یکی اینجا افتاده و کمک می طلبد (نوشته محمد نوری زاد)
من موجودی را می شناسم که سخت محتاج کمک است . زخمیاست . خونچکان است . دوستان مدعی ، چهره آرام و متبسم و خواستنی اش راآلوده اند . حقش را خورده و ادا نکرده اند . سخت بیمار است . نشاط ندارد . افسرده است . کمرش از جفای همان دوستان مدعی خم است . دوست دارد سربرآورد. فریاد بکشد . همه داشته های خوب خود را ابراز کند . دوست دارد لبخندبزند . و نقاب عصبیتی را که به چهره اش بسته اند ، بشکند . آیا کمکش میفرمایید ؟
این بیمار محتضر ، این برکت متراکمی که نگذاشتندبرکاتش را بر ما ببارد ، این تبسم روح نواز ، این خیری که دیگران ، شرخود بپای او گذارده اند ، این همراه ، این دلسوز ، این افتاده ، اینگرفتار در چمبره دوستان مدعی ، سخت محتاج یاوری شماست .
کشور ما ، عزیزان ، امروز ، یاوری ما را می طلبد . برای مداوای دردهای او باید هزینه ها پرداخت . باید درد کشید و دردها رابه دور دست ها تاراند .
دوستان من ، همت کنید و با الفاظی شدنی ، و نهخشماگین و ناشدنی ، راه برون رفت از این همه گرفتاری کشورمان را یک به یکشماره کنید . راه نشان بدهید . از ناسزا گفتن و روی ترش کردن ، در نابجایخود ، بهره ای نصیب ما نمی شود . تصور کنید صاحب اختیار کشور شما یید . تصور کنید ریسمان اداره آن را به دست مبارک شما سپرده اند . اداره اش کنید. به راهش بیاورید . یا تصور کنید هم اکنون نشسته اید در برابر صاحبمنصبان این کشور . و آنان از شما چاره جویی می کنند . و سخن شما برایآنان اعتبار دارد . با آنان در کمال ادب سخن بگویید . نقد را بگذاریم برایفرصتی دیگر . فعلا به بیمار محتضر خود بیندیشیم .
تصور کنید مسئولان برتر کشور ، یک یک پیشنهادهای شما را می شنوند و بهترین هایش را عملی می کنند .
ما تا کنون ، بر همه ، برخود ، سخت تاخته ایم . و صدالبته در این سخت تاختن ، گاه محق نیز بوده ایم . اما اگر خودمان برمصدرکارها بودیم ، چه می کرده ایم ؟ با احتساب افق های متصور ؟
کشور خود را از تنگنا بدر آوریم . با پیشنهاد هایخیرخواهانه و نه براندازانه . که براندازی را ، در این مقال جایی نیست . دوستان ، بیایید برای برون رفت از گردونه ای که بظاهر جز به نابودی کشورمان نمی انجامد ، راه چاره ای بیندیشیم . من اطمینان دارم مسئولینی کهبرسرکارند ، سطح سوادشان ، به شدت از معدل هوشمندی نخبگان کشور پایین تراست . پس ای هوشمندان برکنار ، برای کشور خود ، برای مردم خود ، دست بکارشوید .
من خود صمیمانه و خیرخواهانه ، چند پیشنهاد ابتدایی راکه بسیار ضروری و شدنی است از باب شروع بحث ، می نگارم . و از همه مسئولینکشورمان تقاضا دارم فراتر از مراودات رسمی ، به این مراوده دوستانه اعتناکنند . باورم براین است که مسئولین ما ، گاه آنقدر خود را گرفتار هیچ کردهاند که فرصتی برای عبور از گرفتاری های مسلم پیش پا ، ندارند .
ما ، آنچه شرط بلاغ است ، با بزرگان کشور می گوییم . ودر این ارائه راه ، خدای خوب را بر درستی نیت خود گواه می گیریم . مابرانداز نیستیم . ما خارجی نیستیم . گناه ما این است که سرزمین و فرهنگسرزمین خود را بسیار دوست می داریم .
و اما من شخصا برای برون رفت از این مخمصه هولناک ، مخمصه ای که دوستان برسرکار ، اصرار برنادیده گرفتنش دارند ، پیشنهاد می کنم :
- به دلیل این که در دنیای عقلای امروز ، هیچ کشوریپیدا نمی شود که این همه شبکه صدایی و سیمایی دولتی داشته باشد و درتامین پولی و محتوایی آن نیز سخت به مضیقه بیفتد ، پیشنهاد می کنم : بجزیک یا دو شبکه رادیویی و تلویزیونی ، ما بقی شبکه ها را به رقابتی ازدوستان خودی حتی ، بسپریم . این عمل ما باعث می شود ما به شمار کشورهاییبپیوندیم که به عقل جمعی مردمشان احترام می گذارند . و حتما نیز از برکاتاین رفتار درست خود بهره ها خواهیم برد .
- پیشنهاد می کنم : طیف جدیدی از امامان جمعه جوانبرسرکار بیایند . روحانیانی که به انصاف و درایت و هوشمندی و قانون اشرافداشته باشند و بدانند : مردم یعنی چه ! امثال عزیزانی چون جنتی و امامیکاشانی را اجازه بدهیم استراحت کنند .
- پیشنهاد می کنم : رهبر عزیزمان ، بخشی از مسئولیتهای قانونی خود را که بسیار نیز هستند ، به مجلس یا به هردستگاه قانونیدیگر واگذارند . مثلا هیچ ایرادی ندارد مسئولیت آستان قدس رضوی را بعهدهمجلس بسپریم و از او انتظار مراقبت از این دستگاه ماورایی داشته باشیم . که اگر این اتفاق مبارک بیفتد ، ایشان فرصت ناب تری برای احیای مداوای زخمهای این نظام خواهند داشت . و همچنین مسئولیت های دیگری که برشانه ایشانگذارده شده .
