بود.وقتی‌ که در روزهای حکومتی ما به خیابان‌ها می‌رفتیم، به این دلیل که اگر می زد آبرویش می رفت و اگر نمی‌زد جمعیت به صورت میلیونی حرکت می کردند. اما از یک جایی‌ به بعد حکومت تصمیم گرفت که باخت نوع دوم را انتخاب کند و آن را در عاشورا و ۲۲ بهمن نشان داد و این آبروریزی را برای خود خرید که هیچ ارزشی برای روزهای مقدس ومذهبی‌ و حتی روزهای خودش هم قائل نیست، درواقع نشان داد که یک حکومت سرکوبگر و جنایت کار است. با نمایش این سرکوبها همه دنیا هم به چنین برداشتی از حکومت ایران رسیدند، بنابرین با احتساب تجربه گذشته، ما آن کارهایی را که میتوانیم‌ در روز قدس بکنیم باید با در نظر گرفتن این واقعیت باشد. کسانی‌ می گویند راهپیمایی که انجام شده و با آن حکومت پایین نیامده است، همانطور هم که قبلا در این مورد بارها صحبت کرده ایم،مجموعه یکسری فعالیت‌ها است که موجب پایین کشیدن حکومت می شود، مجموعه‌ی این کارها موجب مشروعیت زدایی، تقویت همبستگی‌ و مقاومت ملی‌، ایجاد شکاف در حکومت و فلج سازی حکومت می شود . همهٔ این موارد و دست به دست یکدیگر است که توازن قوا را به نفع مردم و به زیان حکومت بهم می‌‌ زند و فروپاشی حکومت فرا می‌رسد. بنابراین با یک راهپیمایی و با یک اکسیون خاص مانند یک شمع روشن کردن یا یک الله اکبر گفتن، طبیعی‌ است که حکومت پایین نمی آید، اما هر کدام از این کارها کمک می‌کند به یکی‌ از آن هدفها و در خدمت استراتژی کلان و مجموع آنهاست که منجر به پایین کشیدن حکومت می شود. به همین دلیل وقتی‌ امکانی باشد که حرکت در خیابان و تظاهرات خیابانی (که یکی‌ از ده‌ها کاری است که می‌توان انجام داد) اگر بتوانیم همبستگی‌ و مقاومت ملی‌ را نشان دهیم و متقابلأ حکومت را فرسوده کنیم، درواقع این کار به عنوان یه سنگ از مجموعه‌ی بنایی است که در مبارزه در حال ساختش هستیم، میتواند به ما کمک کند. آن چه که قطعی است و تمرین هم کرده ایم و در روز قدس هم می تواند انجام شود الله اکبر گفتن در شب قبل از روز قدس است و در خود روز قدس تهیهٔ فیلم و عکس از مزدوران، حرکت‌های آنها و پخش این فیلم‌ها است که هم شناسایی می شوند و هم آبروی آنها می رود. نکته دیگر که لزوم آن را فهمیده ایم این است که وقتی‌ شهرستانها هم به حرکت بپیوندند، بار را از روی دوش تهران کم می کنند، توان مزدوران و حکومت را در سطح کشور پخش می کنند. بنابرین همه کسانی‌ که‌ در شهرهای مختلف دارند برنامه ریزی می کنند و شعار می نویسند از مردم دعوت کنند تا به این حرکت بپیوندند، چون در مجموع به حرکت مردم کمک می‌کند. این‌ها کارهایی است که قطعا می‌توان انجام داد، اما اینکه چگونه در خیابان حضور پیدا کنیم( بخصوص الان هم که آقای کروبی اعلام کرده اند که حضور خواهند داشت) آیا اگر در مسیرهای حکومتی که می‌رویم، مسیرهای جایگزین داشته باشیم؟ اگر مسیرهی جایگزین هم اشغال بود، چگونه پراکنده شویم؟ چه فعالیتهایی را در سطح شهر انجام دهیم و چگونه آنها را منعکس کنیم؟ که در روزهای آینده به آن می پردازم که اگر میخواهیم حرکتی در خیابان داشته باشیم، بتوانیم حداکثر بهره‌برداری را از آن انجام دهیم.
نکته دوم اینکه لایحه‌ی خانواده که در مجلس مطرح شده است و این روزها سر و صدا به پا کرده است، به طوری که بسیاری از تشکلات اسلامی زنان و بسیاری از فعالان زن که از نزدیکان حکومت هم بوده اند، اعتراض کرده اند به خصوص به ماده ۲۳ این لایحه به شدت حمله کرده اند که به مردان اجازه‌ای چند همسری می دهد. به قول یکی‌ از این فعالین که روز گذشته مصاحبه مطبوعاتی انجام داده بود، گفته بود که زن ماشین لباسشویی یا خودرو نیست که مرد تبدیل به احسنش کند و بتواند جوانتر و تازه ترش را بخرد و ازدواج را امر مقدسی بیان کرده است که بین زن و مرد بسته می شود و احترام متقابل و حقوق مساوی می‌خواهد. بهرحال آنچه که در مقابل لایحه‌ی خانواده و این ماده‌ای ظالمانه و سایر مواردش، به نظر می رسد این است که جنبش نیرومند زنان که خواهان حقوق مساوی هستند، با تجهیز خود اعتراضات گسترده‌ای را شکل دهد، بالاخص اینکه طیف بسیار بزرگی‌ از فعالین زنان همگی‌ بر این نقطه اتفاق نظر دارند که این لایحه به معنی‌ پایمال کردن حقوق زنان در جامعه است.
نکته‌ی سوم اینکه نیروگاه هسته‌ای بوشهر سرانجام پس از ۳۴ سال ، روز گذشته آغاز سوخت گیریش انجام شد. پروژه‌ای که ابتدا با زیمنس آلمان قرار داد داشت که از دو نیروگاهش که یکی‌ ۷۵ درصد و دیگری ۶۰ درصدش تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی به انجام رسیده بود، اما بعد از انقلاب اسلامی متوقف شده و در سال ۱۳۷۱( ۱۹۹۲) با روسها قرار داد بسته شد که به جای آلمانیها پروژه را تمام کنند و ۱۷ سال هم کار با روسها طول کشید و مجموع ۱/۰۴ میلیارد دلار از ایران پول گرفتند یعنی‌ ۲برابر نرخ بین المللی این نیروگاهها. بنده شخصا امیدوارم وقتی‌ که این نیروگاه راه می‌افتد به سرنوشت چرنوبیل دچار نشود، چون خیلی‌ها از تکنیکی‌ که روسا ارائه داده اند، ابراز نگرانی کرده اند.
نکته چهارم اینکه آقای عیسی سحرخیز که اخبار نگران کننده‌ای در مورد سلامتیشان وجود دارد، مقامات زندان رجائی شهر از انتقال آقای سحرخیز به بیمارستان جلوگیری کرده اند، درحالیکه ایشان نیاز دارند که به بیمارستان منتقل شوند.
نکته پنجم اینکه معاونت سیاسی وزارت کشور در مصاحبه‌ای که روز گذشته داشته، رسما اعلام کرد که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت غیر قانونی‌ هستند. همچنین راجع به خانه‌ی احزاب هم گفته است که تغییراتی‌ را که باید در اساسنامه بدهند را انجام نداده اند و بنابرین تا تغییرات را اعمال نکنند، فعالیت‌هایشان قانونی‌ نیست. این اعلام رسمی‌ توسط معاونت سیاسی وزارت کشور، پیرو صحبتهایی که قبلا داشته اند، کاملا نشان می دهد که کودتاچیان به هیچ عنوان تحمل هیچ جناح و حزب مخالف خود را ندارند.
نکته ششم اینکه روز گذشته بحرین اعلام کرد که شبکه‌ای از منسوبین به ایران را دستگیر کرده است که بیش از ۲۵۰ نفر هستند و شبیه این شبکه در سایر کشورهای عربی‌ و اسلامی هم وجود دارد که ایران آنها را شکل داده است. به هرصورت این خبر از اخباری است که از دلش تنش‌ها و درگیری های بیشتر و خبر‌های جدیدتری بیرون خواهد آمد.
نکته هفتم اینکه مادران داغدارطی اطلاعیه ایی اعلام کردند که اسمشان را به مادران پارک لاله تبدیل کرده اند و این مادران عزیز که مبارزاتشان بر پیشانی مبارزات ملت ایران می‌‌درخشد به درستی‌ در اطلاعیه اشان توضیح داده اند که خودشان را مادران تمام شهدای جنبش سبز و شریک غم تمام مادرانی می دانند که زیر فشار قرار گرفته اند.
نکته هشتم اینکه وزیر نیروی سابق آقای احمدی نژاد (آقای فتاح) درمصاحبه ای با توجه به سمتش که مسوول بنیاد تعاون سپاه شده است، به شدت به دولت حمله کرده است و گفته است که در ‌واگذاری‌های دولت باید به عقل اقتصادیش شک کرد، زیرا دولت گاه فروشنده است و گاهی خود خریدار است. به هرحال این حملات وزیر سابق کابینه آقای احمدی نژاد به دولت احمدی نژاد، انتها و نتیجه گیری آن برایشان مهم است و آن این است که آقای فتاح به ازای ۴۵۰ میلیارد تومان طلبی که بنیاد تعاون سپاه از دولت، متقاضی گرفتن نیروگاه‌های دولت شده است. به دنبال مخابرات ،احتمالا به دنبال نیروگاه‌ها و نیروی برق هستند که به سپاه واگذار شود و در دست سپه قرار گیرند.
نکته آخر اینکه بزرگترین اتحادیه کارگری اسپانیا هم از منصور اسانلو حمایت کرده است و یکسال حبس اضافه برای اسانلو را محکوم کرده است. همچنین برخی‌ از فعالان سندیکایی بریتانیا نیز از منصور اسانلو پشتیبانی‌ کرده اند.
اندکی‌ صبر سحر نزدیک است
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی‌

گفتگوی روزانه ی محسن سازگارا شنبه 30 امرداد 2569


با درود،
شنبه 30 امرداد 89، 21 آگوست 2010 میلادی
امروز در مورد هفت موضوع صحبت می کنیم.
برنامه ی روز قدس در راستای راهبرد جنبش
موضوع اول ادامه ی بحث ما درباره ی استراتژی جنبش و حرکتی است که در روز قدس در چهارچوب استراتژی کلان جنبش می تواند شکل بگیرد. همانگونه که دیروز هم صحبت کردیم تحلیل یکسال گذشته نشان می دهد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در هسته ای اصلی حکومت قرارگرفته، سه مشخصه دارد. 1- عزم سرکوب دارد. یعنی هیچ ابایی از زندانی کردن، تجاوز و کشتار مردم ندارد. راهبرد سپاه هم این است که اگر بتواند به طور سیستماتیک دست به سرکوب بزند آنگاه خواهد توانست بر جنبش غلبه پیدا کند. 2- این سازمان دارای منابع مالی است. در بیش از 800 شرکت کشور درگیر بوده و در بیش از 1500 پروژه دست دارد و در کل امکانات مالی فراوانی دارد که نمونه ی استفاده از این امکانات را در 22 بهمن دیدیم که می تواند 300 میلیارد تومان هزینه کرده و از سراسر ایران با بکار گرفتن هواپیماهای ارتش، قطار و اتوبوس 200 هزار نفر را استخدام کرده و به تهران بیاورد. 3- در فرماندهی اصلی سپاه یعنی در بخش های 31 گانه اش همچون بسیج و اطلاعات سپاه و غیره هنوز وحدت فرماندهی وجود داشته و آن عزم سرکوب در میان همه ی اینها مشترک است.
زمانی که یک چنین سازمانی با این امکانات گسترده در مقابل یک ملت قرار گرفته ولو اینکه 130 هزار نفر بیشتر نیستند و از این 130 هزار نفر هم 100 هزار نفرشان همچون مردم عادی بوده و دل خوشی از این حکومت ندارند اما همان عده ی 30 هزار نفری وقتی پول و عزم و ابزار سرکوب دارند این امکان را دارند که در مقابل حرکت ملت به سرکوب بپردازند و به ملت خسارت وارد کنند. به همین دلیل جنبش در یک فازی بعد از این که مشروعیت زدایی کاملی از رژیم کرد و بعد از اینکه اختلافات گسترده ای در داخل رژیم ایجاد کرد و پس از اینکه آقای خامنه ای به دلیل مشروعیت زدایی که از وی صورت گرفته نمی تواند درمیان نیروهای پشت سر خود وحدت ایجاد کند، متلاشی کردن سپاه و تحلیل بردن آن و فرسوده کردن را در دستور کار خود قرار داد. در واقع جنبش در فازی به پیروزی می رسد که با مجموع کارهایی که انجام داده امکان سرکوب را از سپاه گرفته و یا نیروهای درون آن در مقابل هم قرار بگیرند و توازن قوا چنان در این سازمان به هم بخورد که مردم بتوانند مراکز سپاه را در اختیار گرفته و یا این سازمان را نابود کنند.
این را از این جهت عرض می کنم که به همین خاطر است که برنامه ریزان جنبش اصراری نداشتند که مردم را به هر قیمت به خیابان بیاورند چرا که در برابر سازمانی که این سه مشخصه را دارد ما تلافات می دهیم و اساس هم بر این است که ما با حداقل خسارت بتوانیم به پیروزی برسیم.
به همین دلیل هم فرسوده شدن سپاه در سطح بین المللی که بخش زیادی از آن حاصل تلاش ایرانیان خارج از کشور بوده که به دنیا نشان داده اند دستگاه اصلی سرکوب حکومت همین سپاه است، و همانند آفریقای جنوبی مورد تحریم قرار گرفتن این سازمان سبب می شود که فرصت هایی که برای خود ایجاد کرده بوده همچون تملک شرکت ها و غیره حال همچون طوق لعنت به گردنش افتاده واز اداره ی آنها عاجز خواهد شد. از طرفی ملت هم با تحریم های خود وعدم همکاری های خود می تواند حداکثر فشار را بر این سازمان بیاورد و او را از سر راه ملت بردارد و آنهایی که در درون سپاه صداقت دارند اسلحه ی خود را تحویل ملت داده و بدون کشتار از سر راه ملت کنار بروند. این مراحل از حالا قابل پیش بینی نیست و ممکن است تا آن مرحله دهها اتفاق دیگر رخ بدهد اما جهتگیری کلی جنبش این است که سازمان سرکوبگر را فرسوده کرده، با آن عدم همکاری کند، در آن شکاف ایجاد کرده و آن را به جایی برساند که جنبش بتواند آن را به راحتی کنار زده و از آن عبور کند.
حال با این چهارچوب و پیرو بحث دیروز باید پرسید که در روز قدس که یکی از دو روزی است که حکومت اجبارا به دلیل سابقه ی 30 ساله اش دست به راهپیمایی می زند، اگر ما بدون اینکه خسارتی متحمل شویم بتوانیم به خیابان ها بیاییم و مثلا در شهر پخش شده و در مسیرهای غیر حکومتی به حرکت درآمده و به خصوص اگر شهرستانی ها به کمک تهرانی ها بیایند، آیا در استراتژی کلان ما موثر خواهد افتاد؟ باید گفت که قطعا موثر خواهد بود. قطعا تظاهرات خیابانی به میزان بالایی طرف مقابل را فرسوده می کند و هنوز هم در میان تاکتیک های مختلف مبارزات بدون خشونت هیچ چیزی جایگزین تظاهرات خیابانی نیست. به همین دلیل حال که آقای کروبی پا پیش گذارده، برنامه ریزی در جهت اینکه چگونه از این روز حداکثر استفاده را ببریم موضوع جدی است که باید در دستور کار همه ی ما قرار بگیرد.
وضعیت نگران کننده ی زندانیان
خبرهای ناگواری از وضعیت جسمانی عیسی سحرخیز از زندان رجایی شهر می رسد. همچنین وضعیت رضا شهابی، فعال کارگری و عضو سندیکای شرکت واحد، از سوی خانواده ی وی نگران کننده عنوان شده است. همچنین ارتباط 16 زندانی که دست به اعتصاب غذا زده بودند با بیرون زندان قطع شده است به جز مجید توکلی که به زندان رجایی شهر منتقل شده و تماس کوتاهی با خانواده ی خود داشته است. بابک بردبار از جمع 17 نفره ی این زندانیان آزاد شد.
تهدید شرکت های ترکیه ای به تحریم
هیات آمریکایی از وزارتخانه های خزانه داری و وزارت خارجه ی آمریکا به ترکیه رفته و به آنکارا اخطار کردند که اگر تحریم های آمریکا در مورد ایران را جدی نگیرد آنوقت شرکت های ترکیه ای برابر مصوبه ی کنگره مشمول تحریم آمریکا خواهند شد. البته انجمن صادرکنندگان استانبول تاکید کرده است که در ماه جولای فروش بنزین به ایران 73 درصد کاهش داشته، اما خبرهای متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه ترکیه بنزین را تا 25 درصد گرانتر به ایران می فروشد و برای پول درآوردن از قبل ایران کیسه ی گشادی برای خود دوخته است.
واگذاری پروژه ی جاده ی هراز به سپاه
طرح توسعه ی جاده ی هراز و طرح تونل سیاه بیشه هم به قرارگاه خاتم الانبیای سپاه واگذار شده و به نظر می رسد که کودتاچیان حق خودشان و مزد کشتن مردم را می خواهند با چاپیدن ملت بگیرند.
مرگ مشکوک رضا بارونی
آقای رضا بارونی، مسئول پروژه ی هواپیماهای بدون سرنشین، سه هفته پیش در منزلش در اهواز به طرز مشکوکی کشته شده است.
تلاش کودتاچیان برای ایجاد وحدت میان خود
آقای صدیقی در نمازجمعه ی دیروز صحبت از وحدت کرده و به نظر می رسد که استراتژی کودتاچیان حول دو محور است. یکی اینکه شخصیت آقای خامنه ای را به زور خواب دیدن امام زمان یا به سراغ روحانیت رفتن بازسازی کنند. دیگر اینکه در میان نیروهای پشت سر آقای خامنه ای وحدت ایجاد کنند که تا به حال توفیقی نداشتند. صحبت های آقای صدیقی هم درهمین راستاست تا بلکه بتوانند استراتژی خود را پیش ببرند.
نگرانی از وضعیت موزه ایران باستان
اخبار نگران کننده ای از موزه ی ایران باستان می رسد که بخش بزرگی از میراث ملی ما در آن است. آقای رحیم مشایی یک فرد سی ساله و بدون تجربه را که معلم زبان خودش است را به ریاست این موزه گماشته و بسیای از متخصصان هم به شهرستان ها فرستاده شده اند و نگرانی از وضعیت میراث ملی ما بالا گرفته است.
اندکی صبر سحر نزدیک است
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی V