- پیشنهاد می کنم : فرزندان نظامی این سرزمین ، بهسرکار خود باز روند و کار های اقتصادی کشور را به مردم واگذارند . و مثلابه این سئوال پاسخ دهند که آیا اگر سپاه ، به این درجه از هوش اقتصادی دستنمی یافت اما در عوض داستان رقت بار اعتیاد و قاچاق را ریشه کن می کردبهتر و مفید تر و مردمی تر و صالح تر و بایسته تر و خدایی تر نبود ؟ بچهدرد می خورد بدست آوردن یک چیز معمولی و از کف دادن صد چیز ارزشی !؟
- پیشنهاد می کنم : از مردم آسیب دیده در جریان اینروزهای پس از انتخابات دلجویی شود . مردم آنقدر انسانند که مقصرین اینوقایع را ببخشایند .
- پیشنهاد می کنم : نشان بدهیم که به آزادی عقیدهمعتقدیم و شعارش را نمی دهیم . و نشان دهیم این ابراز عقیده فرد مخالف ،از مسلمات اسلام است . راه بستن بر ابراز عقیده و نظر مخالفان ، راهبستن به خود خداوند است . راه بستن بر بشارت الهی است . آنجا که خدای خوببه رسول گرامی اش می فرماید : به بندگان من بشارت ده . آنانی که اقوالگوناگون را می شنوند و بهترین ها را بر می گزینند . رفتار جمهوری اسلامیدر منع ابراز عقیده های گوناگون ، آیا علنا سد کردن مسیر تحقق این آیه ازاحکام الهی نیست ؟
- پیشنهاد می کنم : از سر مدارا و همراهی ، زندانیانسیاسی اخیر را که عمدتا جز ابراز عقیده مخالف جرمی نداشته اند ، که البتهعقاید آنان به ذات عقیده ما بسیار نزدیک است ، آزاد کنیم و از آنان بخاطر ماهها زندانی شدن و بخاطر بدخلقی هایمان پوزش بخواهیم . اینان آنقدر مردهستند که به چهره های عبوس ما لبخند بزنند و برای عاقبت بخیری ما دعا نیزبکنند .
- پیشنهاد می کنم : یک فکر اساسی برای اقدامات آقایاحمدی نژاد بکنیم . در یک قلم به این سئوال پاسخ بدهیم که سفرهای استانیایشان ، چه اندازه در رکود آن استان ها - به قدر تعطیلی مردم در روزهایاستقبال - و چه اندازه در عملی شدن وعده هایی که می توانست بی سروصدا صورتگیرد ، و البته جزو وظایف بدیهی دولت ها ست ، سهم داشته است .
- و در همین ارتباط ارزیابی کنیم ببینیم رجزهای ایشان چه میزان از سرمایه های کشور را به خارج از کشور انتقال داده است .
- و باز پاسخ دهیم داستان هسته ای ، آنهم با حاشیه هاو مختصاتی که در این سالها مرتکب شده ایم ، چه دستاورد ممتاز و چهضایعاتی داشته است . و از ارائه آمار درست به مردم پرهیز نکنیم .
- پیشنهاد می کنم مهلکه خودی و غیر خودی را به دره ایعمیق اندازیم و به مردم خود اعتماد کنیم و متعمدانه یک آدم بی نماز و بیریش را که به کارهای تخصصی وزارت نیرو اشراف دارد ، برسرکار اینوزارتخانه گذاریم . وزارت نیرو را کاملا از باب مثال آوردم .
- به مردم ، به ارتشی ها ، به کارمندان ، به مدیرانخود بگوییم : آّهای ای همه شما ، از همین فردا بیایید و خودتان باشید . مانه از شما ریش می خواهیم نه حدیث بلد بودن نه نماز . ما از شما می خواهیمبرسرهر کاری که هستید درستکار باشید . همین . دروغگو و دزد نباشید .
- در کار مجلس مطلقا دخالت نکنیم . و داستان نظارت استصوابی و اینجور قضایای غیر اسلامی و غیر عقلانی را حذف کنیم .
- دستگاه قضایی خود را که از اسلام فاصله اساسی دارد ،فعلا با مقدرات موفق دیگران - حتی غربی ها - پیش ببریم تا یک فرصتی کهبتوانیم باز تعریف عدالت علوی را به انجامی درست برسانیم .
- در گماردن مدیران لایقی که مخالف ما هستند تردیدنکنیم . و بهمین روند : از برکناری مدیران همگنی که چیزی بارشان نیست شرمنداشته باشیم . انجام این مهم ، عین خداخواهی است . و عکس آن ، عین شرکاست . اگر که دوست داریم همه چیز را به خدا و شرک بند کنیم .
حالا این شما و این پیشنهادات شما . تقاضا دارم ازناسزا و از پیشنهادهای نشدنی پرهیز کنیم . من به برکت این نوشته اطمیناندارم . اطمینان دارم راهکارهای پیشنهادی ما ، چه بسا روزی روزگاری ، سنگیاز پیش پا بردارد . آنجا که نامی از ما نیست اما اندیشه ما و آن راهکار ماحیات داشته و راهگشایی می کند . پیشنهاد های ما ، اگر اقبالی نیز درتوجه و پذیرش مسئولانمان نداشته باشد ، حداقل در پیشگاه خدای متعال و مردمشریفمان ثبت می گردد . یاعلی مدد
No comments:
Post a Comment