گفتگوی روزانه ی محسن سازگارا پنجشنبه 28 امرداد2569

با درود
پنجشنبه 28 امرداد 89، 19 آگوست 2010 میلادی
امروز در مورد هشت موضوع صحبت می کنیم:
موضوع اول: آقایان بهمن احمدی امویی، عبدالله مومنی و کیوان صمیمی بهبهانی هم به بند عمومی برگشتند، به این ترتیب مهندس کیوان صمیمی اعتصاب غذایش را شکست. مجید توکلی به بند قرنطینه زندان رجایی شهر منتقل شده است و خانواده ها هم که برای دیدن عزیزانشان روز گذشته رفته بودند، موفق به ملاقات نشدند اما رئیس کل زندان ها قول داده که ترتیبی بدهد که عزیزانشان را ببینند. به هر حال تا زمانی که خانواده ها موفق به دیدن زندانیان اعتصابی نشدند نگرانی برای همه باقی است.
آقای محمد نوری زاد هم دیروز به زندان برگشت و در مصاحبه ای که با العربیه کرده است، مطرح کرده که با ادبیات متفاوتی، نامه دیگری برای آقای خامنه ای نوشته که پس از برگشتنش به زندان منتشر خواهد شد.
موضوع دوم: حکم اعدام برای خانم فرح واضحان به جرم محارب بودن و عضویت و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق صادر شده است. همین طور وکیل خانم شیوا نظرآهاری مطرح کرده که ممکن است برای او حکم محارب در نظر بگیرند. خانم زهرا رهنورد در نامه کوتاهی که نوشته تاکید کرده به اینکه ما همه شیوا نظرآهاری هستیم، و نیمی از جمعیت ایران شیوا هستند. به هر صورت نگرانی برای این دو زن مبارز بالا گرفته و نیاز به یک کارزار عمومی در سطح دنیا برای دفاع از آن ها و لغو حکم اعدامشان بوجود بیاید.
موضوع سوم: خبرگزاری فارس در گزارشی که علیه استاد شجریان نوشته است، در واقع ته حرف و درد دل کودتاچی ها را مطرح کرده است. خبرگزاری فارس که وابسته به سپاه است عنوان کرده که آقای شجریان کسی است که جمهوری اسلامی را قبول ندارد و قائل به جدا شدن دین از سیاست است، گفته که صدای من را وقتی که عکس آقای خمینی را نشان می دهید پخش نکنید. سرود ایران ای سرای امید را، برای او پخش نکنید چون برای او نخوانده ام. آن نکاتی که استاد شجریان در یک سال گذشته در دفاع از حرکت آزادی خواهانه مردم ایران و در پشتیبانی از جنبش سبز، و همراهی با ملت در داخل ایران و خارج ایران مطرح کرده در خبرگزاری فارس است و کینه و حرصی است که دارند و در واقع مطرح کرده که هرکس دلبستگی به جمهوری اسلامی دارد، تحمل شنیدن ربنای شجریان را ندارد. متقابلا باید به کودتاچی ها و سپاهی های خبرگزاری فارس گفت که به این ترتیب 80 درصد مردم که مخالف جمهوری اسلامی هستند، قطعا خواهان شنیدن ربنای استاد شجریان هستند و به همین دلیل هم اهمیتی ندارد که از رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی صدای ایشان را پخش بکنند یا نکنند. استاد شجریان و ربنای او و صدای او در دل مردم ایران جا دارد. این را هم بگویم که سنجش افکار نشان می دهد که استاد شجریان در میان پنج نفر اولی قرار دارد که هم مردم او را در جنبش آزادی خواهی موثر می دانند و هم به او اعتماد دارند.
موضوع چهارم: آقای موسوی در صحبتی که داشته به این داستان تقابل اسلام و ایران و بساطی که راه افتاده اشاره کرده و نکته مهمی که آقای موسوی دست گذاشته اینست که نه اسلامی که آقایان مطرح می کنند و نه ایرانی که آقایان مطرح می کنند، هیچ کدام مورد قبول ما نیست و هردوی این ها در واقع از جانب کسانی مطرح می شود که نه به اسلام اعتقاد دارند و نه به ایران. به هر صورت مثال هایی هم آقای موسوی می زند که اگر به ایران اعتقاد داشتند، سازمان میراث فرهنگی را اینطور در معرض اضمحلال قرار نمی دادند و اینطور به میراث کشور تعرض نمی کردند. همچنین ایشان مثال هایی می زند در رابطه با تعرض شان به حوزه اسلام و دین.
موضوع پنجم: نامه ای به امضای 183 نفر از نمایندگان مجلس تهیه شده که بعد از اینکه 20 نفر این آقایان با آقای احمدی نژاد راجع به آقای رحیم مشایی صحبت کردند، و ظاهرا نتیجه ای نگرفته اند این نامه تهیه و امضا شده است. طی آن از احمدی نژاد خواهند خواست که آقای رحیم مشایی را برکنار کند. در عین حال عده ای از نماینده ها دنبال جمع کردن امضا هستند برای اینکه آقای احمدی نژاد را به مجلس بکشانند برای اینکه از او سوال بکنند البته برای این کار باید 74 تا امضا جمع بکنند.
موضوع ششم: آقای خامنه ای در افطاری که با مسئولین حکومت داشته است، صحبتی کرده که نکات اصلی آن اینست که صحبت با آمریکایی ها چون بهشان اعتمادی نیست، بی حاصل است و در واقع در مذاکره را بسته است. همین طور مطرح کرده که اگر به ایران حمله ای بشود، جنگ به ایران محدود نخواهد بود و در واقع تهدید کرده، شبیه به حرف های سردار شادمانی و دیگر سرداران سپاه زده اند و خط تهدید که از طرف نظامی های ایران مطرح است نشان می دهد که یک خط واحدی است که همه آن ها از جمله آقای خامنه ای دارند می گویند. نکته دیگری که آقای خامنه ای گفته است، اینست که غنی سازی را ادامه می دهیم و البته این مشمول آن بحثی است که دیروز کردیم و بیشتر می خواهیم آقایون حرف هایی را بزنند بلکه سر میز مذاکره در شهریور ماه بتوانند امتیازی بگیرند و همچنین نکته جالب اینست که ایشان جرات کرده و دوباره فتوی داده، لباسی که به تن آقای خامنه ای گشاد است و مطرح کرده که حفظ وحدت مسئولان یک فریضه است و تعمد در شکاندن این وحدت، مخالفت با شرع است و خلاف شرع است. ایشان دوباره جرات کرده که فتوی بدهد و از آن فتوای که هیچ کس هم گوش نخواهد کرد. و این دعواهایی که جبهه پشت سرش دارند و مسئولین طیف های مختلف داخل حکومت دارند به هم می پرند، مطمئن باشید که باز هم ادامه پیدا خواهد کرد و این فتوای آقای خامنه ای در کوزه خواهند گذاشت و آبش را خواهند خورد. نکته آخر اینکه ایشان گفته که کاری به کار آمار های دولت نداشته باشید یعنی هر دروغ و دولنگی که دولت می گوید که کم هم نیست و صبح تا شب آمار دروغ می دهد، آقای خامنه ای گفته که کسی مته به خشخاشش نگذارد و پیشاپیش خودش را شریک تمام دروغ های دولت دروغگو کرده است.
موضوع هفتم: فردا 28 امرداد سالگرد کودتای آمریکایی – انگلیسی سال 1332 علیه دولت ملی دکتر مصدق است و فرصتی است که ما مبارزات گذشته مردم خودمان را از قبل از انقلاب مشروطه تا به امروز برای استقلال مرور کرده باشیم و بدانیم که آنچه که داریم در جنبش سبز می کنیم، حرکت بزرگی از طرف ملت ایران است که در ادامه حلقه ای از زنجیر فعالیت های 170-80 ساله ما ایرانی ها برای مدرنیته و آزادی و استقلال کشورمان است.
موضوع هشتم: روز قدس است که یکی از دو روزی است که به همراه 22 بهمن، حکومت به دلیل 30 سال حرکتی که داشته به هر صورت راهپیمایی می گذارد و به خیابان می آید. با توجه به اظهارات آقای کروبی که در راهپیمایی روز قدس می خواهد شرکت بکند. بحث راجع به این روز و پیشنهادات مختلفی که رسیده خلاصه اش را من قبلا هم عرض کردم که دو سر فصل اصلی دارد، یکی اینکه برویم داخل مسیرهای رژیم و با تمام قوا سبزش کنیم. دوم اینکه مسیر جداگانه ای را در نظر بگیریم و یا احیانا کلا تحریم کنیم و اینطور قدرتمان را نشان بدهیم. با توجه به نظری که آقای کروبی داده این بحث به نظر می رسد که گزینه اول بیشتر طرفدار دارد، من از مجموع نکاتی که بهم رسیده عرض می کنم. راجع به آن روزهای آینده باز هم صحبت خواهیم کرد. سعی می کنیم که از آن در ابعاد مختلف بحثی داشته باشیم که بتوانیم حداکثر استفاده را از آن روز برای جنبش بکنیم.
اندکی صبر سحر نزدیک استتا فردا، شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشیدبه امید پیروزی ایران و ایرانی

Sunday, August 22, 2010

عکس: بازی علی کریمی در جمـع کـودکان بـی سرپــرسـت




طبقه بندی: ورزشی

صدای بیدار مجلس خفتگان

مجلس خبرگان در یکسال اخیر صدای اعتراض مردم به رهبری را نشنیده گرفته است؛ مجلسی که وظیفه اصلی اش نظارت بر رهبری است و تنها نهادی است که قانونا اختیار عزل رهبری را دارد.
از اعتراض های رفتاری رییس این مجلس که بگذریم تنها صدای یک فقیه شیرازی است که به گوش می رسد.
اکنون در شبهای ماه رمضان و درس تفسیر نیز صدای این فقیه حامی ملت در اعتراض به وضع موجود خاموش نمانده است؛ او با یادی از گذشته ها می گوید: "برای این قانون زحمات زیادی کشیده شده است و فقهای خوبی مانند شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید بهشتی و آقای منتظری آن را بر طبق قرآن وسنت و نهج البلاغه تنظیم کردند و مردم هم قبول کردند... به شرط اینکه ولی فقیه هم به حساب قانون اساسی عمل کند نه اینکه ولی فقیه مسلّط بر قانون اساسی باشد".

وی این شبها صریح تر از گذشته به نقد جایگاهی می پردازد که منشاء مصیبت مردم ایران است: "آن شخصی که مدام دم از مَن می زند و خود را همه کاره مردم می داند و می گوید باید همه از من پیروی کنند؛ یک همچین شخصی مصداق شجره (درخت) خبیثه (ناپاک) می باشد".
پیروی از الگوی شجاعت و صراحت آیت الله منتظری شجاعتی می خواهد که گویا نباید و نمی توان از هر فقیهی توقع داشت؛ اما این فقیه شیرازی کیست که در این روزها که شجاعت کیمیاست، بی پرده حرف می زند و درس تفسیرش را با واقعیت های امروز پیوند زده است؟
یک: از سلطنت شاه تا ولایت فقیه
آیت الله سید علی محمد دستغیب در درس تفسیر شب های ماه رمضان با اشاره به آیاتی از قرآن، انقلاب اسلامی را نعمتی از جانب خداوند، اما "تبدیل یافته" می خواند که امروز از راه و آرمان خود منحرف شده است و افراد صالح و پرهیزكار كنار گذاشته شدند، برخى را زندانى كردند و برخى را به مصائب بزرگ مبتلا ساختند و در عوض كسانى را جانشین آنها كردند كه دروغ می گویند یا خیانت می كنند یا خلاف قرآن و سنت عمل می كنند.
در دوران شاه نیز، آیت الله که پس از گذراندن تحصیلات حوزوی در قم و نجف به شهر خود بازگشته بود مبارزه را از همین درس و منبر آغاز کرده است.
آن روزها وی به علت خواندن حکم مرجعیت آیت الله خمینی بر منبر، تحت تعقیب بود تا آنکه بازداشت و روانه ی زندان شد و سپس به آذربایجان شرقی و کردستان تبعید گشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی اقدام به بازسازی مسجد قبا در شیراز کرد تا آنجا که پایگاهی شد برای اعزام جوانان به جبهه و آمار بیشترین شهید 8 سال جنگ ایران را از آن خود کرد؛ این همان مسجدی است که پس از انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری، به خاطر موضعگیری های آیت الله مورد حمله قرار گرفت و مدتی پلمپ شد.
از نظر وی انحراف از آرمانهای انقلاب، دوره ی حکومت ولایت فقیه را به دوره ی سلطنت شاه نزدیک کرد؛ او معتقد است: "مانند زمان شاه، عده‌ای به خاطر کارهای نکرده خود از مردم انتظار تعریف و تمجید دارند".

دو: دستغیب دوم

پس از انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری و اختلافات ریشه ای که باعث گسلی میان جامعه و حاکمیت شد، شکاف عمیقی نیز میان روحانیون و ولایت نیز بوجود آمد و هرچه زمان گذشت این فاصله ها نیز بیشتر شد.
عده ای از روحانیون چشم بر مردمی که بی سلاح به خیابان ها آمدند و در مقابل اسلحه حاکمیت، مطالبات خود را خواستار شدند نبستند و روی در روی قدرت ایستادند و زبان به نقد و نصیحت گشودند به طوریکه حمایت جامعه را به سوی خود جلب کردند و البته دور از انتظار نبود که مورد هتاکی و بی حرمتی قرار بگیرند و آیت الله دستغیب از این دسته بود.

در ماه محرم گذشته و سالروز شهادت امام چهارم شیعیان، مسجد قبا و دفتر وی مورد حمله قرار گرفت و حکم به تخلیه کامل مسجد دادند؛ خانواده ی آیت الله با انتشار رنجنامه ای سکوت خود را شکستند که: "به راستی کسانی که داعیه‌ی مسلمانی و ولایتمداری و عاشق امام زمان(عج) بودن را دارند، ندیدند و نشنیدند: «قل لا أسألکم علیه أجراً الّا المودّة فی القربی»؟ سخن ما بیت شهید آیت‌الله دستغیب(ره) این است که چرا ما را آرام نمی‌گذارید؟ چه شده کار را به این جا رسانده‌اید که اگر مردان ما اظهار حق کنند و طبق دستور شرع مقدّس سخن بگویند، مورد انواع فحش و اهانت قرار می‌گیرند و مسجد و دفتر و نمازگزاران مسجدشان مورد هجوم و سنگباران اوباش واقع می‌شوند؟".

اشاره خانواده آیت الله در این نامه به "بیت شهید"، یادآوری کسی است که در سالهای نخست پیروزی انقلاب، در یک انفجار، ترور شد. آیت الله سید عبدالحسین دستغیب که به دومین شهید محراب، معروف است نماینده آیت الله خمینی در استان فارس و امام جمعه شیراز و در آن دیار به استادی اخلاق شهره بود و هنگام ترور وی البته، آیت الله دستغیب دوم، روحانی جوان و البته مورد احترامی بود که از وارثان دستغیب اول محسوب می شد. نزدیک به سه دهه از آن روزها می گذشت و نسل جوان به ندرت، دستغیب اول را به یاد می آورد و شاید این نامه می خواست ریشه ها را به یاد تیشه به دستان بیاورد.

مرکز تیشه ها البته در حمله کنندگان به مسجد قبا نبود و به اینجا هم ختم نشد؛ پس از سخنرانی آیت الله دستغیب در مجلس خبرگان که با اعتراض طیف موافق حاکمیت روبرو شد، آیت الله کعبی از حامیان تندروی رهبری در این مجلس، خواستار عزل وی شد اما در حالی که آیت الله خامنه ای با این خواسته مخالفت کرد و گفت "این به نظر من اقدام خیلی مناسبی نیست. حالا من البته نمی خواهم به خبرگان تكلیفی بكنم یا چیزی را به عنوان تكلیف بگویم؛ سلیقه‌ من این است"؛ دیگران با حملات پیاپی، حرمت این فقیه منتقد را شکستند.

حمایت آیت الله دستغیب از مردم، واکنش طیف طرفدار دولت را نیز به همراه داشت به طوریکه در اکثر وبلاگ ها و سایتهای این گروه، به روش های کیهانی اقدام به تخریب او کردند و نوشتند: "موضع گیری های آیت الله دستغیب بر روی سایت اطلاع رسانی اش نشان داد كه محفل تصمیم ساز وی قصد كوتاه آمدن از ماجراجویی ها و فتنه انگیزی های خود ندارند".

آنها عصبانی بودند از آنچه که "توهین های كنایه آمیز به مقام عظمای ولایت به بهانه صدور بیانیه در بزرگداشت ارتحال حضرت امام خمینی در 12 خرداد" می خواندند و نوشتند: "در این بیانیه وی سعی كرده است مقایسه موذیانه ای بین امام (ره) و مقام معظم رهبری انجام دهد."

مخالفان وی آشفته بودند که چرا یک فقیه عضو مجلس خبرگان رهبری، باید برای "ندا آقا سلطان" اشک بریزد و نوشتند از "مهره هایی چون ندا آقاسلطان كه مسجد حضرتعالی به همراه اوباما و بی بی سی برایشان اشك تمساح می ریزند". از نظر آنها آیت الله و دوستانش حتی حق دفاع از مظلومیت ندا را هم نداشتند.

سه: تنها صداست که می ماند

صراحت این عضو مجلس خبرگان با دیگر اعضای این نهاد یکسال است که مورد توجه رسانه ها و مردم قرار دارد. نخستین بار او، انتقاد از مجلس خبرگان را در برخود دوگانه با سید محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد آغاز کرد: "در انتخابات چند دوره قبل بیش از بیست میلیون از مردم به سید محمد خاتمی رأی دادند ما با آن بزرگوار چه کردیم، روحانی که از صنف خودمان بود، آیا یک بار از ایشان دعوت شد که در جلسه ای از اجلاسیه خبرگان بیایند و به سؤالات پاسخ دهند یا او را از خود دور کردیم؟ امّا رئیس دولت نهم که در کسوت روحانیت نبود چند بار از او دعوت شد و به سؤالات هم پاسخ نداد و دیگری را برای این جهت معیّن کرد".

در مرداد ماه سال گذشته، بیانیه ای با امضای مجلس خبرگان در رسانه های دولتی در حمایت از بیانات و مواضع آیت الله خامنه ای منتشر شد اما آیت الله دستغیب به مخالفت با بیانیه مبادرت ورزید و پرسید: "می فرمایید 40 میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند... سخن اکثریت ایشان این است که رای ما کجا رفت؟"

وی با گذشت چند ماه از آن فضای ملتهب، خطاب به نمایندگان مجلس خبرگان رهبری لب به نقد گشود که: "شما توصیه به اخلاق می کنید. خوب بود از آن همه خلاف شرع ها که در مناظره تلویزیونی روی داد، نهی می کردید و خوب بود شما به شکنجه های نامشروع در زندان ها که هر روز جسدهایی تحویل داده میشود، اعتراض میکردید. در عوض این همه تهمت ها، سرکوب ها، نسبت ارتداد دادن، ضد ولایت فقیه خواندن، نسبت به عمال خارجی دادن و متهم کردن افراد به دستور گرفتن از خارج و براندازی نظام و هر شخصیت یا جمعیتی را به نحوی از اطراف خودتان دور کردن؛ بیایید دست مهر و محبت به سر مردم بکشید، زندانی ها را آزاد کنید، عذرخواهی کنید، با آزادی آنها به خواست اکثریت گوش دهید".


هواداران دولت او را هوادار "فتنه میرحسین" خواندند اما آیت الله ابایی نداشت که بگوید: "آقای موسوی تا آخر عمر آیت‌الله خمینی مورد تأیید ایشان و ملت ایران بود و اکنون هم مورد علاقه نه فقط ملت، بلکه ملت‌هاست و از مرز ایران فراتر رفته و چهره اسلام واقعی و عدل علی را به دنیا نشان داد". وی پس از آنکه سید حسن خمینی در هنگام سخنرانی خود در مراسم سالروز درگذشت آیت الله خمینی مورد توهین قرار گرفت رفتار حاضرین را "جنون سیاسی" خواند و تنها راه برون رفت از بحران کشور را دعوت رسانه ی ملی از میرحسین موسوی دانست.


سرانجام هنگامی که 15 تن از زندانیان سیاسی، در روزهای اخیر در اعتراض به رفتار توهین آمیز مسئولان و شرایط نامناسب زندان دست به اعتصاب غذا زدند از میان روحانیان بلندپایه نظام و صاحبان رساله عملیه، این تنها آیت الله دستغیب بود که ندای مظلومیت و دادخواهی خانواده های این زندانیان را بی پاسخ نگذاشت و حتی ناتوانی اش را نیز صادقانه با آنها در میان گذاشت و در پاسخ نامه خانواده ها، به دلیل این‌که نمی‌تواند به دادخواهی آن‌ها رسیدگی کند، عذرخواست؛ انگار رنگ امیدواری به بازگشت حکومت به سوی مردم در دل روحانیانی چون او نیز رفته رفته کم رنگ شده بود.

آیت الله این روزها نقش بسیار دشواری دارد. در روزگاری که لباس دین، به منیّت، جاه و مقام نزدیکتر است تا خداشناسی و حق طلبی و در میان بخشی از مردم، اسلام با قرائت رسمی قدرت، دیگر دینی نیست که دعوت به عدالت و مهر کند شاید بتوان کسانی را یافت که مقام، ثروت و تملّق، هنوز اندیشیدن به حق، مردم و وجدان، را در آنها خاموش نکرده است.
در زمانی که جان، مال و آبروی انسانها به نام عدالت علی، بی ارزش شده است شاید بتوان چشم بر کسانی نبست که ایمان دارند علی با رعایت "انسان" علی شد؛ شاید آیت الله به این می اندیشد که صدای او بر جان "انسان" بنشیند حتی اگر نتواند مجلس خفتگان را بیدار کند.

گفتگوی روزانه محسن سازگارا آدینه 29 امرداد 2569

جمعه 29 اَمرداد 89 بیست آگوست 2010 میلادی
امروز درباره هشت موضوع صحبت می کنیم.
روز قدس
موضوع اول روز قدس است که در واقع جمعه دو هفته بعد است اهمیت روز قدس در این است که یکی از دو روزی است که حکومت سی سال راهپیمایی دارد و اجبارا باید در خیابان بیایید و خودی نشان دهد. من قبل از این که به خود روز قدس برسم یکی دو سوالی که شده بود را مطرح می کنم.
یکی این بود که آیا استراتژی روشنی داریم؟ چه روز قدس بیرون برویم و چه نرویم به خصوص این که یکی از دوستان پرسیده بود که آقای کروبی می گوید ما بحث می کنیم اما زیر فشاریم و نمی توانیم جلسه بگذاریم و برداشت دوست ما این بود که جنبش برنامه ریزی ندارد. جنبش هر آنچه که انجام می دهد بخشی از استراتژی کلان آن است. بنابراین ما هر کاری می کنیم در خدمت ایجاد و فرسایش کودتاچی ها و نیز تقویت همبستگی و مقاومت ملی است.
در این مرحله جنبش مهمترین کار این است که فشارهایی که از سطح بین المللی با کوشش همه ایرانی ها کرده اند به سپاه وارد می شود را از سطح داخل کشور هم تجهیز بکنیم و با شدت گرفتن مشکلات اقتصادی بایکوت کردن و تحریم کالاها و اعتصاب را در دستور قرار دهیم و در واقع مسئله فلج سازی حکومت را به صورت جدی تری دنبال کنیم چرا که ان سری کارهایی که به مشروعیت زدایی از حکومت مربوط می شده به خوبی انجام شده و پاره ای دیگر از آن که به استفاده از فرصت ها و بهره گیری از تاکتیک های مختلف مربوط می شده دائما باید انجام شود و ادامه دار باشد. اما در این مرحله ما بدون این که بخواهیم نیروهایمان را خسته کنیم یا به کشته شدن و زندان مبتلا کنیم اصلی ترین کارمان در واقع تجهیز خودمان برای فلج سازی حکومت است. این را از این جهت عرض می کنم که بنابراین آن چه که کر و فر کنیم و تصمیم بگیریم توی خیابان برویم یا نه در واقع بخشی از استراتژی کلان استی که دنبال می کنیم و این طور نیست که برنامه ریزی برای جنبش نباشد.
این رو هم عرض کنم این مشی ای که جنبش دنبال می کند و به دنبال دوری از هیجانات لحظه ای و مقطعی است و با تکیه به عقلانیت و مشارکت حداکثری و هر چه بیشتر است درست است چرا که هدف جنبش ما گزار کشور به دموکراسی است و در این فرآیند هر چه بیشتر به عقل عموم تکیه کنیم و مشارکت در آکسیون مختلف داشته باشیم به این هدف بزرگ راحت تر می رسیم. من درباره برنامه ریزی جنبش در هفت ماه آخر سال باز هم روزهای بعد صحبت خواهم کرد و بحث هایی را در شاخه های مختلف جنبش صورت می گیرد ورا با شما در میان می گذارم.
اما برگردیم به روز قدس. نکته اول این که با این که حکومت هر جا مردم باشند عقب نشینی می کند و حتی انتخابات شوراها را عقب انداخته است اما تظاهرات روز قدس را نمی تواند لغو کند.
نکته دوم این که درس آموزی ما این است که حکومت برای اش دشوار شده که آدم تجهیز کند به دلیل مشروعیت زدایی و نیز فرسودگی که پیدا کرده. گزارش هایی متعددی من دارم که حتی از روستاها برای من می نویسند که حتی در روستا ها کسانی که پول گرفته اند و رفته اند با واکنش مردم مواجه شده اند و بنابراین حکومت دشواری دارد که پول بدهد و آدم بیاورد.
نکته دیگر این است که تهیه فیلم و عکس از مزدور ها و کسانی که می آورند در خیابان چه مردم را بزنند و چه نزنند بسیار کار واجب و پسنده ای است بنابراین یکی از کارهای واجب روز قدس این است که ساختمان هایی که در مسیر های حکومت است در جایی که دیده نشویم و خطری برای مان داشته باشد در نقاط امنی که تسلط به مسیر ها داشته باشیم حتمن باید بچه ها تجهیز شده آماده باشند تا از مزدور های حکومت فیلم وعکس تهیه کنند.
نکته دیگر این که دیگر مسیرهای حکومت امن نیست و ابایی ندارد که آبرویش با زدن مردم بروند اتفاقی که سال گذشته هنوز نیافتاده بود و در مسیرهای خودش مردم را کمتر می زد و می کشت. بنابراین تاکتیک پخش شده و پراکنده شدن سریع از نکاتی است که باید بتوانیم بیشتر تمرین کنیم. و ما حتی اگر مسیر های حکومت را انتخابا می کنیم بایدد بتوانیم به سرعت خودمان را به مسیر های جایگزین برسانیم .
در خصوص روز قدس که بسیار مهم است در روزهایی آینده بیشتر حرف می زنیم.
اخبار کوتاه
نکته دوم این که آقای کروبی گفته است مردم باید در مورد دینی یا غیر دینی بودن حکومت تصمیم بگیریند.
نکته سوم هیات وزیران دولت فدرال سوییس هم پیوستن سوییس به تجریم های بین المللی را تصویب کردند و در ضرب اول هم چهل شرکت و یک شخص خقیقی حسابشان در سوییس مسدود شده است.
نکه چهارم این که مردم گیلان از افزایش مبلغ قبض های برق تابستان شوکه شده اند و دهک های بالای مصرف برق تا صد در صد افزایش قیمت دارند. این داستان برق از چیزهایی است که ما می توانیم بعدا روی آن مانور کنیم.
نکته پنجم این که دفتر مرحوم آقای بهجت تمام حرف هایی را که از قول ایشان در تایید آقای احمدی نژاد نقل کرده بودند کذب محض خواندند و آن ها را تکذیب کرده است.
نکته ششم این که سپاه همان خط تهدید دنیا را به قول خودشان سیاست بازدارندگی را دنبال کرده است درباره مذاکره با آمریکا هم حرف هایی زده شده که رنگ و بوی زد آقای رحیم مشایی دارد و نشان دهند همین اختلافات است.
نکته بعدی این که شایعاتی درباه آزاد راه تهران کرج در ادامه بزرگراه همت و این پروژه مطرح شده و پرونده در سازمان بازرسی کل کشور باز شده که اختلاس ها و سوءاستفاده هایی شده است متهم اول آن آقای رحیمی معاون آقای احمدی نژاد است.
نکته آخر هم این که شایع شده که شورای امنیت ملی مصوب کرده است که یک عضو سپاه در هیات مدیره هر بانکی حضور داشته باشد و وام های بالای یک میلیارد تومان را نظر دهد.
اندکی صبر سحر نزدیک است
تا فردا شاد پیروز موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی

Thursday, August 19, 2010

انتشار وسیع اس ام اس در حمایت از علی کریمی: 8 را به نوذ پیامک کنید

انتشار وسيع اس ام اس در حمايت از علي كريمي: 8 را به نود پيامك كنيد

دقايقي پيش يك اس ام اس ميان شهروند تهراني منتشر شده است و در اين پيامك از آنها خواسته شده كه امشب در نظرسنجي برنامه نود شركت كنند

2010/8/16 19:13:00

سايت گل ـ رفتار نه چندان با تدبير باشگاه استيل آذين در اخراج علي كريمي اين بازيكن را كه چندان در نظر عموم مقبوليت كامل نداشت، تبديل به قهرمان كرده است. اين حقيقتي است كه نمي‌شود آن را انكار كرد. كريمي امروز در وب‌سايت‌ها و وبلاگ‌ها مورد تكريم است اين در حالي است كه استيل آذين مي‌توانست او را باتوجه به مصاحبه عليه مديرعامل كنار بگذارد و حمايت جامعه فوتبال را هم پشت سرخود داشته باشد .
دقايقي پيش يك اس ام اس ميان شهروند تهراني منتشر شده است و در اين پيامك از آنها خواسته شده كه امشب در نظرسنجي برنامه نود شركت كنند و شماره 8 را براي اين برنامه اس ام اس كنند و به اين ترتيب حمايت خود را از شماره 8 استيل آذين نشان بدهند.
در اين فراخوان سوال برنامه به هيچ وجه مورد توجه نيست و هدف بالابردن آمار اس ام اس‌هاي غيرقابل قبول برنامه است تا به اين ترتيب حمايت از كريمي علني شود. البته در بعضي از اس ام اس‌ها موضوع سياسي شده كه با توجه به ابعاد اين ماجرا و بي‌تدبيري در بيانيه‌اي كه منسوب به باشگاه استيل آذين است اين واكنش طبيعي به نظرمي‌رسد.
عادل فردوسي‌پور امشب قصد داشت علي كريمي را به برنامه خود ببرد كه علي كريمي با حضور در اين برنامه مخالفت كرده است. با اين حال اين ستاره باشگاه استيل آذين كه هنوز مشخص نيست چه سرنوشتي در اين باشگاه تهراني خواهد داشت،ظاهرا مرد اول برنامه امشب است.

محمد خاتمی: در حکومتهای خودکامه انتقاده یعنی براندازی







محمد خاتمی: در حکومت‌های خودکامه انتقاد یعنی براندازی

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با تاکید بر اینکه «امروز با فریاد بلند اعلام می‌کنیم از اینکه انقلاب کردیم و به جمهوری اسلامی رای دادیم پشیمان نیستیم»، هشدار داد که حاصل کار فتنه‌گران واقعی که بی‌محابا دروغ می گویند و این دروغ‌ها را به پای نظام می‌گذارند کاهش رضایت مردم و سستی اعتماد جامعه به حکومت و آسان‌تركردن کار دشمنانی است که می‌خواهند ضربه اساسی به نظام و کشور وارد کنند.
سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:« باری ما و شما و همه انسان‌های بیدار انقلاب از آنچه کرده‌ایم پشیمان و ناخشنود نیستیم و از خواست‌های اساسی ملت و ارزش‌هائی که از انقلاب و امام آموخته‌ایم دست بر نمی‌داریم و لحظه‌ای از مردم و کرامت و آزادی آنان و پاسداری از حرمت و اعتبار ایران عزیز و ایرانی سرفراز در جهان غافل نمی‌مانیم.»
اعضای سابق اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا با رییس موسسه بین المللی گفت‌‌و‌گوی فرهنگها و تمدن‌ها دیدار و گفت‌وگو کردند.
سید محمدخاتمی در این دیدار ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان وتقدیر از کار ارزنده تدوین تاریخچه اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا و یادآوری خاطرات خوب همکاری و همراهی با اتحادیه در دوران مسئولیت در اروپا، گفت:« از آنجا که جنبش اسلامی دانشجوئی در خارج بخشی از پیکره حرکت و مبارزات ملت ایران در دوره اخیر تاریخ است پرداختن به آن خود به خود اهتمام به کل جنبش ملی و نهضت اسلامی نیز هست.»
وی با اشاره به آنچه بعد از کودتای آمریکائی - انگلیسی 28 مرداد و شکست نهضت ملی و استقرار نفس گیر خودکامگی وابسته به آمریکا و سرکوب آزادی‌ها که به پیدایش یاس از امکان هرگونه فعالیت قانونی و مسالمت آمیز برای ایران منجر شد، به شکل‌گیری جریان های مسلح در ایران و خشونت متقابل رژیم جبار و گروه‌های زیر زمینی مبارز اشاره کرد و به نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی و نتایج درخشان آن پرداخت.
رئیس بنیاد باران افزود:«هم پای مبارزات ملت ایران در داخل علیه استبداد و استعمار ،فرزندان ملت در خارج هم فعال بودند؛ ابتداء همه گرایش‌ها تحت عنوان "کنفدراسیون" فعالیت می‌کردند ولی دیری نپائید که جوانان مسلمان احساس کردند که می‌بایست با عنوان مخصوص خود و با حفظ هویت دینی و تقویت آن به فعالیت و مبارزه بپردازند.»
وی تصریح کرد:« همین امر سبب تاسیس انجمن های اسلامی در اروپا و بعد سامان محوری آن " اتحادیه "شد که به حق نقش شهید بزرگوار آیت الله بهشتی در ایجاد و تقویت آن نقشی ممتازی بود و پس از آن تشکل انجمن های اسلامی دانشجویان در آمریكا و کانادا نیز فعال شد.»
خاتمی با بیان اینکه «اتحادیه و انجمن‌ها با سه هدف بزرگ کار خود را آغاز کردند و بحمدالله توفیقات بزرگی نیز داشتند»، گفت:« هدف اول بالابردن آگاهی‌های دینیة سیاسی و اجتماعی خود، هدف دوم بهره‌گیری از فضای بازتری که در آن به سر می‌بردند برای تقویت مقاومت و مبارزه ملت ایران در داخل کشور و انتقال مسائل و نظرات آنان به صحنه افکار عمومی و در یک کلام روشن نگاه‌داشتن چراغ مبارزات ضد استبدادی و ضداستعماری ملت و هدف سوم معرفی و تقویت نهضت آزادی‌خواه اسلامی در ایران بود.»
رئیس‌جمهور سابق کشورمان افزود:« خوشبختانه انقلاب اسلامی و طرح انگاره‌های آن به تداوم و تقویت این جریان در خارج کشور کمک کرد و دانشجویان هویت خود را در ارتباط و اتصال با نهضت و انقلاب اسلامی تعریف کردند و در برهه‌ای حساس توانستند نقش در خور توجهی در جهت خدمت به انقلاب و کشور و ملت شریف ایران ایفاء کنند.»
وی ادامه داد:« در اینجا خوب است با توجه به آنچه گذشته به پرسشی مهم پاسخ گوئیم.ما و شما چه می خواستیم و تلقی ما از انقلاب و اسلام و مطالبات مردم چه بود؟ در انقلاب اسلامی و رهبری امام چه خصوصیتی بود که آنرا از حرکت‌ها و جنبش‌های فکری – مبارزاتی اسلامی آن روزگار در بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی که نوعا گرایش به ظاهر گرائی و جمود از یکسو و خشونت و منطق گریزی از سوی دیگر داشتند ممتاز می‌کرد؟»
خاتمی در پاسخ گفت:« پاسخ روشن است، دین در انقلاب اسلامی طرفدار آزادی بود و مردم را حاکم بر سرنوشت خود می‌خواست.فراخوان به وضعیتی داشت که در آن رابطه خدایگان و برده میان حاکمان و مردم به رابطه ناشی از ارباب بودن مردم و خدمتگزار و مسئول بودن حکومت تبدیل شود.»
رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:« در این بینش، حکومت، برآمده از رای و رضایت مردم بود و عدالت را بسیار و وسیع‌تر از عدالت اقتصادی آن هم پیروی سطحی از مدل‌های ناقص مارکسیستی می‌دید.»
وی تاکید کرد:« ما بعد از انقلاب همواره از زبان امام (ره)اهمیت مردم و رای آزاد آنان را شنیدیم.اصرار به تدوین قانون اساسی و بعد همه‌پرسی آن و شکل‌گیری نهادهای مردم بنیاد و تاکید بر اینکه "میزان رای ملت"است و نیز استقرار نظامی که همه ارکان آن حتی رهبری به طور مستقیم یا غیر مستقیم برآمده از رای و رضایت مردم و مسئول در برابر آنان باشند، شاهد این مدعی است.»
رئیس جمهور سابق کشورمان ادامه داد:« حاصل انقلاب هم جمهوری اسلامی بود؛"جمهوری" به همان معنی که در همه جای عالم تعریف شده است که در آن محور و مدار باید مردم باشد به اضافه اینکه در آن معیارهای دینی و ارزش‌های اسلامی بخصوص اخلاق و عدالت و کرامت آدمیان رعایت شود.»
خاتمی تصریح کرد:« چون فعلیت حکومت در نظام ما ناشی از اراده و رای مردم بود، طبعا لازمه‌اش وجود آزادی است گرچه نفس آزادی هم در جای خود یک ارزش والای انسانی و الهی است.»
رئیس بنیاد باران با بیان اینکه «در حکومت‌های خودکامه انتقاد یعنی براندازی»، گفت:« این در حالی است که ما در انقلابمان خواستارحکومت و نظامی بودیم که آزادی بیان و انتقاد، نه تنها حق ،بلکه وظیفه مردم (امر به معروف و نهی از منکر) باشد و از زبان رهبر فقید انقلاب این فراز بلند را شنیدیم که حاکمان نبایند بپندارند که کسی را حق انتقاد نیست؛انتقاد بلکه تخطئه موهبتی است الهی.»
وی تاکید کرد:« البته آنچه ما می خواستیم علاوه بر تامین آزادی و کرامت انسان و تضمین حق حاکمیت او بر سرنوشت که همگی از پایه های مردم سالاری است این بود که نظام ما دچار کاستی و سستی نظام‌های دموکراتیک هم نباشد یعنی جدا خواستار حاکمیت ارزش‌های والای الهی و معنوی و نیز عدالت و اخلاق در جامعه بخصوص نسبت حاکمان با مردم بودیم؛ یعنی ما بیش از آنچه در دنیای آزاد امروز هست یا ادعا می‌شود هست، می‌خواستیم ومی خواهیم.»
سید محمد خاتمی سپس اظهار داشت:« امروز بی‌ابهام و با فریاد بلند اعلام می‌کنیم، از اینکه انقلاب کرده‌ایم پشیمان نیستیم؛ از اینکه به جمهوری اسلامی رای داده‌ایم اظهار ندامت نمی‌کنیم، به طرفداری خودمان از انقلاب و جمهوری اسلامی افتخار می‌کنیم، اما می‌گوئیم نباید جمهوری اسلامی ولو به نام اسلام از مسیرخود منحرف شود.»
وی تصریح کرد:« می‌گوئیم در جمهوری اسلامی باید زمینه مشارکت و حضور در عرصه سرنوشت برای همه فراهم باشد و لازمه آن باز بودن فضا و آزاد بودن احزاب و تشکل‌ها و فعالیت‌هاست و اینکه انتقاد نه تنها ممنوع نباشد بلکه ارزش به حساب آید.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« اگر در کشوری انتقاد و بیان آزاد بود بسیاری از مشکلاتی که در اثر سوء مدیریت و حتی توطئه پیدا و پنهان پیش می‌آید از میان برداشته خواهد شد و فسادی که شعار مبارزه با آن را می شنویم ولی عملا در حال گسترش است کاهش خواهد یافت.»
وی افزود:« ما می‌گوئیم بی اخلاقی و بد اخلاقی آفت بزرگ یک حکومت است و می‌گوئیم ظلم به هر صورت و توسط هر کسی مردود و محکوم است و حال شگفت انگیز است که دلسوزانی که چنین می‌گویند و می‌خواهند به انواع اتهامات متهم و فتنه‌گر معرفی شوند.»
رئیس بنیاد باران یادآور شد:« فتنه‌گرواقعی افراد یا جریان‌هایی هستند که بی محابا دروغ می‌گویند و آن را به پای نظام می‌گذارند و می‌کوشند تا عرصه را بر هرکس و هر جریان که نمی‌پسندند تنگ کنند و آزادی‌های قانونی را محو و قانون را بی‌اعتبار کنند و چهره دین و نظام را ناپسند و زشت جلوه دهند و حاصل اینها کاهش رضایت مردم و سستی اعتماد جامعه به حکومت و آسان‌تركردن کار دشمنانی است که می‌خواهند ضربه اساسی به نظام و کشور وارد کنند.»
سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:« باری ما و شما و همه انسان‌های بیدار انقلاب از آنچه کرده‌ایم پشیمان و ناخشنود نیستیم و از خواست‌های اساسی ملت و ارزش‌هائی که از انقلاب و امام آموخته‌ایم دست بر نمی‌داریم و لحظه‌ای از مردم و کرامت و آزادی آنان و پاسداری از حرمت و اعتبار ایران عزیز و ایرانی سرفراز در جهان غافل نمی‌مانیم.»
در این دیداردو جلد تاریخ فعالیت اتحادیه به سید محمد خاتمی اهداء شد و گزارشی از نحوه تدوین این اثر که هنوز جملاتی از آن نیز در دست تالیف است ارائه شد.
همچنین در این دیدار دبیر اسبق اتحادیه و بعضی از اعضاء دیگر پیرامون وضع گذشته و حال اتحادیه و نیز موضوعات روز مطالبی را بیان داشتند و دیدگاه‌های خود درباره آزادی و موانع پیشرفت کشور و لزوم تجدید نظر در سیاست‌ها و رفتارها برای بهره گیری از قوانین و تدبیر همه نیروها با دیدگاه‌های مختلف و خدمت به ایران و انقلاب اسلامی در این برهه حساس و خاص بیان کردند.

آغاز به کار کمپین حمایت از علی کریمی

آغاز به کار کمپین حمایت از علی کریمی این کمپین در حمایت از علی کریمی فوتبالیست ارزنده کشورمان راه اندازی شده است و به مدت ۱۰ روز ادامه خواهد داشت. در صورت لزوم زمان کمپین تمدید خواهد شد. اعضای کمپین با انتشار این متن در وبلاگ ها و سایت های خود حمایتشان را از این ورزشکار محبوب ایران نشان خواهند داد. اعضای کمپین ضمن احترام به عقاید فرهنگی و مذهبی ایرانیان بر این باورند برخورد اخیر با علی کریمی بیشتر یک برخورد سیاسی بوده است و عملکرد برخی مسوولان کشور و نیز رسانه های وابسته به حکومت در ایران مصداق بارز نقض حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید است. اعضا ضمن اعتراض شدید به اخراج علی کریمی از تیم فوتبال استیل آذین خواهان برداشته شدن تمام محدودیت های موجود برای این بازیکن ارزند فوتبال ایران و نیز عذرخواهی رسمی و رسانه ای مسوولان باشگاه استیل آذین؛ مسوولان تیم ملی ایران؛ سازمان تربیت بدنی و سازمان صدا و سیما از وی هستند.
همچنین اعضای کمپین خواستار پاکسازی عرصه های ورزشی از تمام برخوردهای سیاسی حکومت ایران هستند و اعتقاد دارند ورزش باید عامل ترویج صلح و آرامش و امنیت در جوامع بشری باشد. بدین جهت برنامهای آتی کمپین حمایت از علی کریمی عبارت است از:
۱- انتشار گسترده این کمپین و امضای مجازی آن در سایت ها و شبکه های اجتماعی
۲
- دعوت از پیشکسوتان و ورزشکاران سراسر جهان برای حضور و پیوستن به این کمپین
۳- سردادن شعارهای حمایتی از علی کریمی در تمامی بازیهای هفته پنجم و ششم لیگ برتر ایران ( ۲۶ و ۳۱ مرداد)
۴- تحریم تمامی کالا های تبلیغ شده و اسپانسرها در آگهی های تلویزیونی قبل، بعد و زمان پخش مسابقات فوتبال به دلیل سواستفاده و عملکرد یک جانبه این رسانه به ویژه در پخش اخبار این رویداد
۵- پوشیدن پیراهن تیم ملی با شماره و نام علی کریمی در هفته های پنجم و ششم توسط تماشاگران
همچنین اعضای این کمپین حق شکایت رسمی از فدراسیون فوتبال ایران و باشگاه استیل آذین به فیفا را برای خود محفوظ می دانند.

جرس خبر داد :ارسال نامه 183 نماينده براي احمدی نژاد در اعتراض به سخنان اخیر رحیم مشایی

جرس: يك عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس با اشاره به نامه 183 امضايي نمايندگان مجلس به احمدی نژاد در اعتراض به سخنان اخير رحيم مشايي گفت: اين نامه امروز به رييس‌جمهور ارسال مي‌شود.

به گزارش ایسنا، ولي اسماعيلي،‌ با بيان اين‌كه قرار شده اين نامه در مجلس قرائت نشود، گفت: ما قصد داريم اين نامه را به رييس‌جمهور ارسال كنيم تا عكس‌العمل ايشان را ببينيم و اگر هم لازم باشد قرار ملاقات حضور با ايشان ترتيب دهيم.

وي با اشاره به محورهاي اين نامه عنوان كرد: بحث تذاكرات شفاهي و كتبي كه پيش از اين با آقای احمدی نژاد در خصوص آقاي مشايي داده‌ايم و توجه نكردن آقاي مشايي به اين تذكرات از جمله محورهاي اين نامه است.

اسماعيلي با اشاره به ديداري كه چندي پيش اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس با اسفنديار رحيم مشايي داشتند، گفت: جمع‌بندي كلي ما اين است كه آقاي مشايي به حرف‌هايي كه در جلسات به جمع‌بندي مي‌رسيم پايبند نيست و بيشتر حرف‌هاي خود را مي‌زند.

اين عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس گفت: نظر اعضاي فراكسيون اين است كه به نفع نظام است كه آقاي مشايي تنها به شرح وظايف خود بپردازد و ما هشدار مي‌دهيم كه اگر به همين منوال پيش رود نگراني‌ها در سطح جامعه افزايش خواهد يافت.

اسماعيلي گفت: تصور ما اين است با توجه به اين‌كه دوستان خود آقاي رييس‌جمهور در مجلس و نمايندگان مردم اين نامه را امضا كرده‌اند قطعا تاثيرش بيشتر از تذاكرات قبلي خواهد بود و ما اميدواريم آقاي احمدي‌نژاد در اين زمينه به يك جمع‌بندي مشخصي برسد.


اسفندیار رحیم مشایی مسئول دفتر احمدی نژاد، اخیرا سخنانی مبنی بر لزوم ترویج "مکتب ایرانی" به جای "مکتب اسلام" گفته بود که با حمایت احمدی نژاد از یک سو و موضع گیری های فراوانی از سوی دیگر رو به رو شد.

.

اقدام جدید کودتای فرهنگی، فیلتر سایت لغتنامه دهخدا!

سایت لغتنامه دهخدا فیلتر شد. هنوز هیچ اظهار نظری درباره دلیل فیلترینگ این سایت از سوی مسئولین ابراز نشده است.

سایت لغتنامه دهخدا، این دایره المعارف عظیم را به صورت آنلاین در اختیار کاربران اینترنت قرار می‌دهد و در رتبه 389 سایت‌های پربازدید ایرانی قرار دارد.

آدرس سایت : http://www.loghatnaameh.com/

كريمي در مصاحبه با گل :به مردم واقعیت اخراج مرا بگویند

چرا در اين مدت هيچ خبري از روزه‌خواري من نبوده است اما تا عليه مديريت تيم مصاحبه كردم روزه‌خوار شدم

2010/8/15 18:49:00

karimi perspolis stilazin

سايت گل ـ‌ باشگاه استيل آذين بيانيه‌اي را پس از اخراج علي كريمي به يكي از خبرگزاري‌ها داد و علت اخراج علي كريمي را روزه‌خواري در تمرين عنوان كردند. اين بيانيه يك روز بعد از آن منتشر شد كه يك سايت، خبري را درباره روزه‌خواري و اهانت او به مسئولان سازمان ليگ منتشر كرد.
علي كريمي در مورد ادعاي مسئولان باشگاه استيل آذين كه او را روزه‌خوار خطاب كردند به سايت گل مي‌گويد:«من بچه مسلمان هستم و به اعتقادات ديني‌‌ام هم پايبند هستم من سال‌هاست كه فوتبال بازي مي‌كنم و چرا در اين مدت هيچ خبري از روزه‌خواري من نبوده است اما تا عليه مديريت تيم مصاحبه كردم روزه‌خوار شدم.»
كريمي ادامه مي‌دهد:«خوب است كه اين دوستان علت واقعي اخراج من را اعلام كنند چون اگر واقعا آنها نگران مسائل ديني بودند نبايد اجازه مي‌دادند من در بازي با استقلال بازي كنم.»
كريمي ادامه داد:« در مورد توهين به عليپور و عزيزمحمدي كه اين حرف به من نسبت داده شده و حقيقت ندارد.» كريمي همچين درباره آينده‌اش در استيل آذين گفت:«تا روشن شدن كل موضوع حرف خاصي ندارم. اما همه چيز به زودي روشن مي شود.»

گفتگوی روزانه محسن سازگارا یکشنبه 24 امرداد 2569

یکشنبه ۲۴ امرداد ۱۳۸۹ و ۱۵ آگوست ۲۰۱۰

امروز راجع به ۵ موضوع صحبت می‌کنیم:

موضوع اول اینکه گزارش‌های‌ رسیده حاکی‌ از این است که روز گذشته در هنگام افطار از بسیاری از نقاط تهران و شهرستانها صدای ربنا ی استاد شجریان از خانه ها، مغازه ها، تاکسیها و بسیاری از کوچه‌ها و پس کوچه‌ها به گوش رسیده است. باز هم باید تکرار کنم، بخصوص در پاسخ دوستی‌ که پرسیده بودند آیا با این کار حکومت سرنگون می شود؟ پاسخ من این است که طبیعی‌ است که با یک آکسیون اعتراضی مثل پخش نوار ربنای استاد شجریان حکوت سرنگون نمی‌شود، اما این آکسیون که اعتراض ما را نشان می دهد و باعث تقویت همبستگی و مقاومت ملی‌ است و کودتاچیان را وادار می‌کند که کوچه به کوچه، مغازه به مغازه و ماشین به ماشین به دنبال این بیفتند که صدای ربنا را خاموش کنند، آنها را فرسوده کرده و داخل شان شکاف ایجاد می‌کند. یکی‌ از آکسیون هایی است که همراه با کارهای دیگر در یک زنجیره از کارهایی که انجام می شود، می تواند این عمل باشد و کارهای ما باید در راستای چهار هدفی باشد که دنبال می‌کنیم، یعنی‌ مشروعیت زدایی از حکومت، ایجاد شکاف و فرسایش در حکومت، تقویت همبستگی‌ و مقاومت ملی‌ و فلج سازی حکومت که همهٔ این فعالیت‌ها حلقه‌ای است از زنجیره ای از کارهایی که انجام می دهیم و مجموع این کارهاست که ما را به نقطه یی می رساند که توازن قوا به نفع ملت و به زیان حکومت، تغییر می‌کند و از آنجا به بعد می شود برنامه ریزی کرد که وقتی‌ حکومت از اداره ی امور ناتوان شد و در مقابلش مردم توانستند اعتراضات خود را گسترده کنند و حکومت را فلج کنند، آنوقت به آنجا می‌رسد که حکومت بایستی پایین بیاید، بنابرین این آکسیون اعتراضی که بسیار بجا و به حق است، ضمن اینکه تقدیری از استاد شجریان است که پا به پای جنبش حرکت کردند و مورد احترام و اعتماد مردم هستند، می تواند در کنارمجموعه کارهای دیگر بسیار موثر باشد.

نکته دوم اینکه آقای مهندس کیوان صمیمی‌ بهبهانی‌ کماکان در اعتصاب غذا به سر می برند و حالشان خوب نیست. ضمن اینکه از کسان دیگری هم که اعتصاب غذای خود را روز دوشنبه‌ی گذشته شکستند، خبری در دست نیست و خانوادهای این عزیزان موفق نشده اند تا به حال با آن ها ملاقاتی داشته باشند. همچنین آقای تاجزاده هم اعلام کرده اند که به زندان برمی‌ گردند ولی‌ شکایتش را پس نمی گیرد، همان کاری که آقای مهندس صفایی فراهانی هم آن را انجام داد.

نکته سوم اینکه آقای احمد توکلی، وکیل مجلس که گفته بود آگاهی‌ احمدی نژاد استبداد رای‌ دارد، روز گذشته با ۱۹ تیتر خبری ایرنا( خبرگزاری دولت) مواجه شد که این روز‌ها توسط آقای مشایی و ریاست جمهوری کنترل می شود. همینطور آقای سعیدی، نماینده‌ی رهبری در سپاه، هم در صحبتهایش در روز گذشته مطرح کرد که بهتر است آقای احمدی‌نژاد خودش مساله را حل کند و آقای مشایی را برکنار کند و اسباب دلسردی را ایجاد نکند. همینطور آقای مکارم شیرازی در صحبتی‌ مطرح کرد که اگر آقای احمدی نژاد، آقای مشایی را برنمیدارد حداقل ساکتش کند. در همین راستا نیز آقای مقتدایی هم گفت که باید با آقای مشایی برخورد قضایی شود. به هر حال همانطور هم که قبلا گفته شد این رشته سر دراز دارد و به نظر می‌رسد فشارهای بخشی از اصولگرایان بر دولت احمدی نژاد برای عزل رحیم مشایی و کندن اواز کابینه ی آقای احمدی نژاد روز به روز شدت می‌گیرد.

نکته چهارم اینکه صحبت‌های جدیدی از آقای احمدی‌نژاد منتشر شده است که سال گذشته و قبل از انتخابات ایشان صحبت کرده و در آن صحبتها مطرح کرده است که تغییر قانون اساسی‌ می تواند انجام شود و ظاهرا به دنبال مدل هوگو چاوز و برای ریاست جمهوری مادام العمری است.

نکته آخر اینکه آقای یدالله جوانی، رئیس دفتر سیاسی سپاه، گفته که امیدوار است شکایتی که این هفت تن برعلیه آقای مشفق دارند، در دادگاه مطرح شود تا مشخص شود که حرفهای آقای مشفق درست بوده و نشان داده شود که چه توطئه‌هایی‌ از جناح مخالف انجام شده است. باید گفت که آقای جوانی که هدفش از بیان این حرفها به نوعی فرار به جلو و جو سازی بوده است و به قول خودشان به دنبال این است که جنگ روانی‌ ایجاد کند تا بگوید که شکایت این هفت نفر را بی‌ وجه میداند و از طرح این شکایت هم خیلی‌ استقبال می کندند و حرف گفتنی زیاد دارند و با‌ این صحبتها تلویحا حرفها‌ی آقای مشفق را تایید کرده است.

اندکی‌ صبر سحر نزدیک است

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی‌

گفتگوی روزانه محسن سازگارا سه شنبه 26 امرداد 2569

سه شنبه 26 اَمرداد 89 17 آگوست 2010 میلادی

امروز درباره شش موضوع صحبت می کنیم

موضوع اول این که اخبار رسیده نشان می دهد آقای خامنه ای شخصا دستور عدم پخش صدای استاد شجریان را صادر کرده بوده و با گسترش مقاومت و مخالفت مردم واکنش هایی از طرف نمایندگان هم صورت گرفته و بحث هایی از داخل نظام در آمده است.

نکته دوم این که از حال بچه های اعتصاب کننده بی خبر هستیم به خانواده ها اجازه ملاقات نداده اند رییس زندان شاخ و شانه کشیده و احتمال انتقال مجید توکلی به زندان رجایی شهر هست و مهندس کیوان صمیمی بهبهانی همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد. به هر صورت توجه به حال زندانیان در دستور کار ما قرار می گیرد.

نکته سوم این که بیانیه با امضا 17 تن از نویسندگان و روشنفکران و برندگان جوایز نوبل ادبیات و صلح منتشر شده که در آن علیه حکم سنگسار خانم سکینه آشتیانی مطلب نوشته اند و شخصیت های مانند میلان کوندرا، ژولیت بینوش و مرجان ساتراپی در بین این 17 نفر دیده می شود.

نکته بعدی این که آقای محسن رضایی که برای مراسم مناجات آقای منصور ارضی مداح معروف پشتیبان کودتا رفته بوده با مخالفت برخی از حمایت کنندگان کودتاچی ها- لباس شخصی ها- مواجه می شود به ماشین اش حمله می شود و ظاهرا این لباس شخصی ها دیگر پاچه دوست و دشمن را نمی شناسند و همه را می گیرند.

نکته پنجم این که روزنامه فایننشال تایمز لندن نوشته ترکیه هواپیماهای بی سرنشنی را برای حمله به اعضای پ ک ک از آمریکا خریده و در صحبتی که نخست وزیر ترکیه با رییس جمهور آمریکا داشته شرط تغییر رویه ترکیه را در برابر ایران برای در اختیار گرفتن این هواپیما ها شنیده است و رییس جمهور آمریکا گفته که نمایندگان مجلس آمریکا، ترکیه را دیگر متحد آمریکا نمی دانند. به هر صورت کاخ سفید این گزارش را تکذیب کرده اما روزنامه فایننشال تایمز خبر خودش را از قول منابعی که نخواسته نامشان فاش شود نقل کرده است.

همین طور بانک بارکلیز انگستان به خاطر رابطه با ایران 298 میلیون دلاری جریمه شده که البته پذیرفته این جریمه را بدهد و با ایران قطع رابطه کند. همین طور آقای استوارت لوی در صحبتی که کرده اعلام کرده که روش هایی که برای تغییر نام کشتی ها توسط ایران انجام می شود را آمریکا دنبال می کند و از طریق کشورهای دیگر به دنبال افزایش فشار بر کشتیرانی ایران است.

نکته آخر هم خبری است درباره ایران است که رییس سازمان انرژی اتمی اعلام کرده ایران قصد شروع ساخت مرکز جدیدی برای غنی سازی اروانیوم دارد. این خبر که با واکنش ها ی کشورهای مختلف از جمله فرانسه مواجه شده بیشتر به یک بلوف شباهت دارد و با توجه به اختلافی که در نظام بر سر تحریم ها به وجود آمده این خبر بیشتر به یک بلوف سیاسی شباهت دارد.

اندکی صبر سحر نزدیک است

تا فردا شاد پیروز موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی V

گفتگوی روزانه محسن سازگارا چهارشنبه 27 امرداد 2569

سلام،

چهارشنبه 27 امرداد 89، 18 آگوست 2010 میلادی

در مورد 8 موضوع امروز صحبت می کنیم.

موضوع اول نامه ای جمعی از زندانیان سیاسی رجایی شهر خطاب به دادستان، آقای دولت آبادی، منتشر شده با عنوان چرا اظهار ندامت نمی کنیم؟ نامه ای که بسیار بسیار گویا، روشن، کوبنده و یکی از اسناد مهم تاریخی خواهد شد در آینده این کشور برای مورخین آتی. نامه ای که من باید آنرا مقایسه کنم با نامه ای که آدام میچنیک مبارز معروف لهستانی از زندان نوشت که چرا امضاء نمی کنم؟ و در آن نامه میچنیک توضیح داد که به من می گویند که یک کاغذی را امضاء کن از زندان آزاد میشوی، به خوبی میچنیک توضیح داده که چرا امضاء نمی کنم؟ دراین نامه هم زندانیان سیاسی عزیر ما در زندان رجایی شهر به درستی توضیح دادند به آقای دولت آبادی که از چه چیز باید ندامت بکنند. وقتی دایماً به آنها می گویند که بیایید و یک توبه نامه بنویسید و از زندان بروید بیرون، تمام جنایتهای آقای دولت آبادی و هم دستانش، اربابانش مثل آقای خامنه ای و زیردستانش را لیست کردند این مبارزین ما و در انتها هم از موضعی بسیار قدرتمند و قوی نصیحتش کردند و با او در واقع کاملاً از بالا برخورد کردند و نشان دادند که روحیه محکم و استواری دارند و مقاومتشان در واقع شکنجه گران را به زانو در می آورد. به هر صورت خواندن این نامه را به همه شما توصیه می کنم چرا که در آینده یکی از اسناد مهم تاریخ معاصر ایران خواهد شد.

نکته دوم اینکه فیلم 35 ثانیه ای بی سرو ته توسط امنیتی ها علیه آقای تاج زاده روی سایتها قرار گرفته که معلوم نیست این فیلم در چه زمانی بوده، قبلش چی بوده، بعدش چی بوده؟ ولی ظاهراً توسط یک دوربین مخفی از آقای تاج زاده گرفته شده که دارد می گوید که تقلبی آنقدر نمی شود کرد و درانتخابات ممکن است تقلبی نشده باشد، اما به هیچ وجه معلوم نیست که قبلش آقای تاج زاده چی می گفته؟ بعدش چی می گفته؟ و معلوم نیست که چرا وقتی آقای تاج زاده رفته زندان و نمی تواند توضیح بدهد این فیلم را دارند پخش می کنند. کاملاً معلوم است که به دلیل اظهارات شجاعانه آقای تاج زاده و شکایتی که طرح کردند و همینطور مطالبی که در این روزها آقای تاج زاده محکم و استوار مطرح کرده فکر کردند که به این وسیله بلکه بتوانند او را خراب بکنند و بتوانند شک و شبهه و جو سازی بکنند.

نکته سوم اینکه آقای کروبی در صحبتی که برای جمعی از جوانان داشته مطالب مختلفی را مطرح کرده از جمله اینکه تاکید کرده ایشان بر تکثر در درون جنبش، همراهی همه جناحها و اینکه هر کس با هر گرایش، با هرعقیده و با هر جناح و گروهی در جنبش حضور دارد و همگی بر اصل آزادی وانتخابات آزاد مشترک هستند و همسو دارند حرکت می کنند و اتحاد خوبی را در جنبش به نمایش گذاشتند.

نکته چهارم اینکه آقای عیسی سحر خیز از زندانیان سیاسی، روزنامه نگار شجاع ایرانی به همراه پسرشان و توسط چند وکیل در یک دادگاه در ایالت مریلند آمریکا علیه کمپانی زیمنس-نوکیا طرح شکایت کرده به دلیل فروش تجهیزاتی به ایران که منجر به دستگیری، شنود و نقض حقوق بشر در ایران می شود و شرکت زیمنس- نوکیا هم اعلام کرده که شکایت را دارد بررسی می کند. به هر صورت کار خوبی است که کمپانی های بین المللی را به این ترتیب وادار می کند به اینکه که اگر بخواهند با سرکوبگران در ایران یا هر جای دنیا همکاری کنند لااقل دوبار فکر کنند و بدانند که بعداً ممکن افراد شجاع و مبارزی علیه آنها طرح شکایت بکنند و مشکلی برایشان پیش بیاید و به خصوص نام تبلیغاتی آنها صدمه بخورد.

نکته پنجم اینکه آقای خامنه ای ظاهراً دستور داده که نماز عید فطر را به دانشگاه تهران منتقل بکنند به جای مصلا. دانشگاه تهران که حداکثربا چهار پنج هزار نفر پر می شود و کاملاً نشان می دهد که نگرانند و می دانند که جمعیتی را نمی توانند برای نماز عید فطر جمع بکنند.

نکته ششم اینکه آقای احمدی نژاد در مصاحبه ای که در پرس تی وی، بخش انگلیسی صدا و سیما، با آقای جورج گالاوی کرده مطالب معمولی را که بارها و بارها تکرار کرده مطرح کرده. اما نکته جالب این آقای جوج گالاوی است که زمانی افشاء شده که از صدام حسین پول گرفته از حزب کارگر در انگلیس اخراج شد و حرفهایی را زده و کارهایی را کرده که حداقل در دنیای غرب هر کس با او حرف بزند خودش در واقع کاملاً یک ضد تبلیغات و یک بد نامی بزرگ است. واقعاً معلوم نیست که آقای احمدی نژاد با چه محاسبه ای و برای تبلیغات برای چه کسانی با چنین چهراه ای مصاحبه کرده.

نکته هفتم اینکه سردار علی شادمانی رئیس اداره عملیات نیروهای مسلح طرح سه مرحله ای را اعلام کرده برای مقابله با آمریکاییها و نیروهایی که اگر بخواهند به ایران حمله بکنند. خلاصه این طرح سه مرحله ای، مرحله اول بستن تنگاه هرمز است، دوم حمله به تمام پایگاه های آمریکا در عراق و افغانستان است و سوم حمله به اسراییل است. من شخصاً نمی دانم که چرا آقای شادمانی این حرفها و این تهدیدات را کرده، بیشتر حالت جنگ روانی دارد ولی بازهم باید این آقایان را نصیحت کرد که با این حرفها ی گنده گنده و اینجور حرفهای توخالی با آتش بازی نکنند و کشور را خدای نکرده درگیر جنگ نکنند که آثار سوء آن به همه ملت خواهد رسید. به هر صورت به نظر می رسد این تبلیغات که از سوی نظامیان ایران، وزیر دفاع هم حرفهایی زده، این روزها افزایش پیدا کرده احتمالاً دو دلیل دارد، یکی فکر می کنند می تواند سیاست بازدارندگی باشد و دنیا را بترساند اما دوم ممکن است این باشد که بر طبق محاسباتشان واقعاً درگیرجنگ بشوند برای اینکه از زیر بار فشارداخلی، مشکلاتی را که اقتصاد ایران دچار شده و بلایی که سرشان آمده و مقابله ای که ملت با آنها دارد اینجوری شاید شانه خالی بکنند. به هر صورت اینجور حرفها بیشتر به نظر می رسد که بردن کشور به لبه پرتگاه است.

اما نکته آخر که دیروز راجع به آن صحبت کردیم، بحثی بود که در درون حکومت به عمل آمده، منابع درون حکومت گزارش دادند که به شدت دو جناح شدند در اطراف آقای خامنه ای و بیت رهبری، یک جناح معتقد است که ادامه تحریمها و شدت گرفتن آنها کشور را فلج می کند لذا هر چه زودتردر داستان اتمی باید کوتاه بیایند ولی مشکلشان دو چیز است یکی اینکه نگرانند که غرب ممکن است اگر هم اتمی را کوتاه بیایند سراغ تروریسم و حقوق بشر در ایران برود و دوم اینکه معتقدند این گروه اندکی که پشت سرشان هست و درو واقع به قول خودشان سازماندهی شده اند اما در واقع واقعیت این است که با پول پشت سر خودشان نگاه داشتند هم پراکنده بشوند، دلسرد بشوند و پخش بشوند و بیش از پیش بی کس و کار بشوند و به این دلیل نگرانی دارند اما علیرغم این دو مشکل بازهم معتقدند که باید تا دیر نشده کوتاه آمد. اما گروه دوم دور آقای خامنه ای معتقدند که کوتاه نباید بیایند، ادامه بدهند، تحریمها را تحمل کنند و به هیچ عنوان در ماجرا کوتاه نیایند. جالب این است که هر دو گروه فعلاً با همدیگر توافق کردند که اعلام بکنند در رسانه ها که همین چیزی که آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی بهش گفتند و اعلام کرد که ایران قصد دارد یک مرکز جدید غنی سازی بسازد که در واقع یک بلوف سیاسی زده باشند شاید سر میز ماکره ای که در شهریور ماه می خواهند بنشینند بتوانند این را امتیازی کنند و در قبال امتیازی بگویند که مثلاً حالا منصرف شدیم. جالب هم هست که در دنیا هیچکس هم این حرف را جدی نگرفت و واکنش جدی هم به آن نشان نداد، اما نکته این خبر این است که خود این آقایان هم می دانند که چگونه در واقع در جبهه پشت سرشان آنها ماندند و گروه اندکی که فقط با پول نگه داشتند.

اندکی صبر سحر نزدیک است.

ا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید.

ه امید پیروزی ایران و ایرانی.

Thursday, August 12, 2010

علي كشتگر: صلاحيت خامنه اي از درون زير سئوال

استبداد نخبه کش و سفله پرور است. حکومت ها هرچه فاسدتر و خودکامگان هرچه تنگ نظر تر و ضعيف النفس تر باشند، اشتهای بيشتری برای جلب و برکشاندن دغلکاران و به حاشيه راندن چهره های سالم و صاحب رای از خود بروز می دهند.
برای خودکامه هيچ چيز ترسناک تر از آن نيست که احساس کند زير دست به خود اجازه ترديد و تامل درآرای وی می دهد. خودکامه به آدم هايی نياز دارد که چنان از گوهر انسانی خود تهی شده باشند که مثل موم، مثل آدمک های خيمه شب بازی در اختيار وی باشند. و صد البته اين جور آدم ها را نمی توان در ميان فرهيختگان، چهره های قائم به ذات و شخصيت های سالم جامعه پيدا کرد. خودکامه شامه ای بسيار قوی برای پيدا کردن اراذل و انسان های از شرافت و وجدان تهی شده دارد.به وزارت رسيدن علی کردان نمونه بارزی از چگونگی جلب و ارتقای اين گونه افراد در سلسله مراتب نظام ولايت فقيه است. اين شخص نه فقط مدرک دکترای دانشگاه آکسفورد را برای خود جعل کرده بلکه مدرک ليسانس وی از دانشگاه آزاد اسلامی نيز به گفته رئيس اين دانشگاه قلابی است.اما با اين همه اصرار دارد که مقامات دانشگاه آکسفورد وی را فريب داده اند!
کردان پيش از آن که به وزارت کشور علی خامنه ای برسد، (نمی گويم احمدی نژاد چرا که او خود يکی از اعضای کابينه خامنه ای است) در دستگاه قضائی نظام روش های مختلف حق کشی و بيعدالتی را آموخته و از اين راه به مقام معاونت صدا و سيما ی جمهوری اسلامی رسيده است. داستان ۵۸۰ ميليارد تومان اختلاس در صداوسيما که مجلس ششم با همه تلاشهای خود اجازه پيدا نکرد در اين زمينه تحقيق و تفحص کند را همه بياد داريم. اما شايد بسياری نمی دانند که در آن زمان همين شخص معاونت مالی و اداری صداو سيما به رياست علی لاريجانی را برعهده داشت. و چرا مجلس ششم نتوانست در اين زمينه تحقيق و تفحص کند؟ برای آن که کردان و علی لاريجانی آن مبالغ هنگفت را برای گروههای فشار و فدائيان رهبر هزينه کرده بودند! من از چند منبع مختلف شنيده ام که آقای کردان پيش از انقلاب بخاطر محکوميت در پرونده ای که به هيچ وجه سياسی نبوده به زندان رفته است. اما او پس از انقلاب با ورود به درون سپاه پاسداران خود را زندانی سياسی رژيم پيشين معرفی کرده است. حتی گفته می شود که قاضی پرونده پيش از انقلاب او در اين باره نامه ای به مقامات رژيم نوشته است.(همه مواردی که در اين مقاله به پيشينه علی کردان و حمايت خامنه ای از او مربوط می شود از منابع موثق و افراد مطلع گرفته ام که در اين جا بجز آقای گنجی نمی توانم از بقيه نام ببرم)
در جريان گرفتن رای اعتماد برای علی کردان، احمدی نژاد به نمايندگان اصول گرای مخالف با وزارت او، گوشزد کرد که رهبر با ايشان موافق است و بدينوسيله علی کردان وزير کشور شد.
پس از ماجرای رسوايی جعلی بودن مدرک کردان و انعکاس آن توسط سايت الف متعلق به احمد توکلی نماينده اصول گرای مجلس، اين سايت به دستور قاضی مرتضوی فيلتر شد. قاضی مرتضوی گماشته کيست؟ از چه کسی دستور می گيرد؟ آيا او می تواند بدون اجازه و يا اشاره خامنه ای با چهره های سرشناس اصول گرا مثل احمد توکلی سرشاخ شود؟
اگر خامنه ای می خواست، در يک چشم بهم زدن کردان خودش استعفاء می کرد و يا احمدی نژاد وی را برکنار می کرد و يا دست کم مجلس اجازه پيدا می کرد با يک نمايش "دموکراتيک" او را استيضاح و کار را تمام کند! اما رهبر برای برگزاری هرچه "بهتر و با شکوه تر" انتخابات رياست جمهوری آينده و پيشبرد ساير مقاصد خود در وزارت کشور به چنين فردی احتياج دارد.
خامنه ای می داند که در ميان طيف اصول گرايان بسياری از شخص او و روشهايی که درامورسياستهای داخلی و خارجی کشور درپيش گرفته ناراضی و نگران آن اند و بيم آن دارند که رهبری نابخردانه او، جمهوری اسلامی را به سراشيب اضمحلال سوق بدهد. و يا آن که نظاميان چنان بر نظام مسلط شوند که روحانيان کاملا به حاشيه رانده شوند. اما بديهی است که اين طيف گسترده ناراضيان نظام تا به امروز فرصت و جرات ابراز انتقاد به شخص رهبر را پيدا نکرده اند و فقط به خود اجازه می دهند از روش های دولت احمدی نژاد و يا زياده روی های قاضی مرتضوی و يا مدرک قلابی وزير کشور انتقاد کنند.ولی هم خامنه ای مقصود آنان را می داند و هم آنان می دانند که اگر پای را بيش از گليم خود دراز کنند به سرنوشت مغضوب شدگان دچار می شوند. از آيت اله منتظری، آيت اله طاهری، آيت اله صانعی، آيت اله اردبيلی، ميرحسين موسوی، موسوی خوئينی ها و عبداله نوری که مهم تر نيستند! مگر آن که بتوانند از ميان نيروهای نظامی و امنيتی متحدانی پيدا کنند و خود نيز همگی در برابر خامنه ای هماهنگ عمل کنند و او را مجبور به عقب نشينی کنند. بنظر می رسد که چنين کوششهايی هم اکنون درمجلس و خارج از آن در جريان است!
در هفته های گذشته که مساله رسوايی مدرک جعلی وزير کشور جديد بالا گرفت و صحبت از ضرورت استيضاح و برکناری کردان در مجلس می شد، ناگهان بحث استيضاح فروکش کرد و يکی از نمايندگان (عباس پور) اعلام داشت که صحبت از استيضاح نيست. همزمان گفته شد که احمد توکلی و چند تن ديگر که در ديدار با رهبر اصرار داشته اند برای حفظ آبروی نظام کردان برکنار شود، با سرزنش او روبه رو می شوند. گويا خامنه ای به آنها می گويد نبايد دولت را تضعيف کنيد.
نه ماه ديگر انتخابات رياست جمهوری ميان نامزدهای متعلق به جناح های رژيم برگزار می شود. رقابت ميان نامزدهای احتمالی از هم اکنون آغاز شده است. اين نامزدها که همگی در گذشته وفاداری خود را به نظام و رهبر اثبات کرده اند، حالا از وی انتظار دارند که درمسابقه انتخاباتی جناح ها نقش داور بی طرف و عادل ايفا کنند.اما از شواهد چنين برمی آيد که خامنه ای تصميم خود را برای آوردن مجدد احمدی نژاد گرفته و علی کردان را نيز برای برگزاری يک انتخابات فرمايشی ديگر مناسب تشخيص داده است. او می بايست برای برگزاری "هرچه باشکوه تر" انتخابات رياست جمهوری دوره دهم، استانها و استانداران و نيروهای انتظامی را آماده کند.
با اين وجود مخالفت ها در طيف اصول گرايان عليه احمدی نژاد و از اين کانال عليه شخص خامنه ای بسيار گسترده است.و معلوم نيست خامنه ای بتواند نقشه خود را عملی کند.
رفسنجانی و بسياری ازنمايندگان خبرگان، مهدوی کنی، ناطق نوری و بسياری از اعضای جامعه روحانيت مبارز، اعضای موتلفه، علی لاريجانی و اکثر نمايندگان طيف اصول گرا در مجلس، قاليباف و طرفداران وی، محسن رضايی و دارودسته او، برخی از اعضای سرشناس جامعه مدرسين، و حتی کسانی هم چون آيت اله مکارم شيرازی که تا مدتی پيش از دولت احمدی نژاد حمايت می کردند، هرکس به نوعی مخالف انتخاب دوباره وی شده است، اما خامنه ای اميدوار است که مخالفان انتخاب مجدد احمدی نژاد که به منافع اقتصادی و سياسی خود در درون نظام حاکم چسبيده و وابسته اند چون گذشته با يک نهيب وی خاموش شوند. اخيرا سردار قاليباف شهردار تهران به ديدار خامنه ای رفته و ضمن ارائه کارنامه خود از رهبر برای نامزدی پست رياست جمهوری اذن خواسته است. اما خامنه ای به او می گويد بهتر است شما هم چنان مدتی در شهرداری خدمت کنيد. گويا همين حرف را نيز به لاريجانی زده و از او خواسته است مدتی در پست رياست مجلس بماند و وارد ميدان رقابت انتخاباتی سال آينده نشود.
به گمانم نقشه خامنه ای برای انتخابات سال آينده از هم اکنون روشن است. او می خواهد:
۱- حتی الامکان تعداد بيشتری از مردم را به سوی صندوق های رای بکشاند.۲-شمارآرای به صندوق ريخته شده از هرزمان بيشتر اعلام شود.
۳- و در نهايت احمدی نژاد برای يک دوره چهار ساله ديگر برنده انتخابات اعلام شود. و برای همه اين کارها علی کردان که قبلا در صداوسيما امتحان خود را پس داده و با احمدی نژاد نيز هماهنگی کامل دارد و در تقلب و کژکاری تردستی خود را نشان داده، مناسب ترين فرد تشخيص داده شده است.
سنگر وزارت کشور برای پيشبرد "منويات آقا" اهميت استراتژيک دارد. وزارت کشور برای انتخابات سال آينده بايد بتواند در برابر همه پديده های غافلگيرکننده ای که نقشه خامنه ای را برای برگزاری انتخاباتی کاملا موفق به روايت او نقش برآب کند، پيشاپيش آماده شود. و برای پياده کردن اين نقشه وزير کشور بايد کاملا هماهنگ با رهبری و دستگاههای اطلاعاتی و نظامی تحت نظارت رهبر باشد. خامنه ای از هيچ يک از چند انتخابات گذشته حتی از انتخابات دوره پيشين رياست جمهوری و مجلس هشتم بطور کامل راضی نيست.مثلا او توقع داشته که در انتخابات مجلس هشتم تعداد آرا بسيار بيش از آن باشد که وزارت کشور پورمحمدی اعلام کرد!
او اين بار می خواهد وزارت کشور را چنان پيشاپيش آماده و مجهز کند که بتواند با همه موارد زير مقابله کند:
۱ - اگر بخشی از مردم و يا دانشجويان در مخالفت با فرمايشی بودن انتخابات دست به اعتراض زدند سريعا و با کم ترين هزينه سرکوب شوند.
۲- اگر مردم تصميم گرفتند برای حذف نامزد اصلی مورد نظر خامنه ای مثل انتخابات دوم خرداد، سيل آسا به سوی صندوق ها روان شوند و کسی را از ميان اصلاح طلبان به وی تحميل کنند، وزارت کشور به طرق مختلف از جمله تعويض صندوق ها و دست کاری در آرای مردم نتيجه انتخابات را به ميل رهبر تغيير دهد.
۳- اگر احساس شد که رويگردانی از انتخابات در ميان مردم شدت گرفته و تعداد کمی در انتخابات شرکت می کنند، بايد وزارت کشورهموارکننده راه برای رای دادن چند باره لباس شخصی ها و بسيجيان و کند کردن روند رای گيری در حوزه ها به گونه ای که حداقل در بخشی از حوزه ها صف های مصنوعی برای تبليغات رژيم و گول زدن رسانه های خارجی ايجاد شوند، باشد. و اين کارها نه فقط از امثال عبداله نوری و تاج زاده که از عهده حجت الااسلام موسوی لاری و حتی بشارتی که در انتخابات دوم خرداد وزيرکشور رفسنجانی بود و نيز پورمحمدی که به اشاره خامنه ای معزول شد،برنمی آمد. پس می بينيم که "رهبر معظم" در پی سالها تجربه گرانبها و شکست در انتخابات دوم خرداد ۷۶به اهميت استراتژيک وزارت کشور برای برگزاری با شکوه انتخابات نمايشی، کنترل رای دهندگان و کنترل صندوق ها پی برده و به حق برای تصدی اين وزارتخانه يک مهره شايسته پيدا کرده است.
. برای خامنه ای دادستان خوب قاضی مرتضوی وزير اطلاعات خوب محسن اژه ای ، وزير کشور خوب علی کردان و بهترين رئيس جمهور احمدی نژاد است.نخبگان شرافتمند و در بند وجدان، آنان که منافع عمومی مردم و مصالح کشور را بر مطامع و جاه طلبی های شخصی فراتر می بينند نمی توانند مورد اعتماد او قرار بگيرند، چرا که او خوب می داند که چنين افرادی درعمق ضميرشان قبل از هر چيز با خود او درنبردند.اگر در يکی از کشورهای دمکراتيک جهان معلوم شود يک مقام حکومتی مدرک جعلی ارائه کرده، نه فقط جای فرد جاعل در زندان است، بلکه افراد و دستگاههايی هم که با چنين فردی مربوط بوده اند در حد سهل انگاری های خود زير سئوال می روند. چنان که چنين حادثه ای اگر برای يک وزير رخ دهد، نه تنها جای آن وزير در زندان خواهد بود، بلکه موجب سقوط کابينه و يا حزب در قدرت می شود.
حتی در نظام های استبدادی کسی که مدرک تحصيلی جعل کرده باشد علی القاعده نمی تواند به وزارت برسد چرا که آن گونه نظام ها نيز اولا به اندازه کافی عناصر لايق و تحصيل کرده وفادار به خود در اختيار دارند، ثانيا آن که سران نظام به غلط و يا درست آن قدر برای خود وملت خود آبرو و اعتبار در انظار داخلی و خارجی قائل هستند که چنين کسانی را در پست وزارت کشور نگمارند.اما در ايران، حاکمان به اين نتيجه رسيده اند که هر کاری با اين ملت بکنند بازهم بر سرکارند و کسی قدرت بلامنازعشان را به مخاطره نمی اندازد. مخالفان و روشنفکران را دسته دسته درو کردند از مردم اعتراضی گسترده برنخاست. زشت ترين تقلب های انتخاباتی را مرتکب شدند از مردم صدای اعتراضی که نگرانشان کند برنيامد! حق کشی و فساد و تبعيض را به اوج رساندند بازهم خون اين ملت به جوش نيامد. پس خامنه ای حق دارد خود را شبان و ملت را گوسفند به حساب آورد. و بر اين اساس يک دزد مدرک، با وجود اين همه رسوايی می تواند در بارگاه "عدل" علی خامنه ای وزير کشور باشد! از نظر خامنه ای مردم (رمه ها) نه قدرت تعقل و تشخيص دارند، و نه توان حرکت و اعتراض هماهنگ. پس چرا او به آنچه صلاح خود و حکومت خود می داند عمل نکند؟
خلاصه آن که ما در ايران نه جمهوری داريم و نه رياست جمهوری، احمدی نژاد قدرت خود را از هماهنگی و همدستی با رهبر و ايادی او می گيرد در غير اين صورت قدرت وی از قاضی سعيد مرتضوی و يا يک فرمانده نيروی انتظامی هم کمتر می بود.
علی کردان را خامنه ای به مقام وزارت کشور رسانده و تا کنون نيز خامنه ای از او حمايت کرده است. هم اکنون برای برکناری وی از درون رژيم فشار سنگينی عليه احمدی نژاد و از کانال وی عليه علی خامنه ای در جريان است. آيا خامنه ای در برابر اين فشار عقب خواهد نشست؟ اگر چنين شود حرکت بعدی اصول گرايان ناراضی، عليه شخص احمدی نژاد خواهد بود. اگر خامنه ای نتواند احمدی نژاد را برای چهار سال ديگر در پست کنونی نگهدارد.متحمل شکست سنگينی از درون نظام شده است که پيامدهای ديگری برای وی به دنبال خواهد داشت!
خامنه ای بيش از هر زمان از درون نظام احساس خطر می کند! او، در دوره رياست جمهوری خاتمی احساس می کرد که همه اقتدارگرايان را در پشت سر خود بسيج کرده است حالا اما او نه از جانب اصلاح طلبان بلکه از درون جريان اصلی قدرت يعنی اقتدارگرايان موقعيت خود را در مخاطره می بيند. تا پيش از روی کار آمدن احمدی نژاد طيف موسوم به اقتدارگرا به رغم رقابت های درونی ميان خود، محکم پشت سر خامنه ای صف کشيده بود و البته نيروهای نظامی نيز که فرماندهان آنان وابسته به همين طيف بوده و هستند نيز يکپارچه در کنار رهبر بودند. اما حالا وضع عوض شده است. اقتدارگرايان که در همه دوره هشت ساله دولت خاتمی پشت سر رهبر جمهوری اسلامی ايستاده بودند و وی را در خنثی کردن مجلس و دولت همراهی می کردند حالا انسجام خود را از دست داده و به چند جريان رقيب تقسيم شده اند. تا پيش از انتخابات دوره نهم بسياری از سران اين طيف که جداگانه با رهبر جمهوری اسلامی ارتباط داشتند هريک بر اين خيال بودند که بيش از سايرين مورد حمايت رهبر جمهوری اسلامی هستند. برای نمونه علی لاريجانی و حتی سردار قاليباف هرگز تصور آن را هم نمی کردند که خامنه ای احمدی نژاد را بر آنان ترجيح می دهد، اما در جريان بالا گرفتن رقابت های انتخاباتی دوره نهم که برخی از مهره های شاخص اقتدارگرا از جمله علی لاريجانی، حداد عادل، محمد رضا باهنر، محسن رضايی و محمد باقر قاليباف برای تصاحب اين پست به رقابت با يکديگر برخاسته بودند، همگی متوجه شدند که رهبر محمود احمدی نژاد را بر همه آنها به رغم سوابق و وفاداری ديرينه شان نسبت به وی ترجيح داده است. احمدی نژاد بدون دخالت مستقيم رهبر که سازمان بسيج سپاه پاسداران و بيت خود را برای بيرون کشاندن احمدی نژاد از صندوق های رای گيری به حرکت درآورد، نمی توانست برنده انتخابات شود. رقبای احمدی نژاد انتظار دخالت مستقيم علی خامنه ای در رقابت درونی اين طيف را نداشتند و از اين کار او نه فقط رنجيده خاطر شدند، تا حدود زيادی اعتقاد و وفاداری خود را نسبت به وی از دست دادند.
در سه سالی که از عمر دولت احمدی نژاد می گذرد، خامنه ای بر سر هر اختلاف و کشمکشی که ميان دولت احمدی نژاد و شخص رئيس جمهور با مخالفان و رقبای اقتدارگرای وی در مجلس و بدنه نظام پديد آمده از احمدی نژاد دفاع کرده است. احمدی نژاد برکشيده رهبر و مجری اراده و منويات او است. احمدی نژاد بدون پشت گرمی از حمايت بی چون و چرای خامنه ای نمی توانست هاشمی رفسنجانی و بسياری از سرکردگان ديگر نظام را مورد حمله قرار دهد و آنان را "مافيای درون" نظام بخواند.
بدون حمايت علی خامنه ای احمدی نژاد نمی توانست علی لاريجانی را از مسووليت پرونده اتمی ايران کنار بزند و يا پورمحمدی وزير کشور را مجبور به استعفا کند.
سياستهای اقتصادی دولت احمدی نژاد که در اوج درآمد نفتی سرشار ايران به ويرانی زيربنای اقتصادی، گسترش بی سابقه فقر، تورم و بيکاری، تعطيل بسياری از کارخانجات و بنگاههای اقتصادی و ورشکستگی بسياری از شرکتهای بخش خصوصی و ناکارآمدی هرچه بيشتر در بخش دولتی انجاميده و در همه زمينه های اقتصادی از جمله برنامه ريزی، بانکداری، بورس و بازرگانی به نابه سامانی و سردرگمی انجاميده فقط و فقط با حمايت و نظر شخص رهبر جمهوری اسلامی دنبال شده است. در شرايطی که درآمدهای ايران از فروش نفت و گاز چندين برابر شده، اوضاع اقتصادی کشور چنان از هم گسيخته و بحرانی است که بسياری از کارشناسان اقتصادی اوضاع را از زمان جنگ هم وخيم تر ارزيابی می کنند.
در دوره خاتمی با وجود ارزانی فوق العاده نفت، ذخاير ارزی ايران رو به افزايش گذاشت، تورم تا اندازه ای مهار شده، بخش خصوصی روبه رشد گذاشت و شاخص های رشد اقتصادی و ضريب امنيت سرمايه گذاری بهبود يافتند.
اما در اين سه سال گذشته اوضاع اقتصادی ايران چنان از هم گسيخته شده که هيچ چشم انداز اميد بخشی در بخش های دولتی و خصوصی ديده نمی شود.
"دولت مکتبی" احمدی نژاد، به گفته خود او "دولت امام زمان" است که از خود امام و نماينده او يعنی "رهبر" دستور می گيرد و به "سازمان برنامه" و کارشناسان امور اقتصادی، بانکی و مالی نيازمند نيست. به همين اعتبار دولت به هيچ يک از هشدارها و ابراز نگرانی های کارشناسان اقتصادی، استادان دانشگاهها و غيره که دو ساله گذشته در ابراز نظرهای علنی و غيرعلنی و نامه های دسته جمعی و فردی نسبت به عواقب، روش ها و سياست های نسنجيده، غيرعلمی و بدون برنامه احمدی نژاد هشدار داده بودند، اعتنا نکرد و حتی منقدان "خودی" که از طيف اصول گرايان بودند را تحمل نکرد و در موارد گوناگون با تهديد آنان را ساکت کرد.
شکست اقتصادی کابينه احمدی نژاد شکست خامنه ای محسوب می شود. طيف گسترده اصولگرايان ناراضی از سياست ها و روش های "رهبر" جمهوری اسلامی در درون نظام حاکم بتدريج با هم همراه شده و درصدد آن اند که راه را بر انتخاب مجدد احمدی نژاد سد کنند. مخالفت با کردان و با هريک از افراد کابينه و يا هريک از وجوه سياستهای دولت برای خامنه ای ناخوشايند است.
آيا اين مخالفت ها می تواند خامنه ای را به عقب نشينی وادارد؟ آيا می تواند به يک بحران سياسی بيانجامد؟ آيا ممکن است به پيروزی مطلق خامنه ای و نظاميان حامی او منجر شود؟ آيا اين گونه کشمکش ها در بالا می تواند موجب رشد جنبش دموکراسی خواهی در پائين شود؟ آيا طرفداران دموکراسی در ايران می توانند از اختلافات درونی رژيم به سود جنبش دموکراسی خواهی بهره برداری کنند؟ چگونه؟
شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۷علی کشتگر

هنرمند واقعي دردهاي درون را محسوس و ملموس ميكند


هنرمند واقعی دردهای درون را محسوس و ملموس می کند
رئیس‌جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه « یکی از شاخصه‌های هنرمند انقلابی ما مثل خود انقلاب ؛ سرفرازی و نفروختن این سرمایه گران قدر به هیچ بهایی است »، گفت:« آنجایی که انقلاب در خطر است و به خصوص اگر دزدانه به نام انقلاب به انقلاب لطمه بزنند این هنرمند حساسیت بیشتری از خود نشان می‌دهد و مقاومت می‌کند و کارش را انجام می‌دهد.» جمعی از شاعران جوان از سراسر کشور، با رییس موسسه بین المللی گفت‌وگوی فرهنگها و تمدن‌ها دیدار کردند.آغاز این دیدار صمیمی شعرخوانی تعدادی از شاعران جوان بود و در ادامه حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی به تببین جایگاه هنر، نقش هنرمند و جایگاه شعر در جامعه پرداخت.وی گفت:« درباب هنر و اینکه هنربرای هنر است یا هنر متعهدان فراوان بحث شده است، در اینجا این پرسش را مطرح می‌کنم که آیا هنر می تواند سفارشی باشد؟»رئیس بنیاد باران افزود:« آیا آنچه در تاریخ رخ داده که بعضی از هنرمندان و شاعران به خاطر ضعف نفس خود یا به سبب فزون خواهی قدرتمندان، قلدران رامداح و ستایش کرده‌اند یا به سفارش اصحاب زر و زور شعر می‌سرودند و هنرنمائی می‌کردند را آیا می‌توان آن‌ها را واقعا هنربدانیم یا چیز دیگری است؟»وی با بیان اینکه « معتقدم هنر در ذات خودش امری است خودکفا و هدف»، اظهار داشت:« بسیاری ازعالمان و علمای اخلاق می‌گویند خیر واقعی که محتوا و هدف اخلاق است خیری است که خودش برای خودش خواسته بشود؛آنچه وسیله چیز دیگری باشد لااقل اخلاقی نیست.»رئیس‌جمهور سابق کشورمان یادآور شد:« می‌توان چنین تعبیری را در مورد هنر هم به کار برد؛هنر برای خودش امر مقدس و عزیزی است و نمی‌تواند در خدمت چیز دیگری باشد.»خاتمی در پاسخ به این سئوال که «هنر چیست؟»، گفت:« اما هنر چیست؟هنر امتداد وجود هنرمند است.هنر آن چیزی است که از متن جان انسان هنرمند بر می‌خیزد بسته به آنکه آن ذات و جان انسان چه باشد رنگ و بو و مشخصه هنر معین می‌شود.»وی تاکید کرد:« اگر جان، جان متعهدی باشد و هنرمند،اندیشه و باور درست داشته باشد، هنراو نیز هنرمتعهد خواهد بود، یعنی تعهد هنرمند نسبت به حق و زیبایی و دغدغه‌اش نسبت به انسان و سرنوشت او در هنر او که البته بدون سفارش و تکلف پدید آمده است متجلی خواهد بود.»رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« واگر آن جان ؛ جان غیرمتعهد بود و آلوده بود هنر نیز آلوده خواهد بود، بنابراین هنر مقدس‌تر از آن است که برای چیز دیگر غیر از خودش باشد،منتهی آنچه مهم است اینکه جان هنرمند که خاستگاه هنر است چه جانی است؟می‌دانیم که پیامبران بزرگ الهی برای تربیت جان آدمی آمده‌اند و مصلحان و معلمان اخلاق نیز مربیان بشر بوده‌اند برای اینکه جان نیکو در انسان پا بگیرد.»رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با اشاره به اینکه «آغاز رسالت پیامبر و نقطه شروع حرکت پیامبر تزکیه است»، گفت:« تزکیه یعنی رشد دادن و فزونی دادن جان و رستگار کسی است که جان خود را رشد بدهد(قد افلح من زکیّها)حتی تزکیه بر تعلیم و کتاب و حکمت مقدم است.»خاتمي تصریح کرد:« پس باید جان را تربیت کرد تا از درون آن گوهرهای شفاف و زیبای هنر که هم ظاهر زیبا و هم باطن زیبا داشته باشد بجوشد؛ به همین دلیل هم وقتی بعضی شاعران مدیحه‌سرا را می‌بینید با اینکه شاید از نظر صناعت و ظاهرآرائی کارهای بزرگی کرده‌اند، ولی کلام آنها تهی است یعنی معلوم است با تصنع و تکلف، شاعر مطلبی را گفته است که به آن اعتقاد نداشته است و ما به خاطر آن امر آن هنرمند و شاعر را ستایش نمی‌کنیم.»به گزارش روابط عمومي دفتر سيد محمد خاتمی؛ وي ادامه داد:« ستایش ما از بزرگانی چون حافظ و سعدی، آنجا است که حافظ ،حافظ است و سعدی، سعدی است و برای دل پاک و آفریننده خود سخن گفته است.»رئیس‌جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه «هنر برای هنر به یک معنی درست است منتهی در ارزیابی هنر باید دید که هنرمند چه جانی دارد»، اظهار داشت:« هنر مطلوب یاهنرواقعی آن است که در خدمت اعتلاء و رشد انسان است ولی اگرتجلی جان آلوده بود، درواقع هنر نیست.»وی تاکید کرد:« هنرمند حتما باید جان خود را پاک نگه دارد و نیز آگاهی‌ها و اطلاعات و دغدغه‌های خود را لحظه لحظه بالا ببرد.هنرمندی که زمان و دردهای زمان خودش را نشناسد طبعا اثر او خنثی یا حتی زیان بار است.»رئیس بنیاد باران ادامه داد:« نکته دیگر، نقشی است که هنر در جامعه و زندگی بشر دارد و بی همتاست و به خصوص هنر شعر؛ اگر انسان را حیوان ناطق تعریف کرده‌اند از آن جهت است که سخن نماد و پدیدار خرد و جان زیبایی‌نگر و کلی نگر و حقیقت نگر انسان است.»وی با بیان اینکه «کلام نمایان‌گر عقلانیت انسان و عشق انسان و درون بزرگ‌تر از طبیعت انسان است»، گفت:« و الا ممکن است طوطی هم سخن بگوید، ولی طوطی حیوان ناطق نیست چون تفکر ندارد،عشق ندارد، ولی در انسان؛ عشق و عقل و احساس او در کلام اوست که تجلی پیدا می‌کند.»رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:« بنابراین کلام که نماد انسانیت انسان است و اوج کلام در شعر است، یعنی اگر انسانیت انسان به کلام است اوج والایی کلام انسان به شعر است بنابر این شاعران جایگاه بسیار والایی دارند البته در صورتی که آن کلام در تجلی‌گاه یک جان برجسته و بزرگ باشد، احساس بزرگ،اندیشه بزرگ، عاطفه بزرگ، عشق بزرگ که به هر حال باز هم در هنرمندان این را بیشتر می‌بینیم. هنر در درازنای تاریخ نقش بزرگی داشته است.»خاتمی یادآور شد:«شما وقتی تحولات تاریخ بشری را می بینید همگی مسبوق به گونه ای دگرگونی در عرصه هنر است.قبل از اینکه چیزی به نام مشروطیت در ایران ببینید یک نوع تحول در هنر این مرز و بوم می بینید و این تحول است که در تحول اجتماعی اثر دارد.»وی افزود:« یا مثلا در رنسانس ؛اول در عرصه هنر چه شعر چه نقاشی چه مجسمه سازی چه جاهای دیگر دگرگونی پدید می‌آید و بعد این تحول در عرصه اجتماعی ظاهر می‌شود یعنی هنرمندان و شاعران پیشتازان تحول اجتماعی هستند در حالیکه هنرهای مختلف همگی زیباهستند ولی هنرکلامی سلطان همه هنرهاست.»رئیس بنیاد باران تاکید کرد:« شاعر واقعی را باید در راس هنرمندانی دید که پیشتاز و قهرمان تحولات اجتماعی هستند، در عین حال بزرگ‌ترین جلوه گاه و تجلی گاه تحولات و اوضاع و احوال اجتماعی نیزهنر است.»وی سپس اظهار داشت:« شاید راویان تاریخ همیشه صداقت نداشته باشند یا محدود بتوانند مسائل را منتقل کنند یا محذوراتی داشته باشند، راویان نمی‌توانند همه ابعاد قضیه را ببینند و هم ملاحظاتی دارند و محذوراتی، گرچه تاریخ‌نگاری و تاریخ دانستن کار لازمی است ولی به خاطر همین ملاحظات و محدودیت‌های اجتماعی خیلی کار مشکلی است که حقیقت اصلی و همه واقعیت و ابعادش را از درون تاریخ مدوّن در بیاوریم؛اما اگر ما به هنر ؛ -هنر غیر سفارشی - که برخاسته از جان هنرمند است رجوع کنیم بیشتر می‌توانیم چهره زمان و روزگاران را در آئینه هنر بنگریم، همچنانکه می‌توانید در سخن حافظ و سعدی تصویر درستی از روزگاری که آنها زندگی می کرده اند داشته باشید.»رئیس‌جمهور سابق کشورمان تصریح کرد:« هنرمند بی درد هنرمندی است که فقط صورت هنر را در اختیار دارد وبه نظرم به هنر خیانت می کند؛ درست است که هنر وسیله ای برای چیز دیگری نیست، هنرمند باید کاملا آزاد باشد تا بتواند آنچه که در درون اوست بجوشد و ظاهر شود ولی هرچه از درون هنرمند بر آید نمی‌شود اسمش را هنر گذاشت!»خاتمی ادامه داد:« هنری که از جان پاک و جان زیبا می‌تراود هنر واقعی است و انسانی که آن جان را دارد و در زمان خود زندگی می‌کند دغدغه‌های زمان خودش را دارد هنر او بهترین روایت گر واقعیتی است که در آن زمان وجود داشته است.»وی افزود:« شاعران و هنرمندان خدمتگزاران بزرگ جامعه بشری‌اند؛ با وجود اینکه انسان زیباست و برای زیبائی آفریده شده است ولی واقعیت زندگی انسان زشت بوده است.»رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با بیان اینکه « آنچه در تاریخ تحقق پیدا کرده زشت بوده»، گفت:« یعنی درست است که خواست همه پیامبران عدالت و کرامت انسان بوده است ولی آنچه در تاریخ گم بوده است عدالت و کرامت انسان است که پایمال شده است ولی خوبی شاعر و هنرمند این است که او زیبایی را می‌بیند چون با خیال واقعی نه وهم و پندارگرایی سر و کار دارد و زیبایی را با همه وجود احساس می‌کند و در عالم خیال نگارین زیبایی را محسوس و ملموس می‌کند.» به عقیده سیدمحمد خاتمی، هنرمند واقعی انسان را از روزمرگی نجات می‌دهد در عین حالیکه به او لذت می‌دهد ولی درد را هم از او نمی‌گیرد بلکه درد درونش را ملموس و محسوس می‌کند و به جلو می‌رود.وی ادامه داد:« هنر عنصر بسیار ارزنده است که خیلی ارزان و آسان به افراد نمی‌دهند، افرادی که دسترسی به این گوهر گران بها پیدا کردند قدر آن را بدانند و شکر آن را با پروردن جان متلاطم خویش و با توجه دادن این هنر خداداد به سوی رهایی انسان و زیبا تر کردن زندگی انسان و بیان دردهای او وحتی نشان دادن درمان‌های آن هدایت بکنند.»رئیس‌جمهور سابق کشورمان در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت:« الحمدالله ما شاهد چهره‌های ارزنده هنری هستیم، انقلاب ما که انقلاب انسان بود، انقلاب رهایی و آزادی و زیبایی و اخلاق بود در متن خود هنرمندان خوبی را نیز پرورانید.حالا اگر در عرصه خارج ما گاهی یا خیلی وقت‌ها این زیبائی‌ها را نمی‌بینیم و حتی گاه احساس می‌کنیم که در آن آرمان‌ها و ارزش‌ها دور افتاده‌ایم؛ این از قدر انقلاب ما نمی‌کاهد.»وی تصریح کرد:« ما در متن انقلابمان شاهد ظهور نسلی و نسل‌هایی از هنرمندان و اندیشمندان بودیم و هستیم که فرزند این انقلابند و به همین دلیل به اصطلاح ژن این زیبایی‌ها و عظمت انقلاب در متن جان اینها وجود دارد و به همین دلیل نسبت به مسائلی که ناگوار است چه به نام انقلاب و چه به نام اسلام مطرح بشود چه به هر نام دیگری حساسیت نشان می دهند و یکی از شاخصه‌های هنرمند انقلابی ما مثل خود انقلاب ؛ سرفرازی است و نفروختن این سرمایه گران قدر به هیچ بهایی.»خاتمی تاکید کرد:«احساس مسئولیت نسبت به جامعه، نسبت به سرنوشت انسان، نسبت به جهان و سعی کردن که در میان سیاهی‌ها نور دیدن و در متن زشتی‌ها زیبایی دیدن کار هنرمند انقلابی ماست، منتهی زیبایی را چنان دیدن و بیان کردن که مخاطب احساس بی دردی و بی غمی نکند بلکه در عین حال که لذت می‌برد درد درون را هم احساس کندو هیجان پیدا کند و انشالله باز هم در سایه همین هنرمندان و هنروران شاهد خواهیم بود روز به روز جامعه ما به سوی آینده بهترحرکت خواهد کرد.»وی در پاسخ به سئوال یکی از شاعران که از او پرسید«به نظر شما آیا دوستان هنرمند توانسته‌اند واقعیت‌های این یک سال رابیان کنند؟»، اظهار داشت:« بله نمونه آن همین جلسه بود به اینان کسی سفارش نداده چنین بگویند و بسرایند.این کار شما هنرمندان ارزنده است متاسفانه بعضی اوقات چنان صحنه سخت و تنگ می شود که بعضی ها از همان اصالت‌هایی هم که به آن دل بسته بودیم و هستیم زده می شوند.»رئیس دولت اصلاحات سپس گفت:« متاسفانه شاهد هستیم که گاه نسل جوان ما به علل مختلف از نظامی که برآمده از انقلاب است دورتر می‌شود و بدتر از آن از دین ممکن است زده شود و این حاصل کار رفتارها و سیاست‌هایی است که درست نیست و معتقدیم متناسب با آن آرمان های اسلام وانقلاب و نیز خواست تاریخی انسان ایرانی نیست.»وی تاکید کرد:« تفاوت شما این است که متعهد به آن اصول هستید و می‌گویید کسی نهالی را کج کرد ما نباید نهال را بشکنیم بلکه باید دست او را از آن نهال برداریم تا ان نهال کج نماند و راست شود؛ شما دل بسته به آن نهال و رویش آن هستند در عین حالیکه کجی هم می‌بینید و دلتان می‌خواهد آنها را رفع کنید.»خاتمی یادآور شد:« معتقدم خیلی کارهای خوبی در طول دوران‌های مختلف انقلاب توسط نسل‌های انقلاب ما و هنرمندان برآمده از متن انقلاب انجام شده، البته از یاد نبریم پیش از انقلاب هم هنرمندان ارزنده ای داشته‌ایم که در روند و تقویت و پیروزی انقلاب نقش داشته‌اند.»وی افزود:« به همین دلیل آنجایی که انقلاب در خطر است و به خصوص اگر دزدانه به نام انقلاب به انقلاب لطمه بزنند این هنرمند حساسیت بیشتری از خود نشان می‌دهد و مقاومت می‌کند و کارش را انجام می‌دهد.»به عقیده رئیس دولت اصلاحات، معتقدم هنرهای بزرگ در تنگناها آفریده شده است نه در فراخ گاه‌ها! هرچه تنگنا بیشتر باشد ما هنر را ناب‌تر و زیباتر و موثرتر و آفریننده‌تر می‌بینیم.سیدمحمدخاتمی خاطر نشان کرد:« اهنرمند چون فراتر از زمان و مکان است و همواره وضع بهتر را می‌طلبد،اگر در فراخنای واقعی هم قرار بگیرد و ظاهرا هم برخوردار باشد به وضعیت موجود راضی نیست و وضع بهتری را طلب می‌کند و از رکود و در جا زدن پرهیز دارد.»به گزارش روابط عمومي دفتر سيد محمد خاتمی ؛ «افشین علا»، شاعرنام آشنای کشورمان در آغاز این دیدار صمیمی، طی سخنانی کوتاه خطاب به حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی گفت : «جمع حاضر گروهی از شاعران جوان و مومن از سراسر کشور هستند که شما را به عنوان تکیه‌گاه فرهنگی و محبوب خودشان می‌دانند و این دیدار ونشست برای شاعران جوان بسیار مغتنم و باعث دلگرمی ما است. »وی در ادامه گفت:« شما نه تنها در هشت سال ریاست جمهوری، عزیز ما بودید بلکه بعد از آن هم همچنان پشتوانه فکری، قلبی و معنوی جوانان هنرمند مومن و معتقد به انقلاب اسلامی، که با دغدغه و بی‌ادعا کار می کنند هستید.» افشین علا در این دیداریاد و خاطره شاعران متعهد «قیصر امین پور» و «سید حسن حسینی» را گرامی داشت و از ایشان به عنوان ستاره‌های درخشان شعر انقلاب یاد کرد که جریان شعر جوان انقلاب سرمشق‌های شکوه‌ مندش را از شعراین دو شاعر عزیز ‌گرفت.در این دیدارصمیمی که از ساعت 19 شروع شد و تا هنگام اذان مغرب ادامه داشت احمد مسجد جامعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات نیز حضور داشت و تعدادی از شاعران جوان از شهرهای شیراز ، نیشابور، قم ، ساری ،تهران، شیراز ، مشهد و اصفهان ، سروده‌های خود را در وصف حضرت ولی عصر (عج)، حضرت سیدالشهدا (ع)، امام خمینی (ره)، دفاع مقدس و هم‌چنین اشعاری با مضامین اجتماعی و طنز خواندند. در پایان این نشست، حاضران نماز مغرب و عشا را به امامت حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی اقامه کردند.

مشروطيت و تجربه هاي ايراني


مشروطیت و تجربه های ایرانی
سید محمد خاتمی در مقاله ای تحت عنوان مشروطیت و تجربه های ایرانی ویژگیهای جنبش مشروطیت در ایران و تجربه های ارزشمند این دوران را مورد بررسی قرار داده است. متن کامل این مقاله که توسط خبرگزاری کار ایران (ایلنا) انتشار یافته در پی می آید:به نام خدامشروطيت يك واقعه مهم در تاريخ ما است. البته تاريخ هر ملتي از جمله تاريخ ما سرشار از حوادث و رويدادهاي تلخ و شيرين فراوان بوده است. وقتي مي‏گويم واقعه مهم، مراد من رويدادي است كه مظهر يك تحول عميق يا منشأ آن در جامعه بوده است. مشروطيت هم مظهر يك تحول بزرگ بوده است و هم منشأ تقويت و قوام تحولي كه در جان و جهان ايراني رخ داد. به عبارت خلاصه‏تر، انقلاب مشروطيت هم نشان ظهور هويت اجتماعي جديد ملت ايران و هم منشأ تقويت اين هويت بوده است.هويت اجتماعي امري ذاتي نيست، بلكه امري تاريخي است. درست است كه زبان، قوميت، نژاد، موقعيت جغرافيايي و صدها عامل ديگر در شكل‏گيري هويت اجتماعي و جهت‏دهي آن مؤثر است، اما هويت اجتماعي -كه متعلق به انسان است كه موجودي است انديشمند و صاحب اراده- تحت تأثير جبر عوامل غيرانساني قرار نمي‏گيرد، هرچند از آنها متأثر مي‏شود و همان‏طور كه شخصيت انسان در طول زمان تحول پيدا مي‏كند، هويت اجتماعي نيز امري تاريخي است و متأثر از عوامل گوناگون و البته آگاهي و انتخاب خود انسان.تجربه‏هاي مختلفي در شكل‏گيري و تحول هويت اجتماعي ايران اثرگذار بوده‏اند. از مهم‏ترين اين رويدادها ورود اسلام به ايران است كه منشأ پايه‏گذاري هويت تازه مردم ايران شد. انقلاب مشروطيت نيز يكي از اين حوادث بزرگ است كه در پويش تاريخي ملت ايران و در شخصيت اجتماعي آن اثر فراوان داشته است و بالاخره انقلاب اسلامي ايران كه در شكل‏دهي و قوام‏دهي و تحول شخصيت متكامل اجتماعي و هويت اجتماعي ايران اثر گذاشته است. مشروطيت از حوادث مهمي است كه به نوبه خود هم مظهر و هم منشأ اين تحول است.علي‏رغم دخالت همه عوامل گوناگون داخلي و خارجي هيچ ترديدي نبايد داشته باشيم كه مشروطيت يك تجربه ايراني و حاصل يك كار ملي است و بايد با اين نگاه به آن بنگريم.مشروطيت ويژگيهاي مختلفي داشت كه من به اجمال به بعضي از آنها كه به نظرم مهم‏تر از همه است، اشاره مي‏كنم:اول، مهار استبداد لجام گسيخته حاكم بر جان و جهان ايراني و به تعبير نظريه‏پرداز بزرگ مشروطيت و به تعبير خود من، طراح اولين اساسنامه جامعه مدني سازگار با هويت فرهنگي و ملي ايران، آيت‏الله العظمي نائيني، صاحب تنبيه‏الامة، مشروطيت به معني نفي فرمانروايي اعتسافيه، استرقاقيه، استعباديه و نفي فرمانروايي ما يريد و مالكيت مايشاء است. اين اولين خصوصيت مشروطه بود در تاريخ ما.دوم، در فرآيند مشروطيت، عنوان «رعيت» به «ملت» تبديل شد و اين حادثه مهمي است كه مردم به عنوان مملوكان پادشاه صاحب‏قران به صاحبان كشور و حكومت تبديل شدند. نيز همه اهالي ايران فرزندان مادري به نام ايران ناميده شدند كه سوابق تاريخي، نژادي، زباني و قومي در تقدم و تأخر آنها تأثير ندارد و اين به معني ظهور و زايش ملت در تاريخ ما است.سوم، تكوين قانون اساسي به عنوان مبناي نظم و اساسنامه اعمال حاكميت در كشور و تعيين‏كننده نسبت ميان مردم و حكومت.چهارم، گزينش دولت به وسيله ملت و در واقع تغيير نسبت ارباب و رعيت كه ارباب حاكم بود و مردم رعيت به اين موضوع كه دولت ناشي از ملت و ملت ارباب اصلي كشور و حكومت و دولت كارگزار اين ملت است. همچنين به رسميت‏شناختن آزادي مردم در نقد سياست و قدرت و برنامه‏هاي دولت و مشاركت در بناي كشور.پنجم، تأسيس مجلس با عنوان خانه ملت و كانون نظارت بر قدرت.ششم، پيدايش و گسترش مطبوعات در آن روز -و وسائط ارتباط جمعي به‏طور عام در امروز- به عنوان ركن چهارم مشروطيت به جاي كاغذ خبري كه فقط تفرج و سير و سياحت درباريان را درج مي‏كرد.اينها از جمله اموري بود كه در مشروطيت مطرح شد و مورد تأييد قرار گرفت. به عبارت ديگر، انقلاب مشروطيت اولين حركت دموكراتيك در ايران و خاورميانه بود و نقطه عطف ورود ايران به مناسبات جديد سياست در دوران جديد. توجه بفرماييد. اولين انقلاب دموكراتيك مردم ايران در ايران و در خاورميانه و به يك معنا در شرق و نقطه ورود ايران به مناسبات جديد سياست و قدرت در دنياي امروز. من در اين زمينه كمي توضيح خواهم داد.اولا انقلاب مشروطيت، همان‏طور كه گفتم، اولين جنبش فراگير و مردمي مردم‏سالاري بود، منتها براي استقرار الگويي از مردم‏سالاري بومي كه امروز مردم‏سالاري ديني تعبير مي شود.انقلاب مشروطيت يك انقلاب دموكراتيك بود، اما ملت ايران صورت و نسخه‏اي از دموكراسي سازگار با هويت ديني و ملي خود را مي‏خواست و اين مسئله نشانه خلاقيت اين ملت و منفعل نبودن او صرفا در برابر حوادث و زرق و برقها است. از مطالعه حوادث مشروطيت، ]زندگي[ رهبران مؤثر در مشروطيت و نيز بررسي مفاد قانون اساسي به عنوان بزرگ‏ترين دستاورد مشروطيت و ميثاق ملي، ترديد نمي‏كنيم كه آنچه در تجربه مشروطيت رخ داد، پيگيري و تلاش براي استقرار نوعي از دموكراسي سازگار با دين بوده است. بنابراين، انقلاب دموكراتيك ملت ايران براي استقرار الگويي بومي از امر دموكراسي و مردم‏سالاري به عنوان خواست عمومي دوران جديد بود.اما در مورد ورود ايران به دوران جديد سياست و قدرت بايد ببينيم كه در دوران جديد قدرت سياسي يعني چه؟ ماهيت قدرت در دوران مدرن و جديد با آنچه در گذشته بوده، فرق كرده است و ورود به دوران جديد يعني پذيرش قدرت مدرن و سياست جديد در ايران. خصوصيت قدرت و مناسبات جديد قدرت و سياست در دوران امروز اين است كه حضور و مشاركت مردم در عرصه قدرت نقش ممتاز و بي‏بديلي دارد. سياست جديد را فقط به ميزان حضور و اراده و قدرت و مشاركت مردم شناسايي و تعريف مي‏كنيم كه اين مناسبات جديد هر گام بر قدرت مردم مي‏افزايد. مقوله امنيت در مناسبات جديد به كلي و ماهيتا با مقوله امنيت در دوران قديم فرق كرده است.در دوران جديد، مشروعيت يك نظام به ميزان اتكاي او به اراده مردم و مقبوليت او در ميان مردم بستگي دارد؛ يعني امروز و در دنياي جديد قدرتي كه متكي به مردم و رأي مردم و تحت نظارت آنان نباشد، مشروع نيست. مرادم از مشروع legitimacyاست كه با شرعي بودن فرق دارد. به ميزاني كه حكومتي وابسته به مردم و برآمده از مردم و تحت نظارت آنان باشد، مشروعيت و مقبوليت دارد و در واقع پيوند ميان مردم و حكومت است كه در مشروعيت نظام نقش تعيين‏كننده‏اي دارد. اين، خصوصيات قدرت در دوران جديد است و من ادعا كرده‏ام كه با مشروطيت، ملت ايران وارد مرحله جديد مناسبات قدرت مدرن در دنياي امروز شد. بعد از مشروطيت همه حكومتها كوشيده‏اند تا مشروعيت خود را در سايه دموكراسي و قانون توجيه كنند. حتي حكومتهايي كه به شدت در واقع غيردموكراتيك بودند. اين مسئله‏اي است كه آن را در دوران قديم و پيش از مشروطيت نمي‏ديديم؛ يعني حكومت مجبور نبود كه خودش را توجيه قانوني بكند و از مردم دم بزند و به نام خدمت به مردم و براي مردم كار بكند. نيازي به اين نمي‏ديد. اما مناسبات جديد قدرت مدرن در دنياي امروز و ورود ايران به اين عرصه مناسبات كه در مشروطيت تجلي پيدا كرد، طوري شد كه از آن پس هر حكومتي ولو ديكتاتور و ناسازگار با منافع ملي خودش را با دموكراسي و قانون‏گرايي توجيه مي‏كند. ما به وضوح اين تحولات را در سراسر زندگي اجتماعي ملت از 150سال پيش، كه اوجش نيز در يكصد سال پيش با صدور فرمان مشروطه بود، مشاهده مي‏كنيم.حوادث بزرگي رخ داده است. اين قدرت جديد خودش را نمايانده و هنوز هم هست. حكومت قاجار اين قدرت را نپذيرفت، اما قدرت ظهوريافته با انقلاب مشروطيت خودش را به قاجار ديكته كرد. حكومت قاجار در برابر اين قدرت ايستاد و مجلس را كه مظهر قدرت مردم است، به توپ بست، اما قدرت جديد با فتح تهران، خود را بر حكومت جبار تحميل كرد.آشفتگيهاي بعد از مشروطيت، به استقرار يكي از نفس‏گيرترين ديكتاتوريهاي دوران تاريخ ايران در زمان رضاشاه منجر شد، اما هنگامي كه قواي بيگانه براي روي كار آوردن يك حكومت وابسته تازه نفس و جوان‏تر، رضاخان را از مملكت بيرون كردند، او چشم اميد به همراهي مردم داشت، اما قدرت جديد با سكوت توأم با نفرت خويش شاه جبار را بدرقه كرد. و او در عين ذلت و خفت معناي قدرت جديد را در ايران ديد و بالاخره اين قدرت جديد با اتكا بر ايمان و باور مردم در انقلاب اسلامي نقطه پايان بر شاهنشاهي2500 ساله گذاشت و آن قدرتي را كه بارها قدرت مردم را ناديده انگاشته بود، از گردونه خارج كرد. به هر حال، انقلاب مشروطيت نخستين فصل قدرت‏نمايي عيني مردم و اولين تجربه ما براي جدي گرفتن قدرت جديد يعني قدرت مردم بود.پس انقلاب مشروطيت نخستين انقلاب دموكراتيك مردم ماست و نيز تجربه‏اي بود براي تحقق الگويي از مردم‏سالاري سازگار با دين و فرهنگ كشور كه امروز به مردم‏سالاري ديني تعبير مي شود.يكي از مناقشات جدي جامعه امروز ما، كه مبارك هم هست، درباره نسبت ميان اسلاميت و جمهوريت است. اين معنا به تعبيري از چالشهاي مهم دوران مشروطيت هم بود. مشروطيت و مشروعيت و اسلام و دموكراسي در آن زمان هم مطرح بود. با كمال تأسف اين چالش و نزاع در دوران مشروطيت به نفع جمهوريت و مردم‏سالاري حل نشد، بلكه سبب شد كه مردم نه جمهوريت داشته باشند، نه مردم‏سالاري و نه يك نظام ديني. حاصل اين چالش روي كار آمدن يكي از نفس‏گيرترين ديكتاتوريهاي دوران تاريخ بود.يك نكته، بلكه دو نكته مورد غفلت ديروزيان بود كه امروز نبايد از آن غفلت كنيم؛ يعني در واقع دو نكته كه اول هم گفتم در انقلاب مشروطيت و انقلاب اسلامي هم اين مسئله تجلي داشت و ما ادامه‏دهندگان راه بايد از آنچه بعد از مشروطيت هم رخ داد، درس بگيريم و پيش برويم: يكي اينكه نبايد قدرت جديد را ناديده گرفت. در دنياي امروز هيچ كاري بدون مردم و بدون خواست آنان نمي‏شود انجام داد. منظورم اين نيست كه نمي‏شود مردم را سركوب كرد، نمي‏شود يك نظام را كه مورد خواست مردم نيست، بر مردم تحميل كرد، اما اين دوام نمي‏آورد و نمي‏تواند مثل گذشته كه قرنها چنين سيستمهايي بر جامعه حاكم بود، حاكم باشد.دوم، اينكه ما قطعا بايد الگوي متناسب با فرهنگ خودمان را براي تحقق اين قدرت جديد و مردم‏سالاري داشته باشيم. نكته‏اي كه در گذشته مورد غفلت قرار گرفت و امروز هم گاهي در بخشهايي از جامعه مورد غفلت قرار مي‏گيرد، يكي اين بود كه برخي از خواستاران دموكراسي چنين مي‏پنداشتند كه دموكراسي فقط به مدد تئوريها و نظريه‏هاي خاستگاه دموكراسي در غرب قابل توجيه است. غافل از اينكه دموكراسي يك جوهر دارد و صورتهايي كه بايد متناسب با وضعيت فرهنگي و تاريخي و هويت اجتماعي جامعه باشد والا پايدار نخواهد شد و مي‏پنداشتند كه با نقشه و تئوري‏اي كه از هر جا بگيريم، مي‏توانيم نظامي مردم‏سالار و دموكراتيك داشته باشيم. اين يعني غفلت از واقعيتهاي تاريخي و اجتماعي. در گذشته هم برخي از كساني كه قدرت را برپايه مشروعيت ديني با ذهنيت سنتي مي‏خواستند، غافل از مقتضيات قدرت سياسي جديد و نقش مردم رشد يافته بودند و مي‏پنداشتند كه گويا مي‏توان سنت و سامان قديم را كه در دنياي مسلمانان هم تجربه شده بود بر جامعه تحميل كرد، در حالي كه هويت جامعه عوض شده بود و ديگر آن وضع را نمي‏پذيرفت. قدرت سياسي جديد در عين حالي كه بر مردم متكي است، پيوند استواري با ويژگيهاي فرهنگي و هويت اجتماعي يك جامعه دارد.غفلت از اين دو نكته در دوران مشروطيت سبب شد كه با آن همه فداكاري‏اي كه مردم كرده بودند، استبداد و خودكامگي رضاخاني با كمك بيگانه روي كار بيايد و در آغاز هم رضاخان با شعارهاي طرفداري از دين سعي كرد كه استبداد مطلق خودش را توجيه كند و نيز غفلت از اين دو پايه سبب شد كه بعضي از رهبران مشروطيت در كنار عاملان و مباشران استبداد قرار بگيرند. در حالي كه نه رضاخان دين‏دار بود و نه آن رهبران در آغاز طرفدار استبداد بودند. غفلت از اين مسئله حساس تاريخي ما را به اين مشكل دچار كرد. ما امروز بايد از اين حادثه درس بگيريم و بر ضرورتهايي كه ثبات و پويايي سياسي را در دنياي امروز و در نظام اقتصادي و سياسي بين‏المللي تأمين مي‏كند و اثرگذار است، پافشاري كنيم.من معتقدم كه اگر بخواهيم هم از انقلاب اسلاميمان كه در ادامه انقلاب مشروطيت در سطحي بسيار عميق‏تر و وسيع‏تر تحقق پيدا كرد، و هم از دستاوردهاي محتوايي مشروطيت كه متأسفانه در عمل با مشكلات و موانع روبه‏رو شد، پاسداري كنيم، بايد بر چند نكته پافشاري كنيم.نخست اينكه بپذيريم و همه بپذيرند نه در شعار، كه در واقعيت بايد بپذيريم كه در قدرت سياسي و مناسبات جديد قدرت، مردم اصيل و اصل‏اند و يك نظام سياسي در صورتي كه بر خواست و اراده و رأي مردم متكي باشد، ثبات پيدا مي‏كند.دوم، اين نكته را بپذيريم كه اكثريت قاطع ما مسلمانيم و اسلام برخلاف بسياري از دينهاي ديگر، ديني است كه به حوزه فردي و خصوصي منحصر نمي‏شود. اسلام علاوه بر حوزه فردي و اخلاقي در حوزه اجتماعي و سپهر سياسي جامعه و اجتماع صاحب نظر و جهت‏گيري است و نمي‏توان اسلام را از عرصه حيات اجتماعي دور كرد.سوم، اين اصل را بپذيريم كه اصل اجتهاد پوياي اسلامي همواره مي‏تواند با روش‏مندي درست، اسلام را به صورتي كه جوابگوي نيازهاي فزاينده متناسب با زمان و مكان انسان و جامعه متحول است، برآورده سازد. ما نبايد برداشتهاي كارساز و همه‏جانبه از اسلام را با عادتها و سنتهاي فسيل شده و ذهنيتهاي رنگ تقدس گرفته اشتباه كنيم. اينها دو چيزند. اسلام جوهري دارد كه انديشه و اجتهاد پويا همواره مي‏تواند از اين درياي جوشان گوهرهاي تازه صيد كند. اسلام فرا زماني و فرامكاني است، در حالي كه برداشتهاي انسان محدود به زمان و مكان است. مبادا كه برداشتهايي را كه پشينيان ما با توجه به شرايط خود داشتند، عين اسلام بدانيم و به تعبير حضرت امام (ره) اسلام را در حل مسائل و مشكلات اقتصادي و اجتماعي دنياي امروز ناتوان نشان بدهيم.در اين سه نكته‏اي كه عرض كردم، با ذهنيتي كه بنده دارم، مي‏توان كمي دقيق‏تر درباره اين عنوان مردم‏سالاري سازگار با دين برداشت كرد. اگر ما اين سه نكته را رعايت كنيم، هم زمان خودمان را بشناسيم، هم مقتضيات قدرت را در روزگار خودمان بشناسيم و هم بپذيريم كه دموكراسي با اينكه جوهر خاص خودش را دارد، بايد با معيارهاي فرهنگي و ديني سازگار باشد و نيز اگر بخواهيم يك حكومت سازگار با دين داشته باشيم، بايد اجتهاد پويا و تحول‏آفرين داشته باشيم، همچنان‏كه حضرت امام داشت -مي‏توانيم راهمان را بهتر و مطمئن‏تر ادامه بدهيم، به شرط اينكه باز چند واقعيت را قبول كنيم.يك، وقتي كه مي‏گوييم قدرت جديد -دموكراسي- را بپذيريم، بايد فقط نام دموكراسي را نپذيريم. دموكراسي، شرايط، مقومات و جوهري دارد كه اگر نباشد، هر عنواني هم روي آن بگذاريم، مردم‏سالاري نيست. قوام دموكراسي به اين نكاتي است كه من الآن خدمتتان عرض مي‏كنم. اصالت قدرت مردم، ابتناي قدرت سياسي بر رأي مردم، تحت نظارت مردم بودن قدرت سياسي، امكان جابه‏جايي قدرت به دست مردم بدون توسل به زور، اينها مقومات دموكراسي است؛ چه ديني و چه غيرديني‏اش. اين جوهر دموكراسي اگر حضور داشته باشد، دموكراسي هست. در عين حال اين شرايط مي‏تواند و بايد منطبق با معيارهاي ارزشي و فرهنگي جامعه باشد.دوم، پذيرش تفاوت اسلام با عادتهاي ذهني غافل از زمان و مكان. در اينجا به‏طور خاص من بر دغدغه‏هايي تكيه مي‏كنم كه به‏خصوص حضرت امام در سالهاي آخر عمرشان داشتند كه زمان و مكان دو عنصر مهم و تعيين‏كننده در اجتهاد اسلامي است. بايد اين دو چيز را از هم جدا كنيم. در اين صورت است كه راه درست را مي توان مطمئن‏تر ادامه داد.در اين دوران پيچيده و سخت و سرشار از فرصت از يك سو و تهديد از سوي ديگر همه بايد با بعضي از راويان مشروطه در ديروز و دموكراسي در امروز كه مردم‏سالاري را بدون دين مي‏خواستند و هم بعضي از ارباب دين و مدعيان طرفداري از انقلاب اسلامي، كه اسلام را بدون دموكراسي مي‏خواهند، عبرت بگيريم و باور كنيم كه قدرت سياسي دوران مدرن تنها مشروط به تدوين و تقويت اين دو پايه است؛ امري است كه آنچه من عرض مي‏كنم اصلاحات واقعي متكفل آن بوده و هست. مردم اگر قدرت عاري از ارزشهاي ديني را نمي‏پذيرند، كه نمي‏پذيرند، مطمئنا اين مردم قدرت متمركز و متمايز از خواست مردم را هم ولو اينكه متمسك به دين باشد، نخواهند پذيرفت.تحولات بين‏المللي نيز ضرورت فهم درست اين دو پايه و عمل به آن را بر ما تحميل مي‏كند. امروز از كلمه دموكراسي سوءاستفاده مي‏شود و تحت آن از سوي قدرتهاي بزرگ كه داراي منافع نامشروع هستند، نظامهاي مخالف با منافع آنان مورد هجمه قرار مي‏گيرند و به نام دموكراسي در واقع خواستار استيلاي بر اين نظامها و كشورها هستند. اين يك مسئله. از سوي ديگر خاصيت همين ظهور قدرت جديد در كل دنيا –فقط در ايران نيست- اين است كه افكار عمومي در دنياي ما نقش بسيار مهمي دارد. امروز تقريبا هيچ قدرتي‏نيست كه بدون اتكا به افكار عمومي بتواند به اهداف مشروع يا نامشروع خود برسد و اين امر مهم و درخور توجه و مباركي است، حتي سوءاستفاده‏كنندگان از دموكراسي و حقوق بشر نيز سعي مي‏كنند كه افكار عمومي را با تبليغات و روش‏هايي كه دارند، با خود همراه كنند تا زمينه‏ساز توجيه تجاوزات خودشان به كشورهاي ديگر باشند.اين دو را در كنار هم بگذاريد. ما بايد در اين موقعيت حساس و پر از فرصت و تهديد، هوشيار باشيم.در عين بيداري نسبت به اين توطئه و اين سوءاستفاده و اين فشارهايي كه بر ما وارد مي‏شود و مقاومت در برابر آنها بايد تلاش كنيم. اگر خواستار اين كشوريم، اگر دوستدار انقلاب اسلامي هستيم، اگر به مشروطيت احترام مي‏گذاريم، همه بايد تلاش كنيم تا بهتان غيردموكراتيك بودن جمهوري اسلامي را از دست دشمن بگيريم تا زمينه تجاوز او به ما فراهم نيايد و اين كار ميسر نيست جز با گسترش حق آزاد انتخاب كردن و انتخاب شدن ملت، آزادي بيان و به رسميت شناختن نقد قدرت و سياست در همه وجوه و مراتب آن، پايبندي به قانون و قانون‏مندي به‏خصوص رعايت قانون از سوي قدرتمندان جامعه و طرح و استحكام حقوق شهروندي و رعايت موازين و حقوق و كرامت بشري در روزگار ما. مگر اينها آرمانهاي انقلاب ما نبوده و مگر بسياري از زمينه‏هاي تجاوز و فشاري كه بر ايران وارد مي‏شود، از طريق اغفال عمومي و تشويش اذهان عمومي و برانگيختن افكار عمومي عليه اين كشور نيست؟ما هرچه از اين موازين دورتر بشويم، زمينه اين را براي دشمن فراهم مي‏كنيم كه از افكار عمومي جهاني به ضرر ما استفاده كند و هرچه به اين موازين نزديك شويم، در واقع پايه‏هاي نظام، اسلام، تماميت ارضي، قدرت و قوت و زمينه توسعه و پيشرفت را در جامعه‏مان بيشتر فراهم كرده‏ايم. بايد با اهتمام جدي همه اركان قدرت و همه جامعه بكوشيم تا اين معيارها را به دقت رعايت كنيم.و اما چند نكته ديگر درباره انقلاب مشروطيت. انقلاب مشروطيت با رهبري ممتاز روحانيت و به‏خصوص مراجع سه‏گانه نجف، آيات عظام، آخوند ملامحمدكاظم خراساني، شيخ‏عبدالله مازندراني و حاج‏ميرزاخليل تهراني اين گسترش و عمق را پيدا كرد و با همراهي بازرگانان و اصنافي كه نگران از بين رفتن استقلال اقتصادي كشور بودند و نيز روشنفكران آزادي‏طلبي كه از تنگناي استبداد و سلطه استعمار به تنگ آمده بودند پيروز شد، اما متأسفانه به خاطر جوان بودن جامعه ما در ورود به مرحله جديد مناسبات سياسي كه هنوز هم با كمال تأسف اين جواني وجود دارد و خيلي از انرژيها را مصرف مي‏كند، انقلاب مشروطيت با چالشهاي بزرگي روبه‏رو شد. من چند نمونه را كه سبب اين چالش شد، مي‏گويم كه خودش سبب شكست انقلاب مشروطيت هم شد:يك، اختلاف ميان رهبران روحاني. دو دسته شدن رهبران روحاني -طرفداران مشروطه و مخالفان مشروطه.دوم، اختلاف ميان تندروها و محافظه‏كاران و در نتيجه تشخيص ندادن اولويتها و درگيريها و صرف انرژيها و ميدان را خالي كردن براي كسي كه نه آزادي و نه دين را مي‏خواست.تندروي انجمنهايي كه مثل مور و ملخ از زمين مي‏روييدند و سعي مي‏كردند كه خواستها و اهواي خودشان را و اگر هم وابسته به بيگانه بودند، در واقع خواستهاي بيگانه را بر جامعه تحميل كنند و نگذارند كه دلسوزان سر فرصت و با اعتدال تصميم‏گيري كنند و نيز سوءاستفاده برخي از مطبوعات از آزادي و در وراي همه اينها تزويرها و توطئه‏هاي قدرتهاي بيگانه به‏خصوص روس و انگليس.اينها از عواملي بود كه انقلاب مشروطيت را با شكست روبه‏رو كرد، اما گفتم، ايران وارد مرحله جديدي شده بود. به همين دليل اين شكست با اينكه رخ داد، ولي آن روح و حركت ملت شكست نخورد. باز مراجع سه‏گانه به صحنه آمدند، باز رهبران آزاديخواه قيام كردند و در شكست اوليه كه مجلس به توپ بسته شد، با فتح تهران به قدرت جواب دادند و متأسفانه، تبريز توسط قواي دولتي و همراهي قواي روس محاصره شد. اين محاصره يك سال طول كشيد. به رهبري دوتن از افتخارات ملي ما ستارخان و باقرخان مقاومت جانانه‏اي شد و بالاخره با تحمل قحطيها، گلوله‏بارانها و سختيها، زنان و مردان با رهبري اين دو انسان بزرگ مقاومت كردند و دشمن را شكستند و بالاخره هم تهران را فتح كردند. هرچند كه بعد از فتح تهران هم كشتار مردم و رهبران مشروطيت‏طلب تبريز ادامه يافت و نمادهاي حماسه مقاومت -باقرخان و ستارخان- نيز تبعيد شدند، ولي هويت تازه ايراني و جوهر آزادي‏طلبي و استقلال‏خواهي ملت ما كار خودش را كرد و با همه فراز و نشيبها به انقلاب اسلامي منجر شد.در پايان چند كلمه هم درباره آذربايجان بايد بگويم. آذربايجان ركن ركين ايران و داراي نقش ممتاز و پايه‏گذاري تجربه ممتاز تاريخي ملت ايران است. مشروطيت ايران در سطحي بسيار وسيع و عميق مرهون تلاش، فداكاري و كوشش آذربايجانيهاست و آذربايجان در ساختن هويت جديد ملت ايران نقش اساسي دارد. پيام ايران و ملت آن به پاره تن، سينه ستبر و گردن افراشته خود، آذربايجان، اين است كه «ياشاسين آذربايجان».و پيام مردم تبريز و پيام آذربايجان غيور به مام وطن كه براي تماميت و استقلال آن فداكاري كرده است، اين است كه «زنده باد ايران».